eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
665 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
سفارش حضرت آقا به خواندن هر روز این دعا @Abbasse_Kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «یاری یاران؛ قسمت اول» 👤 استاد 🔸 بدون یاریِ، یاران امام زمان نمیشه کار کرد. 🚩 نمیشه گفت من برای امام حسین (علیه السلام) کار می‌کنم ولی برای مسلم کاری نمی‌کنم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 راه میانبر دوستی با امام زمان 🔵 از دو مسیر می توان به صورت ویژه به امام زمان (عج) نزدیک شد 🎙
📚یک عمل بی نظیر برای ارتباط بهتر با امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) : 👤مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ حسین فاضلی تشرف های مکرر به محضر۰ امام زمان(عج) داشت. بعدها مشخص شد که رویه رفتاری این عبد صالح خدا اینگونه بوده که از سن تکلیف تا پایان عمر شریف شان تمام اعمال مستحبی خود را به محضر نورانی آن عزیز غائب(عج) هدیه می کرده اند لذا سرّ تشرف های مکرر او فاش شد. ایشان فرموده بود: هر که عمل مستحبی را به حضرت بقیت الله (عج) اهداء کند دو اثر دارد 🌹اول آنکه :این اعمال ناقص ما قابل عرضه به محضر بلند و بزرگ آن حضرت(عج) را ندارد، اعمال ما غالبا شائبه های متعدد و نقص های بزرگ دارد لذا وقتی عمل را اهداء کردی خداوند متعال آن عمل را برای اهداء به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه در سطح آن حضرت(عج) ارتقاء می دهد تا در شان آن امام(عج) قرار گیرد، پس اثر اول نیابتی، ارتقاء سطح کیفی عمل ما را در پی خواهد داشت و خداوند آن عمل را آنقدر بالا می برد تا در شان و مقام ان امام(عج) قرار بگیرد. 🌼دوم اینکه: وقتی عمل را خدمت امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ارائه می دهند، حضرت(عج) عطف نظری می فرمایند تا ببینند چه کسی این عمل را اهداء نموده و این نظر حضرت(عج) اثر معنوی غیرقابل توصیفی را درپی خواهد داشت، ایشان مثال زدند که اگر شما وارد منزل خود شوید و غذایی را به درب منزل شما آورند شما از خانواده خود می پرسید چه کسی غذا را آورد، می گویند فلانی، این در نظر شما می آید که فلانی غذا داد. وقتی ما نیز عمل نیابتی برای امام(عج) انجام دهیم حضرت(عج)نظر می فرمایند که چه کسی این عمل را انجام داده و این نظر حضرت(عج)، ارتقاء معنوی خاصی را به همراه خواهد داشت. 🌸سوم اینکه : از عارف واصل حضرت آیت الله کشمیری سوال کرده بودند آن مقامات عرفانی بلند برای مرحوم نخودکی چگونه حاصل شده بود؟ ایشان در پاسخ فرموده بودند: مرحوم نخودکی چهار سال از شب تا صبح در بالا سر حرم امام رضا (علیه السلام) قرآن خواند و به حضرت رضا(ع) اهداء نمود تا اینگونه مقامات برای او حاصل شد. 👌پس نیت میکنیم کلیه اعمال مستحبی خود را تا پایان عمر به وجود نازنین حضرت بقیت الله (ارواحنا فداه) 💚هدیه کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ کلیپ 🍃 انتخاب سربازان آقاامام زمان (عج)توسط خود حضرت... ▫️ تا نیایی گره از کار بشر وا نشود ▪️دردماجزبه ظهور تو مداوا نشود 🤲 
⭕️ فتنه های آخرالزمان ⚡️ 💭امام رضا(علیه السلام ) فرمودند: 🔰فتنه ی بعضی از کسانی که ادعای محبت ما را دارند بر شیعیان ما از فتنه ی دجال سخت تر است❗️ ⁉️ راوی پرسید: چرا ؟؟ 💭 فرمودند: ⚠️چون با دشمنان ما دوستی و با دوستان ما دشمنی می کنند ، این کار آن ها باعث خلط حق و باطل شده و امر را بر مردم مشتبه می سازد تا جایی که مؤمن از.منافق تشخیص داده نمی شود. 📚 صفات الشیعه ۸ 📚 وسائل ، ج ۱۶ ، ص ۱۷۹ 📚 بحارالانوار ، ج ۷۲ ، ص ۳۹۱ 🤲 
73-Tashrof Namaze Jafare tayar.mp3
7.13M
💚 امام زمان علیه السلام فرمود: چرا از این نماز غافلید؟! 🌼 داستان تشرّف مرحوم حاج قدرت‌الله لطیفی‌نسب به محضر امام عصر علیه‌السلام. 📚 مجله موعود، شماره‌‌های ۸۰ و ۱۰۴.
