eitaa logo
فرهنگی و اجتماعی
83 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
7 فایل
*"خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی،* *جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"* حضرت علی (ع) *#لشگر_سایبری
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🔴جنگ با خدا ✍ در اسلام، ربا مساوی با جنگ با خداست. اما همین دین، حیَل ربا هم دارد. یعنی راه‌هایی که می‌توانید ربا را دور بزنید. در قرآن آمده حضرت ایوب قسم خورد که صد تا شلاق به زنش بزند. خود خدا کلاه شرعی یادش داد؛ گفت صد تا چوب بردار و یک بار بزن، هم قَسَمت سرجایش است و هم صد بار نزدی. علت اصلی اینکه ربا جنگ با خداست، این است که خدا با انباشت سرمایه مشکل دارد، چون می‌داند انباشت سرمایه، جامعه را به سمت همین کثافتی می‌برد که امروز دنیا را گرفته. اصلاً خمس یعنی چه؟ یعنی اگر پولت را نگه داری و یک سال از آن استفاده نکنی، یک‌پنجمش را باید رد کنی برود، حکم تنبیهی دارد. طرف می‌گوید: «من می‌خواهم پولم را نگه دارم، خمس ندهم. ربا هم نمی‌توانم بدهم. چه ‌کار کنم؟» اسلام می‌گوید در تولید استفاده کن. اینطوری جامعه‌ات از بیماری رها می‌شود. اسلام اعتقاد دارد که سرعت گردش پول باید بین مردم بالا برود. مثلاً من بقالی دارم، شما قصابی دارید، یک نفر دیگر مکانیکی دارد، یک نفر دیگر مبل‌فروشی دارد. من یک چیزی می‌فروشم،‌ پول‌دار می‌شوم و می‌روم از مبل‌فروشی جنس می‌خرم، او پول‌دار می‌شود و می‌رود از قصابی گوشت می‌خرد، او پول‌دار می‌شود و ماشینش را می‌برد تعمیر می‌کند، او پول‌دار می‌شود دوباره می‌آید از منِ بقال جنس می‌خرد. اینطوری پولم به دست خودم برگشت و همه‌مان هم به مقصودمان رسیدیم. اسلام می‌گوید پول را نگه ندار، آن را بچرخان. حالا اگر عدّه‌ای بیایند لم بدهند و با پولشان پول دربیاورند، این خطرناک است، این جامعه را زمین می‌زند، این جنگ با خداست. 📚برگرفته از سخنرانی استاد رائفی‌پور ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ همنشین حضرت داوود علیه السلام حضرت داوود علیه السلام عرض کرد: پروردگارا! همنشین مرا در بهشت به من معرفی کن و نشان بده. خداوند فرمود: مَتّی (پدر حضرت یونس) همنشین تو در بهشت است. داوود اجازه خواست به دیدار متّی برود، خداوند به او اجازه داد. او با فرزندش سلیمان به محل زندگی متی آمدند. خانه ای را دیدند که از برگ خرما ساخته شده بود. پرسیدند: متی کجا است؟ گفتند: در بازار است. هر دو به بازار آمدند و از محل او پرسیدند. در جواب گفتند: او در بازار هیزم فروشان است. به سراغ او رفتند. عده ای گفتند: ما هم منتظر او هستیم. داوود و سلیمان به انتظار دیدار و نشستند و او در حالی که پشته ای از هیزم بر سر داشت. مردم به احترام او برخاستند و پشته را از سر او بر زمین نهادند. متی پس از حمد خدا هیزم را در معرض فروش گذاشت و گفت: چه کسی جنس حلالی را با پول حلال می خرد؟ یکی از حاضران هیزم را خرید. داوود و سلیمان به او سلام کردند. متی آن ها را به منزل خود دعوت کرد و با پول هیزم مقداری گندم خرید و به منزل آورد، سپس آن را با آسیاب آرد کرد و خمیر نمود، آن گاه آتش افروخت و مشغول پختن نان شد. در آن حال با داوود و سلیمان به گفت و گو پرداخت تا نان پخته شد. مقداری نان در ظرف چوبی گذاشت و کمی نمک بر آن پاشید و ظرفی پر از آب هم در کنارش نهاد و دو زانو نشست و همگی مشغول خوردن آن شدند. متی لقمه ای برداشت، وقتی خواست آن را در دهان بگذارد گفت: بسم الله و هنگامی که خواست ببلعد گفت: اَلْحَمْدُلِلَّه و این عمل را در لقمه های بعدی نیز تکرار کرد، آن گاه با نام خدا کمی آب میل کرد و هنگامی که خواست آب را بر زمین بگذارد، خدا را ستود و گفت: الهی! چه کسی را مانند من نعمت بخشیدی و درباره اش احسان نمودی؟ چشم بینا، گوش شنوا و تن سالم به من عنایت کردی و نیرو دادی تا توانستم نزد درختی آن را نه، کاشته ام و نه در حفظ آن کوشش نموده ام بروم و آن را وسیله روزی من قرار دادی و کسی را فرستادی که آن را از من خرید و با پول آن، گندمی خریدم که آن را نکاشته بودم و آتش را مسخرم ساختی تا با آن نان بپزم و با میل و رغبت آن را بخورم تا در عبادت و اطاعت تو نیرومند باشم، خدایا! تو را سپاسگزارم. پس از آن، مدتی گریست. در این موقع داوود به فرزندش سلیمان فرمود: فرزندم! بلند شو برویم، من هرگز بنده ای مانند این شخص ندیده بودم که نسبت به پروردگار سپاسگزارتر و حق شناس تر باشد. داستان های بحار ‎‎‌‌‎‎ ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─
🔶 پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش خدواند را شکر می نمود واز او برای فردایش توان ونیرو میخواست. دوستی، از او پرسید: این همه تضرع و درخواست از خداوند برای چیست و چه کار و حاجت مهمی داری که هر روزه این چنین دعا می کنی؟ ▪پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم،🦅🦅 که باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم🐇🐇 که باید مواظب باشم، بیرون نروند، دوتا عقاب هم دارم🦅🦅 که بایدآنهارا هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم🐍 که آنرا حبس کرده ام، شیری نیز دارم🦁 که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم🥴 که باید از او مراقبت کنم،، و در خدمتش باشم،، ▪مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما حقیقت زندگی همگان است 🔵 آن دو باز چشمان منند،👀 که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم تا به جایی که نباید، نگاه نکنند،، 🔵 آن دو خرگوش پاهای منند،🦵🦵 که باید مراقب باشم بسوی ظلم و گناه نروند، 🔵 آن دوعقاب نیز، دستان منند، 🙌 که بایدآنها را به درست کار کردن، آموزش دهم تا مایحتاج زندگی ام را از راه درست و حلال کسب کنم ، 🔵 آن مار، زبان من است،👅 که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا کلام ناشایستی از او ، سر بزند، 🔵 شیر، قلب من است❤ که با وی همیشه در نبردم که مبادا کینه و کدورتی در آن جای بگیرد و نسبت به کسی کینه بورزد، 🔵 و آن بیمار، جسم وجان من است،👤 که برای بهبودی خود، محتاج هوشیاری، مراقبت و آگاهی من است، ✨این کار روزانه من است که اینچنین مرا به خود مشغول نموده است.... **
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 💎 چرا حرم ها کبوتر دارند نه کلاغ ؟ از نظر طب سنتی، هر مکانی دارای طبع و مزاج خاص خود است. بعضی مکانها مانند غسالخانه هاو قبرستانهابه دلیل گریه وغم وزاری دارای طبع سرد و خشک (سودایی) هستند. سالن های ورزشی ؛مراکز تحقیقاتی به دلیل هیجان بالا دارای طبع گرم وخشک هستند. اما مکانهایی وجود دارند که دارای طبع گرم وتر هستند یعنی خونسازند. نشستن کنار رودخانه سودای مغز را ازبین می برد در واقع می تواند آرامبخش بوده وافسردگی ها را ازبین ببرد اما نشستن در کنار دریا سودازا و نیز ایجادکننده افسردگیهاست. حتی توصیه می شود افرادی که مشکلات روحی روانی شدیدی دارند از نشستن کنار دریا آن هم به هنگام غروب آفتاب با لباس بنفش و یا یاسی خودداری کنند چون زمینه خودکشی را برای خود فراهم می آورند. ازجمله مکان های خونساز  می توان حرم اهل بیت(علیهم السلام) رانام برد. گرمای معنوی این مکان ها آنقدر بالاست که هرفرد با هرطبع و مزاجی را درمان خواهدکرد. جالب است که هیچ کلاغی در حرم ها  دیده نمی شود و بیشترفضای صحن و حیاطها را کبوترها پر کرده اند. چون کبوترپرنده ای گرم مزاج است به همین خاطر عاشق گرمای معنوی امام و امامزاده هاست! اماکلاغها بدلیل سرد مزاج بودنشان تاب وتحمل گرمای این مکانهارا ندارند!!! آیا تا کنون به آینه های شکسته داخل حرمها دقت کردید؟؟؟ چرااین آینه ها شکسته اند؟؟؟ مفهومش این است که"به اینجا امدی جسم خاکیت را بشکن و ازوجود خاکیت بگذر وحتی از خودت صرف نظر کن! واین شکسته شدن در درون عاملی است برای کاهش سودا در بدن و افزایش دم و خون . 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🌹تلنگر فاطمه مغنیه (خواهر شهید جهاد مغنیه) میگوید:مادرمن یک زن فوق العاده است ، خبر شهادت بابا که رسید رفت دو رکعت نمازخواند... همه ی ما را مادرمان آرام کرد ، بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند ، وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شدیم خطاب به جنازه بابا گفت : الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند...❗️ همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد😔 که آرام شدیم وبر مصائب اباعبدالله واسارت حضرت زینب و دیگر خاندان اهلبیت گریستیم بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشیع برگزار میشد ، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند . خبر شهادت  را هم که شنید همین طور ... دلم سوخت وقتی برادرم جهاد رو دیدم ... مثل بابا شده بود ...😭 خون ها رو شسته بودند ولی جای زخم هاو پارگی ها بود ، جای کبودی و خون مردگی ها ...😞 تصاویر شهادت بابا و جهاد باهم یکی شده بودن و ی لحظه به نظرم رسید من دیگه نمیتونم تحمل کنم ... باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی رو آروم کرد . وقتی صورت  رو بوسید ، گفت : ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده ؟! ، البته هنوز به" اربا اربا " نرسیده ...✨ باز خجالت و یاد علی اکبر امام حسین آروممون کرد 🌹هدیه به روح مطهر شهدا و امام شهدا صلوات اللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّدوعَجِّل‌‌فَرَجهم 🌹🌹🌹
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥ 💠قال علی بن ابی الطالب(ع): 💢 یَاْتی عَلَی النّاسِ زَمانٌ 1⃣لا یُعْرَفُ فیهِ إلاَّ الْماحِلُ 2⃣وَ لا یُظَرَّفُ فیهِ إِلاَّ الْفاجِرُ 3⃣وَ لا یُوْتَمَنُ فیهِ إِلاَّ الْخائِنُ 4⃣وَ لا یُخَوَّنُ إِلاَّ المُوتَمَنُ، 🔶یَتَّخِذُونَ اْلَفْئَ مَغْنًَما 🔷وَ الصَّدَقَهَ مَغْرَمًا 🔶وَصِلَهَ الرَّحِمِ مَنًّا، 🔷وَ الْعِبادَهَ استِطالَهً عَلَی النّاسِ وَ تَعَدِّیًا 🔻و ذلِکَ یَکُونُ عِنْدَ سُلطانِ النِّساءِ، 🔻وَ مُشاوَرَهِ الاِْماءِ، 🔻وَ إِمارَهِ الصِّبیانِ. 💢زمانی بر مردم خواهد آمد که 🔸در آن ارج نیابد، مگر فرد بیعرضه و بیحاصل و حیله گر 🔸و خوش طبع و زیرک دانسته نشود، مگر فاجر، 🔸و امین و مورد اعتماد قرار نگیرد، مگر خائن 🔸و به خیانت نسبت داده نشود، مگر فرد درستکار و امین! 🔹در چنین روزگاری، بیت المال را بهره شخصی خود گیرند، 🔹و صدقه را زیان به حساب آورند، 🔹وصله رحم را با منّت به جای آرند، 🔹و عبادت را وسیله بزرگی فروختن و تجاوز نمودن بر مردم قرار دهند 🔻و این وقتی است که زنان، حاکم 🔻و کنیزان، مشاور 🔻و کودکان، فرمانروا باشند! 📚بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۲ ᪥࿐࿇🌺✶✶🌺࿇࿐᪥
