🌱🌱🌱🌱🌱🌱
مادر شیطانها را دیدم!✨
💦🍃در انوار جزائری است که در سال قحطی، در مسجدی واعظی روی منبر بود و میگفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش می چسبند و نمی گذارند، صدقه بدهد. مؤمنی پای منبر این سخنان را شنید تعجّب کنان به رفقایش گفت: صدقه دادن که این چیزها را ندارد، اینک من مقداری گندم در خانه دارم، می روم و برای فقرا به مسجد خواهم آورد و از جایش حرکت کرد.
💦🍃 وقتی که به خانه رسید و زنش از قصدش آگاه شد. شروع به سرزنش او کرد که در این سال قحطی رعایت زن و بچّه و خودت را نمی کنی؟ شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و… خلاصه به قدری او را وسوسه کرد که آن مرد مؤمن دست خالی به مسجد نزد رفقا برگشت.
💦🍃 از او پرسیدند چه شد؟ هفتاد شیطانی که به دستت چسبیدند، را دیدی؟ پاسخ داد: من شیطان ها را ندیدم لکن مادرشیطان را دیدم که نگذاشت. انسان می خواهد در برابر شیاطین مقاومت کند اما شیطان به زبان زن یا رفیق و… مصلحت بینی می کند و نمی گذارد.
🔴اخلاص و انفاق- شهید دستغیب- ص۱۵۵
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃
﷽ 🎇 🌼 امام زمان (عج) (۱۶۹):
🌼 جعفر كذّاب عموی ناخلف:
● گاه مىشود بر اثر عواملى، از حضرت نوح (ع) پسرى ناخلف به نام كنعان و يا از حضرت آدم (ع) پسرى متمرّد به نام قابيل بوجود مىآيد.
● امام هادى (ع) داراى پنج فرزند به نامهاى امام حسن عسکری (ع) ، حسين، محمّد، جعفر و عليّه بود.
در ميان اين فرزندان، جعفر بسيار ناخلف بود كه لقب كذّاب (دروغگو) را گرفت، امام هادى (ع) درباره او فرمود:
"از فرزندم جعفر دورى كنيد، نسبت او به من همچون نسبت كنعان به نوح (ع) است".
● امام عسكرى (ع) فرمود: "مثل من و جعفر مانند هابيل و قابيل دو فرزند آدم (ع) است، اگر كشتن من براى جعفر ممكن بود مرا مىكشت، ولى خداوند جلو او را گرفت".
● جعفر از افرادى بود كه ادّعاى امامت داشت و پس از رحلت پدر مىگفت: امام مردم من هستم نه برادرم.
حتّى پس از رحلت پدر نزد خليفه وقت رفت و گفت: بيست هزار اشرفى براى تو مىفرستم و از شما خواهشى دارم كه فرمان دهى تا بر مسند امامت بنشينم و اين مقام از برادرم امام حسن (ع) سلب گردد.
خليفه در جواب گفت: عجب آدم احمقى هستى، اگر امامت در دست ما مىبود، آن را براى خود قرار مىداديم،
اگر امامشناسان و شيعيان آنچه از برادرت و پدرت از معجزات و ... ديدند از تو ببينند، تو را امام خود مىدانند، ديگر نيازى به كمك ما ندارى و گرنه هرگز به تو ايمان نخواهند آورد.
● كارشكنىهاى او در عصر امامت برادرش امام عسكرى (ع) به جايى نرسيد، ولى پس از شهادت برادرش دوباره شروع به ادّعا كرد و اعلام داشت كه امام بعد از برادرم من هستم.
■ (حضرت مهدى (ع) فروغ تابان ولايت، ص: 20).
......................................
💥 《وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا》. (الإسراء/ ۸۱)
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»
🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃
💫✨💫✨💫
🌟 پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله :
💎 اي سلمان زماني که مؤمن قرآن تلاوت مي کند باز مي کند خداوند بر او دربهاي رحمت را و به ازاي هر حرفي که از زبان او خارج مي شود، خلق مي کند ملکي را که براي او تسبيح کند تا روز قيامت.
