🔺 #انگلای_پیر به نظرم باید این #هشتکو ترند کنیم،ایا دلیلی بهتر برای بیچارگی این مردم پیدا می کنید. اینها همونهایی هستن که وقت #جنگ مشغول چاپیدن مردم بودند ولی #زین_الدین_ ها جونشون رو دادند ،از اون #زین_الدین که یاد نگرفتید اقلا از این #زین_الدین یاد بگیرید #مایه_ننگها
#دولت_پیرمردهای_میلیاردر
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
🇮🇷 عکسنوشتہسیاسی 🇮🇷
ختم صلوات امروز به نیت : 🌷رزمنده ای از پاکستان که شهید لشکر افغانستانی ها شد شهید مفقودالاثر #محمد_
🍃🌹 از زبان مادر شهید ⬇️
🌷محمد حسین پسری بسیار آرام و کمصحبت، صادق و خوش اخلاق بود. در تمام طول زندگی به یاد ندارم در هیچگونه مشاجرهای شرکت کند و احترام زیادی به پدر و مادرش میگذاشت. بسیار علاقهمند به درس بود. در کنار درس به کلاسهای حفظ قرآن و کلاسهای ورزشی علاقه داشت و آن را دنبال میکرد. وی حافظ سه جزء از قرآن کریم بود و در ورزشهای پینگ پنگ و فوتبال مهارت بسیاری داشت.
🌷محمدحسین علاقه خاصی به شهید #زین_الدین داشت.
🌷به عنوان روحانیِ گردان اعزام شد. اولین بار که به عنوان روحانی اعزام شد، عملیاتی صورت نگرفت. وقتی به ایران برگشت خیلی از این مساله ناراحت بود، به همین جهت گفت: «برای بار دوم به عنوان روحانی نمیروم؛ چون نمیتوانم آنجا باشم و عملیات نروم»؛ ولی قسمت بود که بار دوم نیز به عنوان روحانی برود. شهادتش به نقل از دوستان و همرزمانش اینطور بود که چون اجازه رفتن نداشت، شب عملیات صورت خود را میپوشاند و همراه باقی همسنگران وارد عملیات میشود که با اصابت سه تیر به سینه مجروح میشود و سپس به شهادت میرسد.
🌷پیکر محمدحسین برنگشت و بنده همچنان چشم به راه هستم. #مفقودالاثر بودن یکی از آرزوهای پسرم مانند پدربزرگ و سه داییاش بود. من هم تسلیم خواسته خدا و محمدحسین هستم.
🌷در وصیتنامهاش تاکید داشت که از #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر غافل نشویم.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
#اختصاصی_عکسنوشته_سیاسی
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اگر #زین_الدین نبود
اگر #همت نبود
اگر #خرازی #باکری #کاظمی #صیاد و... نبود
اگر #سپاه نبود
اگر #حاج#قاسم نبود
اگر #سردارِ سرِ دار #حاجی_زاده نبود
چه اتفاقی در شهرهای ما ...
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از شهید موسوی نژاد
#شیداے_شهید🌷
🦋چند ماه قبل از شهادتشان برای ماموریت به همراه #سید عبدالحسین و شهیدمهدی خبیر به اهواز رفته بودیم ، در بین راه هنگامیکه از #اندیمشک در حال عبور بودیم برادر خبیر خواست که به پادگان شهید#زین_الدین که مقر لشگر۱۷ در دوران دفاع مقدس بود هم سری بزنیم . وقتی به داخل #پادگان رفتیم و به ساختمان اطلاعات رسیدیم ، سید از خودرو پیاده شد و به پشت ساختمان رفت و حدود ۲۰ دقیقه بعد به داخل خودرو برگشت در 🦋حالیکه #چشمانش بسیار متورم و قرمز شده بود و #محاسنش هم خیس از اشک بود و به ما گفت من وقتی اینجا می آیم #سبک می شوم و من با دیدن حالات او متوجه شدم که او چگونه در فراق #یاران شهیدش می سوزد .
✍به روایت ازهمرزم شهید
@shahidmosavinejad