💚ذکر توصیه شده امام زمان ارواحنا فداه برای توسل به حضرت عباس علیه السلام 👤حضرت حجة الاسلام و المسلمین ((آقاى حاج سیّدمحمد تقى حشمت الواعظین طباطبائى قمى )) داستانى را از ((آیت الله العظمى مرعشى نجفى قدس سره )) اینچنین نقل فرمود: 🌹یکى از علماى نجف اشرف ، که مدّتى در قم آمده بود، براى من چنین نقل کرد که : من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضر ((حضرت بقیة الله حجةّبن الحسن العسکرى امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف )) عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود. 🌼براى همین منظور به کرّات به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم . روزى هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم : مولاجان ، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم ؟ شما امام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّى به ((علمدار کربلا قمربنى هاشم (ع ))) متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم ؟! 🌸از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم . ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان ((حضرت حجّت بن الحسن العسکرى عجل الله تعالى فرجه الشریف )) مواجه شدم . بدون تامل به حضرتش سلام کردم . حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند: نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى ، بلکه شما را راهنمائى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى. 🌺چون خواستى از ((حضرت ابوالفضل (ع )) حاجت بخواهى ، این چنین بگو: 🌻 یا ابا الغوث ادرکنى 🌷 اى آقا پناهم بده
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ولی برای اینکه شهرزاد را اذیت کند لحن ناراحتی به خودش گرفت و گفت: -چقدر بد شد. متاسفم من امشب با دوستان قرار دارم. لحن شهرزاد کش امد: -واقعا؟ -بله. واقعا شرمنده شدم. _یعنی هیچ کارش نمی شه کرد.؟ صدای شهرزاد مثل بچه هایی شده بود که مامان و باباش زیر قولشان زده اند و نبردندنش شهربازی. یک لحظه از خباثت خودش ناراحت شد و گفت: -باید با دوستام صحبت کنم اگر بتونم متقاعدشون کنم بهتون اطلاع می دم. صدای شهرزاد دوباره ذوق زده شد. ماکان خنده اش گرفته بود. واقعا شهرزاد مثل بچه ها بود. -پس کی به من خبر میدین؟ -تا یکی دو ساعت دیگه اطلاع می دم. بعد دوباره رگ خباثتش بالا زد و گفت: -این شماره خودتونه با همین تماس بگیرم؟ صدای شهرزاد این بار پر حرص بود. -بله کارتمو که بهتون داده بودم. -آه...بله ...بله...من باز فراموش کردم. پس من بهتون خبر می دم. -امیدوارم بابا رو ناامید نکنین! ماکان با خودش گفت: بابا رو یا تو ملوس خانم. بعد با همان لحن رسمی جواب داد: -سعی خودمو می کنم. به پدر سلام برسونین. -ممنون. خداحافظ. -به امید دیدار. بعد از قطع شدن هنوز خنده ماکان روی لب هایش بود. دست هایش را توی هم قفل کرد و خودش را کش داد. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 خدایا ببین من بچه خوبیم اینا میان منو منحرف می کنن. بعدم زشته دعوت باباشو رد کنم. بعد دستی به پیشانی اش زد و گفت: حالا چطوری بچه ها را رو راضی کنم امشب نمی رم. و از این حرف خودش خنده اش گرفت: جو گیر شدی خودتم باورت شده ها. سری تکان داد و به کارش مشغول شد. چه شامی میشد آن شب. * مهتاب بی حال به سرش را به شیشه کنارش تکیه داده بود و آرام آرام اشک می ریخت. گریه اس همیشه بی صدا و آرام بود. نه هق هقی و نه ناله ای. اشک ها خودشان سر می خوردند روی صورتش. همیشه همین جور بود. ترنج داشت لبش را گاز می گرفت. او هم از گریه مهتاب بغض کرده بود. هیچ وقت نمی توانست کسی را دلداری بدهد. اصلا بلد نبود هم دردی کند. از غصه دیگران دلش آشوب می شد ولی حتی نمی توانست یک جمله درست و حسابی سر هم کند. جلوی شرکت ماکان پارک کرد و به طرف مهتاب برگشت. صدای خودش هم می لرزید: _مهتاب خواهش می کنم بس کن. اینجوری که چیزی درست نمی شه. مهتاب با دستمال اشکش را گرفت و گفت: -نمی دونم چرا اینجوری میشه. حالا که همه چیز ما آماده اس باید این مشکل پیش بیاد. ترنج رویش را به طرف بیرون چرخاند و در حالی که نفسش را بیرون می داد گفت: -حتما حکمتی تو کاره مهتاب. مهتاب باقی مانده اشکش را هم گرفت و گفت: -همیشه تو کار خدا می مونم که چرا همیشه مشکلات اینجوری برای امثال من پررنگ تره. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 دیگر برایش مهم نبود که ترنج درباره او و خانواده اش چه فکری می کنند. اصلا مگر ثروتمند نبودن جرم و خفت بود. آنها آبرو مند بودند. پدرش سالها توی اداره ثبت شهرشان یک کارمند جز بود و هیچ وقت هم از ان بالاتر نرفت. حالل هم که بازنشسته شده بود اوضاع بدتر شده بود. تا قبل از بیماری مادرش زندگی خیلی هم خوب بود. مگر انها چه چیزی جز همین شادی های کوچکشان می خواستنند. اول بیماری مادر و بعد هم مشکل سهیل به زندگی خوبشان گند زد. ترنج قبل از اینکه مهتاب ادامه بدهد گفت: _همه چیزایی هست که ما آدما نمی فهمیم اگه می فهمیدم که ما هم می شدیم خدا. مهتاب آهی کشید ودر حالی که سر تکان می داد ادامه داد: _می دونی من نمی فهمم. من این و نمی فهمم که چرا خدا این کارو با ما می کنه ولی ترنج می دونی هیچ وقت به خودم اجازه ندادم تو کارش شک کنم. همیشه دلم و به این خوش می کنم که حتما دلیل قانع کننده ای هست که من نمی فهممش من هیچ وقت به خوبی اون شک نکردم. ترنج به تفکر زیبای مهتاب لبخند زد. چقدر خوب بود که مهتاب هنوز به خدا امید و ایمان داشت. دست دراز کرد وبازویش را گرفت: _بسپرش به خدا. خودش به بهترین شکل درستش می کنه. انگار همین جمله برای مهتاب کافی بود. آره حتما حکمتی توی این کار بود که باید سه هفته صبر می کردند تا پزشک مورد نظرشان از سفر برگردد. توی این سه هفته حتما اتفاقات مهمی قرار بود بیافتد. ترنج نگاهی به مهتاب که حالا آرام تر شده بود انداخت و گفت: _ظهر بیا بریم خونه ما از اونجا با هم می ریم دانشگاه. مهتاب سریع برگشت طرف ترنج: _وای نه به خدا من دیگه روم نمی شه به اندازه کافی خجالت کشیدم. ترنج اخم هایش را توی هم کرد و گفت: _به خدا اگه نیای دیگه دوستی بی دوستی. -ترنج اصرار نکن. من معذب میشم. -غلط می کنی معذب میشی. بعدم نهار و می برمی اتاق من می خوریم تا تو هم راحت باشی. چی می گی دیگه بهونه نیار لطفا. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ @Abbasse_Kardani
