eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
663 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
در مانند باران🌧 حس بگیریم ردّی نشانی از بگیریم همچون پِرِ پروانه ها بگیریم اینک سراغی از گل نرگس بگیریم😔 ⚜اَلّلهُمَّ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَجَّ⚜ 🌹🍃🌹🍃 @Abbasse_Kardani
🌿🌸🌿 🔸 🔸 حکایت شنیدنی عشقِ پیرمرد قهوه چی به امام زمان عج 💎خدا يكي از خوبان و عاشقان امام زمان(ع) را رحمت كند.شايد مثلاً ده، پانزده سال پيش مرحوم شد. ميرزا ابالفضل در قم بود. ايشان خيلي نسبت به امام زمان (ع) توجه داشت. 🔰ايشان در يك جلسه در يك جايي مي‌نشست، اگر مي‌ديد يك جايي مثلاً غيبتي مي‌كنند، حرف لغوي مي‌زنند، با زبان نمي‌گفت: اين كار را نكنيد. نه! 👌همان گوشه‌اي كه خودش نشسته بود، شروع مي‌كرد اشعاري را براي امام زمان مي‌خواند و اشك مي‌‌ريخت. با حالش حال جلسه را عوض مي‌كرد و نهي از منكر مي‌كرد. 🔸مي‌گفتند: ايشان شب‌هاي چهارشنبه و جمعه شب‌ها جمكرانش ترك نمي‌شود. سه‌شنبه بعد از ظهرها، جمعه بعداز ظهرها مي‌رفت. ☑️در بازار قم يك قهوه‌خانه‌اي داشت و چاي مي‌داد. يك موقع بعضي از بازاري‌ها به او گفته بودند: ميرزا ابالفضل، اگر جمعه‌ها مي‌خواهي بروي، برو براي خودت! اما سه‌شنبه‌ها نرو. ما چاي مي‌خواهيم، غذايي می خواهیم. تعطيل نكن! گفت: نه! من تعطيل مي‌كنم. من جمكران را ترك نمي‌كنم. ⭕️به او گفتند: اگر اين بار رفتي ما در مغازه‌ات را قفل مي‌كنيم. گفت: هركاري مي‌خواهيد بكنيد. سه‌‌شنبه بعد از ظهر رفت. 🌠شب خواب ديد كه امام زمان(ع) فرمود: ميرزا ابالفضل، مي‌خواهند در مغازه‌ي تو را ببندند. گفت: آقا من فداي شما شوم. من مغازه را براي چه مي‌خواهم؟ 🔹فردا كه بلند شد رفت و ديد كه پايين كركره‌ي مغازه را قفل زدند. 🔰خودش رفت و يك قفل زد و دو قفله‌اش كرد، كه اگر شما مي‌كنيد، من هستم.با اين چيزها از ميدان به در نمي‌روم! ⏺ايشان يك مرتبه خدمت حضرت تشرفي در داشته‌اند، سؤال كرده بود كه آقا شما تشريف نمي‌آوريد؟ اين همه خواهان هستند. ⭕️حضرت فرمود: ميرزا ابالفضل، آنهايي كه خواهان خود من هستند، زياد نيستند. خيلي‌ها دنبال خودشان هستند. 📚از سلسله بحث های حجت الاسلام و المسلمین عالی با تخلیص/به نقل از آرشیو برنامه‌ سمت خدا. 🌷اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌿🌸🌿
⭕️ ماجرای ساخت مسجد مقدس جمکران 🔴🔵 جریان ساخت مسجد مقدس جمکران و بیان فضیلت خواندن نماز آن از زبان امام عصر (عج ): 🌺 شيخ عفيف صالح حسن بن مثله جمكراني می گويد: 🌹 شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارك رمضان 373 هجري، در سراى خود خفته بودم كه جماعتى به درِ سراى من آمدند. نصفى از شب گذشته بود. مرا بيدار كردند و گفتند: «برخيز و امر امام محمد مهدى صاحب الزمان ، صلوات الله عليه را اجابت كن كه ترا مى خواند». 