📚 بحار الأنوار، ج۹۲ص ۱۷
💫✨💫✨💫
🔹 دعای روز پنجم ماه رمضان :
🔆 اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَک الصّالحینَ القانِتین واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِک المُقَرّبینَ بِرَأفَتِک یا ارْحَمَ الرّاحِمین .
____________
💠 خدایا مرا در این روز از آمرزش جویان ، و بندگان شایسته و فرمانبردارت ، و دوستان نزدیکت قرار بده ، به مهربانى خودت ، اى مهربان ترین مهربانان
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹دعای روز پنجم ماهمبارکرمضان.
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
doa5_721038705925554857.mp3
4.7M
🌹شرح دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان
🌹آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🌾🌾🌾🌾🌾🌾
☀️مردان اگر مثل امام رضا علیه السلام غیور باشد چه شد!😔
آیه الله مصباح یزدی فرمودند:
📖 در مشهد، به خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضا علیهالسلام شد. آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار میرفتیم.
در مسجد، مکبری بود به نام کربلایی که نابینا بود و حتی به او کربل رضای عاجز میگفتند. (آقا فرمودند که مشهدیها به نابینا عاجز میگویند.) کربلایی رضای عاجز به مسجد میآمد و تکبیر میگفت.
ما بچه بودیم و سالها بود که او را میشناختیم و کوری او را دیده بودیم. روزی من پیش پدرم بودم که این کربلایی رضا آمد، ما شنیده بودیم که او بینا شده است
پدرم از او پرسید: کربلایی رضا من را میبینی؟ گفت: بله آقا و سپس قیافه پدر من را شرح داد. پدرم هم شنیده بودند که کربلایی شفا گرفته است و میخواستند خودشان ببینند.
من هم آنجا بودم و دیدم همان کربلایی رضایی که هر روز کور میآمد، امروز بینا شده بود. این کربلایی دختری داشت که در وقت کوری دست کربلایی را میگرفت و پدر نابینایش را به مسجد میآورد.
بعد از اینکه در مسجد مستقر میشد، دیگر به کسی نیاز نداشت. ما جستجو کردیم که چرا شفا دادهاند. گفتند: سالها بود که این دختر بچه دست کربلایی را میگرفت و به مسجد میآورد. کمکم دختر بزرگ شد و بهاصطلاح آب و رنگی پیدا کرده بود. روزی بعضی از بچههای بازار متلکی گفته بودند و کربلایی هم شنیده بود.
او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود دست من را بگیر و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلایی به دخترش میگوید تو برو خانه من اینجا میمانم. او به امام رضاعلیهالسلام عرض کرده بود: آقا! من سالهاست که نابینا هستم و حتی یکبار هم گله نکردم، زندگی من با فقر گذشته است، اما یکبار هم گله نکردم و گفتم تقدیر خداست و من هم راضی هستم به رضای خدا،
اما تعرض به ناموسم را تحمل نمیکنم؛ یا من را شفا بدهید یا همینجا مرگم بدهید. من دیگر طاقت ندارم متلکهای مردم را به ناموس خودم تحمل کنم. کربلایی به حضرت متوسل میشود و بعد از مدتی خوابش میبرد. در خواب، حضرت رضاعلیهالسلام او را شفا میدهند.
مقام معظم رهبری خودشان این داستان را نقل کردند و فرمودند من خودم این جریان را دیدهام.
📚منبع:بیانات حضرت آیتالله مصباح در جمع بسیج دانشجویی خوزستان و دانشگاه شهید چمران اهواز - ۱۳۹۱/۰۴/۱۷
🌾🌾🌾🌾🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍هیچ یک از اتفاقات زندگیت بی حکمت نیست
🎙استاد عالی
🍂🍂🍂🍂🍂
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#از_بین_لالهها....