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
❤️ تا بہ ڪے هجر وغریبے وفراق وانتظار جلوہ ڪن برآشنایت یا اباصالح بیا ڪے رسدلطف پیامت برهمہ خلق جہان
سفارش حضرت آقا به خواندن هر روز این دعا @Abbasse_Kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐برای‌ امام زمانم چه کنم؟💐 🎬 کلیپ «یاری یاران؛ قسمت اول» 👤 🔸 بدون یاریِ، یاران نمیشه کار کرد. 🚩 نمیشه گفت من برای امام حسین (علیه السلام) کار می‌کنم ولی برای مسلم کاری نمی‌کنم. @Abbasse_Kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ازفاطمه اكتفا به نامش نكنيد نشناخته توصيف مقامش نكنيد هر كس که در او محبت زهرا نيست علامه اگر هست سلامش نكنيد یا_صدیقه_الشهیده ایام_فاطمیه شهادت_مادرم_زهرا_س_تسلیت @Abbasse_Kardani
💢مقام معظم رهبرے؛ ۱۳۹۳/۰۱/۳۱ درس زندگی صدّیقه ےطاهره،فاطمه ے زهرا(س)براےما:تلاش،اجتهاد،کوشش،پاک زندگی کردن؛همچنان معنویّت ونور وصفا بود:الطُّهرَةِ الطّاهِرَةِالمُطَهَّرَةِالتَّقیَّةِ النَّقیَّةِ[الرَّضیَّة]الزَّکیَة؛پاکی وآراستگی وتقوا ونورانیّت آن بزرگوار،همان چیزی است که درطول تاریخ تشیّع برمعارف ما سایه افکن بوده است. @Abbasse_Kardani
⭕️چرا جمعه‌ها دلت می‌گیره ؟ 👤عارف واصل آیت‌الله کشمیری: 😔 دل گرفتگی روز جمعه به خاطر این است که امام زمان اعمال یک هفته شیعیان را بررسی می کنند و محزون می شوند، به سبب محزون شدن حضرت، ما هم غمگین می شویم. 💞 دل به دل راه داره... 🔻 ظهور بسیار نزدیک است @Abbasse_Kardani
⭕️ شرایط آخرالزمان پیش از ظهور منجی در آئین مسیحیت ⚠️ اسب سفید نماد منجی، صلح و پیروزی نگاه کردم و اسبی سفید دیدم.‏ کسی که بر آن نشسته بود کمانی داشت.‏ تاجی به او داده شد و او همچنان پیش می‌رفت و بر دشمنانش غالب می‌آمد تا پیروزی خود را کامل کند 📔مکاشفه ۶:‏۲‏ ⚠️ اسب سرخ نماد جنگ پس اسب دیگری بیرون آمد که رنگش سرخ آتشین بود.‏ به سوار آن اختیار داده شد که صلح را از زمین بردارد تا مردم به کشتار یکدیگر بپردازند.‏ شمشیری بزرگ نیز به او داده شد 📔مکاشفه ۶:‏۴‏ ⚠️ اسب سیاه نماد قحطی نگاه کردم و اسبی سیاه دیدم و سوار آن ترازویی در دست داشت.‏ آنگاه از میان آن چهار موجود زنده چیزی شبیه صدایی شنیدم که گفت:‏ یک پیمانه گندم،‏ به یک دینار و سه پیمانه جو،‏ به یک دینار.‏ همچنین به روغن زیتون و شراب آسیبی مرسان 📔 مکاشفه ۶:‏۵،‏۶‏ ⚠️ اسب خاکستری نماد بیماری‌های همه‌گیر نگاه کردم و اسبی رنگ‌پریده دیدم که سوارش مرگ نام داشت و گور،‏ نزدیک او از عقبش میرفت.‏ اختیار یک چهارم زمین به آنان داده شد تا مردم را با شمشیری بلند،‏ با قحطی،‏ با بیماری مرگبار و با حیواناتِ وحشیِ زمین بکشند 📔مکاشفه ۶:‏۸‏ @Abbasse_Kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «غربال های آخرالزمان» 👤 استاد 🔅 ظهور رایگان نیست، برای رسیدن به امام زمان باید آزمون بدیم... @Abbasse_Kardani