🔹 حسن بن مثله مى گويد: «من، برخاستم و آماده شدم» چون به در سراى رسيدم، جماعتى از بزرگان را ديدم. سلام كردم. جواب دادند و خوش آمد گفتند و مرا به آن جايگاه كه اكنون مسجد (مقدس جمكران) است، آوردند». چون نيك نگاه كردم، ديدم تختى نهاده و فرشى نيكو بر آن تخت گسترده و بالشهاى نيكو نهاده و جوانى سى ساله، بر روى تخت، بر چهار بالش، تكيه كرده، پير مردى در مقابل او نشسته، كتابى در دست گرفته، بر آن جوان مى خواند. بيش از شصت مرد كه برخى جامه سفيد و برخى جامه سبز بر تن داشتند، برگرد او روى زمين نماز مى خواندند. ♦️ آن پير مرد كه حضرت خضر (علي نبينا و آله و عليه السلام) بود، مرا نشاند و حضرت امام (عليه السلام) مرا به اسم خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم بگو: «تو، چند سال است كه اين زمين را عمارت میكنى و ما خراب میكنيم. پنج سال زراعت كردى و امسال ديگر باره شروع كردي، عمارت ميكني، رخصت نيست كه تو ديگر در اين زمين زراعت كني، بايد هرچه از اين زمين منفعت برده اي، برگرداني تا در اين موضع مسجد بنا كنند». 🔸 به حسن بن مسلم بگو: «اين جا، زمين شريفي است و حق تعالي اين زمين را از زمينهاي ديگر برگزيده و شريف كرده است، تو آن را گرفته به زمين خود ملحق كرده اي! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشده اي! اگراز اين كار بر حذر نشوي، نقمت خداوند، از ناحيه اي كه گمان نميبري بر تو فرو ميريزد» 🔷 حسن بن مثله عرض كرد: «سيّد و مولاي من! مرا در اين باره، نشاني لازم است؛ زيرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دليل نميپذيرند» امام (عليه السلام) فرمود: «تو برو رسالت خود را انجام بده، ما در اين جا علامتي ميگذاريم كه گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سيّد ابوالحسن، و بگو تا برخيزد و بيايد و آن مرد را بياورد و منفعت چند ساله را از او بگيرد و به ديگران دهد تا بناي مسجد بنهند، و باقي وجوه را از رهق به ناحية اردهال كه ملك ما است، بياورد، و مسجد را تمام كند، و نصفِ رهق را بر اين مسجد وقف كرديم كه هر ساله وجوه آن را بياورند و صرف عمارت مسجد كنند. 🔴 مردم را بگو تا به اين موضع رغبت كنند و عزيز بدارند و چهار ركعت نماز در اين جا بگذارند: دو ركعت تحيّت مسجد، در هر ركعتي، يك بار «سورة حمد» و هفت بار سورة «قل هو الله احد» (بخوانند) و تسبيح ركوع و سجود را، هفت بار بگويند. و دو ركعت نماز صاحب الزمان بگذارند، بر اين نسق كه در (هنگام خواندن سورة)حمد چون به «ايّاك نعبد و ايّاك نستعين» برسند، آن را صد بار بگويند، و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. ركعت دوم را نيز به همين طريق انجام دهند. تسبيح ركوع و سجود را نيز هفت بار بگويند. هنگامي كه نماز تمام شد، تهليل (يعني، لا إله الاّ الله) بگويند و تسبيح فاطمة زهرا(عليها السلام) را بگويند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پيغمبر و آلاش، صلوات الله عليهم، بفرستند» و اين نقل، از لفظ مبارك امام (عليه السلام) است كه فرمود: 🌺 «فَمَنْ صلاّهما، فكأنّما صلّي في البيت العتيق». 🔴 هركس، اين دو ركعت (يا اين دو نماز) را بخواند، گويي در خانة كعبه آن را خوانده است. ♦️ حسن بن مثله ميگويد: «در دل خود گفتم كه تو اين جا را يك زمين عادي خيال ميكني، اين جا مسجد حضرت صاحب الزمان (عليه السلام) است». پس آن حضرت به من اشاره كردند كه برو! چون مقداري راه پيمودم، بار ديگر مرا صدا كردند و فرمودند: «در گلّة جعفر كاشاني چوپان بُزي است، بايد آن بز را بخري. اگر مردم پولش را دادند، با پول آن خريداري كن، و گرنه پولش را خودت پرداخت كن. فردا شب آن بُز را بياور و در اين موضع ذبح كن. آن گاه روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارك رمضان، گوشت آن بُز را بر بيماران و كساني كه مرض صعب العلاج دارند، انفاق كن كه حق تعالي همه را شفا دهد. آن بُز، ابلق است. موهاي بسيار دارد. هفت نشان سفيد و سياه، هر يكي به اندازة يك درهم، در دو طرف آن است كه سه نشان در يك طرف و چهار نشان در طرف ديگر آن است». آن گاه به راه افتادم. يك بار ديگر مرا فرا خواند و فرمود: «هفت روز يا هفتاد روز ما در اينجاييم. ♦️ حسن بن مثله ميگويد: «من، به خانه رفتم و همة شب را در انديشه بودم تا صبح طلوع كرد. نماز صبح خواندم و به نزد علي منذر رفتم و آن داستان را با او در ميان نهادم
⭕️ ماجرای ساخت مسجد مقدس جمکران 🔴 همراه علی منذر به جایگاه دیشب رفتیم پس او گفت : به خدا سوگند که نشان و علامتی که امام فرموده بود اين جا نهاده است و آن، اين كه حدود مسجد، با ميخها و زنجيرها مشخص شده است» آن گاه به نزد سيّد ابوالحسن الرضا رفتيم. چون به سراي وي رسيديم غلامان و خادمان ايشان گفتند: «شما از جمكران هستيد؟» گفتيم: «آري». پس گفتند: «از اول بامداد، سيد ابوالحسن در انتظار شما است» ♦️ پس وارد شدم و سلام گفتم. جواب نيكو داد و بسيار احترام كرد و مرا در جاي نيكو نشانيد. پيش از آن كه من سخن بگويم، او سخن آغاز كرد و گفت: «اي حسن بن مثله! من خوابيده بودم. شخصي در عالم رؤيا به من گفت: 🌹 «شخصي به نام حسن بن مثله، بامدادان از جمكران پيش تو خواهد آمد، آن چه بگويد اعتماد كن وگفتارش را تصديق كن كه سخن او، سخن ما است. هرگز، سخن او را ردّ نكن». از خواب بيدار شدم و تا اين ساعت در انتظار تو بودم. 🔹 حسن بن مثله، داستان را مشروحاً براي او نقل كرد. سيد ابوالحسن، دستور داد بر اسبها زين نهادند. سوار شدند. به سوي دِه (جمكران) رهسپار گرديدند. چون به نزديك دِه رسيدند، جعفر شبان را ديدند كه گله اش را در كنار راه به چرا آورده بود. حسن بن مثله، به ميان گله رفت آن بز كه از پشت سر گله من آمد، به سويش دويد. حسن بن مثله، آن بُز را گرفت و خواست پولش را پرداخت كند كه جعفر گفت: «به خدا سوگند! تا به امروز، من اين بز را نديده بودم و هرگز در گلة من نبود، جز امروز كه در ميان گله، آن را ديدم و هرچند خواستم كه آن رابگيرم، ميسّر نشد» پس آن بُز را به جايگاه آوردند و در آن جا سر بريدند. سيد ابوالحسن الرضا به آن محل معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار كرد و منافع زمين را از او گرفت. آن گاه وجوه رهق را نيز از اهالي آن جا گرفتند و به ساختمان مسجد پرداختند و سقف مسجد را با چوب پوشانيدند. سيد ابوالحسن الرضا، زنجيرها و ميخها را به قم آورد و در خانة خود نگهداري كرد. هر بيماري صعب العلاجي كه خود را به اين زنجيرها ميماليد، در حال، شفا مييافت. ♦️ ابوالحسن الرضا وفات كرد و در محلة موسويان (خيابان آذر فعلي) مدفون شد، يكي از فرزندان اش بيمار گرديد. داخل اطاق شده سر صندوق را برداشت زنجيرها و ميخها را نيافت». 🤲ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