🔴هم دعا کنیم هم کمک، مشکلات اخیر ایجاد شده در اثر ازدحام جمعیت زوار عاشق امام شهیدمان در مرزها به درستی مدیریت و رفع شود 🔴 ولی چرا دشمن از راهپیمایی اربعین میترسد؟ 1⃣ : راهپیمایی حسینی پایه گذار تمدن مهدوی شود 2⃣ : سخن پیر جماران محقق شود: راه قدس از کربلا می گذرد 3⃣ : طالبان حقیقت و عدالت خواهی با دیدن این همایش زیر علم "حب الحسین یجمعنا" به پویش عدالتخواهی بپیوندند. 4⃣ : بانگ لبیک یا حسین که دیروز استوانه های کاخ سبز یزید را لرزاند به کاخ سفید برسد. 5⃣ : اربعین از یک مناسک فراتر رفته و احیاگر فرهنگ ناب تشیع شود. 6⃣ : چون اربعین طومار نسخه استعماری " تفرقه بیانداز و حکومت کن" را در هم می پیچد 7⃣ نسخه اسلام آمریکایی که با تاج و تخت فرعون و ثروت قارون کاری ندارد با جرقه اربعین آتش بگیرد 8⃣ 🔻و حرف آخر: : چون میدانند امام زمان(عج) به سفارش پدر عزیزش در جمع حاضران اربعین پیداترین زائرِ پنهان کربلاست...!! 🖌
✿‍✵✨<❈﷽❈>✨✵✿‍ دختر پادشاهی خواستگارهای زیادی داشت. یه روز گفت همه خواستگارها را جمع کنید تا از بین آنها همسرم رو انتخاب کنم و دستور داد تا اتاقش را با چیزهای زرق و برق دار پر کنند خودش هم لباس ساده‌ای پوشید و خواست همه خواستگارها داخل اتاقش بروند و در حالیکه وسط اتاق ایستاده بود، گفت: می‌خواهم خوب هر چیزی که اینجا هست را ببینید و به حافظه بسپارید! چند دقیقه که گذشت از همه خواست از اتاق بیرون بروند بعد هم و قلم و کاغذی به هر کدام داد و گفت: هر چیزی که آنجا دیدید را بنویسید من از روی نوشته‌های شما همسرم را انتخاب می‌کنم! کاغذها جمع شد شاهزاده خانم، آنها رو یکی یکی می‌خواند و به کناری می‌انداخت. تا اینکه یکی از نوشته‌ها توجهش را به خودش جلب کرد. روی آن برگ نوشته شده بود می‌دانم که لایق همسری شما نیستم و از امتحان سربلند بیرون نیامدم ولی می‌خواهم حرف دلم را بزنم راستش من آنقدر محو تماشای خود شما بودم که چیزی جز شما ندیدم! دختر پادشاه که به وجد آمده بود فریاد کشید و گفت: انتخاب من همینه! و با خوشحالی ادامه داد می‌خواستم ببینم کسی در میان شما هست که فقط منو ببینه؟ یا همه غرق تماشای زرق و برق‌های دورو برم می‌شوید؟ عاشق دیدار، میشه انتخاب دلدار! یک ســ❓ــؤال چقدر عاشقانه در تمام لحظات زندگی محو تماشای خدایی شدیم که عاشقانه دوستمان دارد و هیچ چیز را جز او و زیبائیهایش ندیدیم؟ ❣بیایید رسم عاشقی رابیاموزیم❣ 💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 | برو به ملکه ات بگو .... 🍃🌹🍃 🌺ایران ما بختیاری رو داشت که نوچه‌های انگلیس رو مثل ... از ایران پرت کرد بیرون | |
─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ ✍روزی ابوامامه باهلی بر معاویه وارد شد، معاویه او را پهلوی خود نشاند، دستور داد غذا آوردند، با دست خود لقمه در دهان ابوامامه گذاشت. پس از صرف غذا با دست خود سر و محاسن او را معطر کرد، سپس یک کیسه طلا نزد ابوامامه گذاشت و پس از انجام همه این کارها گفت: تو را به خدا من افضل و بهترم یا علی بن ابی طالب؟ ابوامامه گفت: اگر قسم هم نمیدادی راستش را میگفتم. به خدا قسم علی از تو بافضیلت تر و کریم تر است، اسلامش با سابقه تر و خویشاوندی اش با رسول خدا نزدیک تر است و نسبت به مشرکان سختگیرتر و زحمات و خدماتش به اسلام از تو بیشتر است. ای معاویه! میدانی علی کیست؟ او پسر عموی رسول خدا میوه و شوهر سیدة النساء و پدر حسن و حسین سید جوانان اهل بهشت و برادر زاده ی حمزه سید الشهدا و برادر جعفر ذوالجناحین أست، تو چگونه خود را با چنان شخصیتی برابر می‌کنی؟! ای معاویه! خیال میکنی به جهت محبت و طعام و احسانت، تو را بر علی ترجیح خواهم داد؟! سپس برخاست و از نزد معاویه بیرون رفت، معاویه کیسه ای طلا را از پی او فرستاد، ولی ابوامامه نپذیرفت و گفت: به خدا قسم یک دینار هم از او قبول نمیکنم! 📙سفینة البحار ۶۶۹/۱. ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─
🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌹 آقایی نقل می‌کرد، یکی از دوستانم مدتی سردرد عجیبی گرفت و مشکوک به بیماری خطرناک مغزی بود. دکتر برای او آزمایش‌هایی نوشت. بعد از تحمل استرس طولانی و صرف هزینه زیاد برای گرفتن نتیجه آزمایش‌ به بیمارستان رفتیم؛ چشمان و قلبش می‌لرزید. متصدی آزمایشگاه جواب آزمایش را به ما داد و خودش به ما گفت: شکر خدا چیزی نیست. دوستم از خوشحالی از جا پرید؛ انگار تازه متولد شده؛ رفت بسته شکلاتی خرید و با شادی در بیمارستان پخش کرد. متصدی آزمایشگاه به من هم کاغذ سفیدی داد و گفت: این هم نتیجه آزمایش تو! چیزی نیست شکر خدا تو هم سالم هستی!!! از این کار او تعجب کردم! متصدی که مرد عارفی بود گفت: دیدی دوستت الان که فهمید سالم است، چقدر خوشحال شد و اصلا به خاطر هزینه‌ها و وقتی که برای این موضوع گذاشته ناراحت نشد. پس من و تو هم قدر سلامتیمان را بدانیم و با صرف هزینه‌ای کم در راه خدا، با زبان و‌ در عمل شکرگزار باشیم که شکر نعمت باعث دوام و‌ ازدیاد نعمت است. «و نعمتهای پروردگارت را بازگو کن…» (ضحی آیه ۱۱). «اگر شکرگزار باشید قطعا برای شما زیاد میگردانیم…» (ابراهیم آیه ۷). 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌸🍃﷽🌸🍃 ✋اولویت‌بندی در احسان🔻 ⚡️ قرآن کریم در چند جای مختلف، مسلمانها رو به و در راه خدا تشویق کرده. یه نمونه‌اش این آیه است:👇 🕋 وَ اعْبُدُوا اللهَ وَ لَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَ بِذِی الْقُرْبَی وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ الْجَارِ ذِی الْقُرْبَی وَ الْجَارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ. (نساء/۳۶) 💢 و خدا را بپرستید! و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید! 💢 و به پدر و مادر خود، نیکی کنید؛ 💢 همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان، 💢 و همسایه نزدیک، و همسایه دور، 💢 و دوست و همنشین، 💢 و واماندگان در سفر، 💢 و بردگانی که مالک آنها هستید. ✨✨✨✨✨ 👌 ابتدای آیه صحبت از و است.👈 وَ اعْبُدُوا الله...👈 خدا را بپرستید. 🍃 بعد قرآن در ادامه می‌فرماید، این و شما باید یک خیری هم داشته باشه. ❌ یعنی فقط به نماز و روزه نیست❗️ ✅️باید اهل باشید❗️ ✔ 👈 کسی است که اهل و باشه. ✔ 👈 کسی است که و نفعش به دیگران برسه. 🍃 در دنباله‌ی آیه، برای کردن به دیگران، اولویت‌بندی هم مشخص میکنه. یعنی در کردن هم اولویت داریم. بعضی‌ها مقدّم هستند.❤️ ⚡️ اولویت در کردن به دیگران، به این ترتیبه:👇 1⃣ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا👈 پدر و مادر، که در احسان از همه مقدّم‌ترند. 2⃣ وَ بِذِی‌الْقُرْبَی👈 خویشاوندان و فامیل‌ها. 3⃣ وَ الْیَتَامَی👈 ایتام و کودکان بی سرپرست. 4⃣ وَ الْمَسَاکِینِ👈 فقرا و مساکین. «مسکین» از ریشه «سُکن»، به کسی گفته میشه که انقدر فقیر و تهی دسته که نمیتونه از مَسکن و خانه خود خارج بشه. یعنی فقر او رو از پا در آورده و خانه نشین کرده. 5⃣ وَ الْجَارِ ذِی الْقُرْبَی👈 همسایه نزدیک 6⃣ وَ الْجَارِ الْجُنُبِ👈 همسایه دور 7⃣ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنبِ👈 یعنی كسى كه کنارِ آدم و هم صحبتِ آدم باشه. حالا يا در سفر از ساير رفقا به آدم نزديكتر باشه، و يا در غیرِ سفر، منزلش ديوار به ديوار آدم باشه، و يا در محلّ کار رفیق آدم باشه. خلاصه در یک جایی هم صحبت و همنشین آدم باشه. 8⃣ وَ ابْنِ السَّبِیلِ👈 یعنی در راه مانده. کسی که در سفر فقیر شده. ممکنه در شهر و وطن خودش وضع مالی‌اش خوب باشه. ولی الان توی مسافرت گیر کرده و پول نداره. 9⃣ وَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ👈 بردگان. یعنی کنیز و غلام و خدمتکار و... ، ، ، ، ، •═┄•※🍃🌸🍃※•┄═•