#داستان
#عزت_نفس
💠 نام داستان: مریم آشپزی مضطرب
مریم از بچگی به غذا پختن علاقه داشت.
حتی بازی های بچگیش و
اسباب بازی هاش وسایل
آشپزی بود.🍿🍩🍮
.
اما از همون زمان مادرش مدام وقتی
مریم می خواسـت در #آشپزی و کـــــار
آشپزخانه کمک کنه بهش می گفت 👇
🔺دست به چیزی نزنی
🔺تو بلد نیستی
🔺نکن بیا کنار
🔺و.......
.
👈کم کم مریم قصه ما با وجـود
اینکه آشپزی را دوست داشت
ولی هر موقع می خواست بــا
اسباب بازی هایش بازی کنـه
یا به مادرش کمک کنه دچــار
#اضطراب می شد.
.
📌مریم هنوز هم با وجود اینکـــــه
دارای ۲ فرزند اســـت وبه دلیـــل
#عزت_نفس پاییـــــن از آشپـزی
لذت نمـــی بره و دچار اضطراب
و نگرانی های شدیداست.😳
.
🔸مریم اعتقادی به مشاوره و از
بین بردن مشکلش نـــــدارد و
همین امر باعث شده کــــه از
کودکی تا بزرگسالی سلامـــت
روانش بهم بریزد.
.
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
🆔 #براری | آکادمی خانواده
https://eitaa.com/joinchat/1646919686C9a6974307f