🌷هر روز رأس ساعت معین می رفتیم دیدگاه تا هرچه را که میدیدیم ثبت کرده و آنها را با روزهای قبل مقایسه کنیم.... یک روز همینطور که شش دانگ حواسم به کار بود، کاوه پرده سنگر را کنار زد و آمد تو، سلام کرد، کنارش ایستادم. شروع کرد به دوربین کشیدن روی مواضع دشمن، کمی که گذشت یکدفعه دیدم دوربین را روی یک نقطه ثابت نگه داشت. دیدم صورتش سرخ شده، فهمیدم چشمش به جنازه شهدایی افتاده که بالای ارتفاع ۲۵۱۹ جا مانده بودند.
🌷دشمن آنها را کنار هم ردیف کرده بود تا هم با احساسات ما بازی کند و هم روحیهمان را ضعیف کند. آنجا اولین جایی بود که نتوانستیم شهدایمان را بیاوریم. چند لحظه گذشت، محمود چشمش را از چشمی دوربین برداشت، قطرههای اشک روی گونهاش میغلتید. محزون گفت: «کی میشود برویم و شهدا را بیاوریم، اینها را که میبینم از زندگی بیزار میشوم.» هنوز یادم هست در آخرین تماس بیسیمی گفت: «از بین لالهها صحبت میکنم....»
📚 کتاب "مهر تا مهر"
🥀🕊🥀🕊🥀
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعد از مرگ زندگی برزخی چگونه است؟
بعد از مرگ وارد دنیای بی حد و حصر میشیم .
در برزخ امکان دیدار با افراد دیگه میتونه وجود داشته باشه .
روایت داریم وقتی کسی که وارد برزخ میشه گروهی از مومنین دور تازه ورود رو میگیرن و از فرد یا اوضاع احوال دنیا ازش خبر میگیرن .
در برزخ شب و روز وجود داره
خورد و خوراک هم وجود داره
بشنوید از #حجت_الاسلام_عالی
مومنان در عالم برزخ در حجره هایی از بهشت ، از طعام و شراب آن بهره مند می شوند و می گویند پروردگارا قیامت را برپا کن و وعده هایی را که به ما داده ای وفا نما.»
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
💫✨💫✨💫
#اگرنمازگزارمیدانست
اتفاقاتی که در حین نماز خواندن میاُفتد و مردم از آن بیخبرند
🌺☘
زمانی که مؤمن برای اقامهٔ فریضه الهی در مقابل خالق هستی به #نماز میایستد،
یک درگاه یا یک پرتو نوری از آسمان تا مکان نمازگزار باز میشود که این همان نور رحمت الهی ست که اگر بنده بداند که هم اکنون چه نوری او را احاطه کرده اصلاً دوست ندارد نمازش تمام شود؛ و ازینکه میبیند در رکعات آخر نماز است دیگر خوشحال نمیشود.
🌷🍃 امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
وقتی نمازگزار به نماز میایستد، نور و رحمتی از آسمان به سوی زمین بر او نازل میشود و او را احاطه میکند. ملائکه اطراف او جمع میشوند؛ و فرشتهای ندا میدهد اگر این شخصی که نماز میخواند بداند که در نماز چه خبر است، هیچ وقت دوست ندارد از نماز رو برتابد یا نماز او تمام شود
📗الکافی ، ج۳ ، ص۲۶۵
📗وسائل الشیعة ، ج۴
#ماه_مبارک_رمضان 🌙
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
💫✨💫✨💫
🌹 #دعای_روز ششم ماه مبارک رمضان
🌹اللَّهُمَّ لا تَخْذُلْنِي فِيهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِكَ وَ لا تَضْرِبْنِي بِسِيَاطِ نَقِمَتِكَ وَ زَحْزِحْنِي فِيهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِكَ بِمَنِّكَ وَ أَيَادِيكَ يَا مُنْتَهَى رَغْبَةِ الرَّاغِبِين
🌹خدايا مرا در اين ماه به خاطر نزديك شدن به نافرمانی ات وامگذار، و با تازيانه هاى انتقامت عذاب مكن، و از موجبات خشمت دورم بدار، به فضل و عطاهايت، اى نهايت دلبستگى دل شدگان
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•