⭕️ مسجد مقدس جمکران ✅ 🔴 پیشگويي اميرمؤمنان (ع) از مسجد مقدس جمكران: 🔴 مطابق نقل خلاصة البلدان از كتاب مونس الحزين شيخ صدوق، اميرمؤمنان (عليه السلام) از مسجد مقدس جمكران سخن گفته است و خطاب به حذيفه فرمودند: ♦️«اي پسر يماني! در اول ظهور، خروج نمايد قائم آل محمد (عليه السلام) از شهري كه آن را قم گويند و مردم را دعوت به حق ميكند، همة خلائق از شرق و غرب، به آن شهر روي آورند و اسلام، تازه شود... اي پسر يماني! اين زمين مقدس است، از همة لوثها، پاك است... عمارت آن، هفت فرسنگ در هشت فرسنگ باشد. رايت وي بر اين كوه سفيد بزنند، به نزد دهي كهن، كه در جنب مسجد است، و قصري كهن ـ كه قصر مجوس است ـ و آن را «جمكران» خوانند. از زير يك منارة آن مسجد بيرون آيد، نزديك آن جا كه آتش خانة گبران بوده...». 🌹 از اين حديث شريف، استفاده ميشود به طوري كه مسجد سهله در دوران ظهور حضرت بقية الله، اروحنا فداه، پايگاه آن حضرت خواهد بود، مسجد مقدس جمكران نيز در عصر ظهور، جايگاه خاصّي دارد و پايگاه ديگري براي آن حضرت است. 🔺 مرحوم كاتوزيان، پس از نقل متن كامل حديث، به شرح و تفسير آن پرداخته، دربارة كوه سفيد و قصر مجوس و ديگر تعبيرهايي كه در حديث شريف آمده و ما به جهت اختصار نياورديم، به تفصيل سخن گفته است. 🔴 خوانندگان گرامي، توجه دارند كه احاديث ملاحم، چندان نيازي به تحقيق در سند ندارند؛ زيرا معصومان : كه با سرچشمة وحي مربوط بودند، شخص ديگري نميتوانست خبري بگويد كه صدها سال بعد تحقق پيدا كند. 🔶 روزي كه اميرمؤمنان (عليه السلام) به حذيفه از مسجد جمكران خبر ميداد، در سرزمين حجاز، عراق، كمتر كسي نام قم را شنيده بود، لذا ميبينيم كه در احاديث فراواني، به هنگام بحث از قم، به «در نزديكي ري» تعبير شده تا به اين وسيله، موقعيت جغرافيايي شهر قم، براي اصحاب ائمه : روشن گردد. از اين رهگذر، احتمال نميرود كه احدي از مردم حجاز، نام جمكران را به عنوان يكي دهات قم شنيده باشد. نكات ريزي كه در مورد قصر مجوس و آتش خانة گبران آمده، مطلبي نبود كه در حجاز و عراق، كسي از آن آگاه باشد. به هنگام صدور اين حديث از مولاي متقيان (عليه السلام) ، كسي نميتوانست پيش بيني كند كه كنار ده جمكران، در آينده، مسجدي ساخته خواهد شد و با حضرت بقية الله (عليه السلام) كه روز متولد نشده بود، ارتباط خواهد داشت. هنگامي كه شيخ صدوق، اين حديث را در كتاب مونس الحزين درج ميكرد، بدون ديد، اين مسجد، مناره نداشت. 🌺 هنگامي كه صاحب خلاصة البلدان، در قرن دوازدهم، اين حديث را از مونس الحزين نقل ميكرد باز هم مسجد مقدس جمكران، مناره اي نداشت؛ زيرا، براي نخستين بار، در سال 1318 هجري، يك مناره در زاوية جنوب شرقي مسجد ساخته شد. 🔵 هنگامي كه مرحوم كاتوزيان، اين حديث را در كتاب انوار المشعشعين مينوشت، مسجد جمكران، فقط يك مناره داشت و تا چند سال پيش نيز به همين منوال بود، ولي در حديث آمده است كه «از زير يك منارة آن، مسجد بيرون آيد». اين تعبير، صريح است در اين كه به هنگام ظهور حضرت بقية الله ارواحنا فداه، مسجد مقدس جمكران، بيش از يك مناره خواهد داشت، در حالي كه به هنگام چاپ كتاب 1327 هجري) مسجد، فقط يك مناره داشت. 🔴🔴 تذکر: ❤️ احتمال دارد منظور از کوه سفیدی که در حدیث به آن اشاره شده کوه خضر در نزدیکی مسجد مقدس جمکران باشد چرا که رنگ کوه به سفیدی بیشتر نزدیک است تا رنگهای دیگر 🌺 در حال حاضر مسجد مقدس جمکران دارای 14 مناره در قسمت های مختلف مسجد است که با توجه به حدیث فوق قابل تامل است. 🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