eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
413 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
123 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
در ستایش مباهله دلیل ................. یا مُدیل و یا مُنیل و یا مُقیل و یا جَمیل یا جَلیل و یا قبیل و یا وکیل و یا کفیل اهل نجران را بگو او عالِم السِّر است و ما در خَم گیسوی او سرگشته و اِبنُ السّبیل در میان موج های بی امان و صخره ها بیمی از طوفان ندارد کِشتیِ «کَم مِن قلیل» ۱ با تماشای محمد، کافران سلمان شوند روی خوش خُلقش، بهشت است و لبانش سلسبیل هر سوالی را جوابی داد و دل برد از همه کو!؟ کجا دارد جهان، صاحبدلی از این قبیل!؟ از کلام الله، آورد آن کلیم الله، نور آیه ی قرآن، عصا شد، زد به قلبِ هر چه نیل گفت از آیات سبزِ «اِنمّا...» زیر عبا ۲ و «هَدیناه السَّبیل» آورد بر لب تا «وَبیل» ۳ و ۴ دل اگر بر او دهی و کعبه را باور کنی بر زمین می افتد از سنگ ابابیل تو، فیل اهل بیتش را محمد با خودش آورده است آدمی... دارد مگر بالاتر از جانش دلیل!؟ مصطفی با مرتضی و مرتضی با مصطفی ست از یکی بودن بخواند کاش قدری جبرئیل با علی بودن هنر میخواهد و اینگونه نیست... عدل مولا را بپرسید از دل و دست عقیل! این میان بخشید زهرا را خدا بر این دو نور راضیه، مرضیه، کوثر، کوکب... از نسلی اصیل پیش پایش مجتبی و بین دستانش حسین آن دو جانبخش و جهان بخش، آن دو مقتول و قتیل آن دو که افلاکیان بستند از روی نیاز بر پرِ دشداشه ی کوتاهشان صدها دخیل شد گلستان، آتش نمرودیانِ بی خرد تا... بت اعظم شکست، افتاد بر پای خلیل قم المقدسه ......................................................... ۱. اشاره به سوره بقره آیه ۲۴۹ «كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ؛ بسا گروه اندكى كه به توفيق خدا بر گروه بسيارى پيروز شدند و خدا با صابران است». ۲. سوره احزاب آیه ۳۳ «اِنّما یُرید الله لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهل البیتِ و یُطَهِّرکم تَطهیرا» / «خداوند اراده کرد که پلیدی را از شما خاندان دور بدارد و شما را بسیار پاک بدارد.» ۳. سوره انسان آیه ۳ إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس ۴. «وبيل» به معناى وخيم و سنگين است اشاره به آیه ۱۶ سوره مزمل إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى‌ فِرْعَوْنَ رَسُولًا «۱۵» فَعَصى‌ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلًا «۱۶» همانا ما رسولى را كه گواه بر شماست به سوى شما فرستاديم همان‌گونه كه به سوى فرعون رسولى فرستاديم امّا فرعون، آن رسول را نافرمانى كرد و ما او را به كيفرى سنگین گرفتيم.
گنبدت ماه است و صحنت آسمان بر شب چشمم بتاب ای بیکران
چشمت ................ مرا آیینه کرده، نور چشمت خدا پیداست در منشور چشمت دل بیچاره من قصد دارد شبی راهی شود تا طور چشمت چه چشمانی! چه چشمانی! جهانی - نخواهد شد حریفِ زور چشمت وجودت عین قرآن است و دارد هزاران آیه در یک سوره، چشمت کلامت، سبزوارِ باشکوهی ست یقین دارم به نیشابور چشمت تو را مسموم و من را مست کردند حکایت هاست در انگور چشمت قم المقدسه
بیست و یکم تیر ماه روز عفاف و حجاب 🧕
برای امام رضا (ع) و زائران روحانی شهید که با زبان روزه در آغوش او جان دادند جنینِ جنون ...................... شوق یعنی یاکریمان دور گنبد در طواف ذوق یعنی شاعری در «روضه» های اعتکاف آمدم با هر چه دارم- با ندارم های خویش- عشق یعنی ماجرای آن زن پیر و کلاف از سر من هم زیاد است اینکه می بینی مرا گاه گاهی یک نگاهی می دهد ما را کفاف آنچه ما را می رساند تا تو...! شور و معرفت آنچه ما را می کشاند تا تو...! عین و شین و قاف تا بشویم دور تا دور ضریحت را به اشک بارها از حج واجب داده ام من انصراف غرقِ امواج توام در بیکرانِ مرقدت از زیارتنامه خواندن، آه... ما را کن معاف در حرم وا می شود نطق تمام زائران پیش تو نرم است مولاجان، زبان اعتراف مادرم دیشب به خوابم آمد و آرام گفت: قالیِ اشکی برای مادرش زهرا (س) بباف من همان آهوترین زندانی ام در بند خویش ضامنم ای کاش باشی، توبه کردم از خلاف! در مسیر کوی تو، یک اربعین باران شدم -داستان عشق سی مرغ و وصال کوه قاف- زائرانت، آسمانِ آبیِ باریدنند خادمانت اسوه ی سبز حجابند و عفاف سیزده نور زلال از ربّنایت جاری اند خوش به حال من...! که من هم مستم از این ائتلاف صبح صادق می دمد هر روز از لبخند تو سر برون می آورد خورشیدِ چشمت از شکاف کیستم من بعد هر بار آمدن در این حرم!؟ آن جنینی که جدایش کرده اند از بند ناف عاشقم... یک عاشقِ از خویشتن خالی شده هیچکس اندازه ی عاشق ندارد انعطاف! تا ابد زیر عبای دست تو میخانه شد دعبلانه هر که زد از عشق والای تو لاف یا سریع و یا انیس و یا حسیب و یا رفیق شد حسابم با تو بعد از این زیارت، صاف صاف کثرتِ وحدت نمایان است از آیینه ها ای کسانی که به سر دارید ننگ اختلاف! شیعه و سنی یکی هستند در این آستان راه حق دور است از هرگونه مکر و انحراف با زبان صلح باید در دل مردم نشست تیغ غیرت، هر کجا بیرون نیاید از غلاف! می توان چون او رضا (ع) بود و رضا بود از جهان می توان چون او علی (ع) بود و به وقتش در مصاف! قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✧ بسْمّ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیِم 🔵🔴 اعمال روز مباهله 🔶 روز ۲۴ ذی‌الحجه ♦️ روز مباهله نزول آیه تطهیر نزول آیه ولایت ⬅️ روزی اسٺ ڪہ رسول‌خدا صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَاله با نصارای نجران مُباهلہ ڪرد. 🌕 پیش از آن‌ڪہ خواسٺ مُباهلہ ڪند عبا بر دوش مبارڪ گرفٺ و حضرٺ علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت پروردگارا هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترین خلق بوده اند به او، خداوندا اینها اهل‌بیت‌ منند پس ایشان را کاملا پاک گردان و از آنها هر گونه شک و گناه را برطرف کن. 💫 پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شأن ایشان آورد: “إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا” سوره احزاب، آیه۳۳ (خدا می‌خواهد پلیدی را از شما دورکند و شما را چنان که باید پاک دارد.) 🔸پس حضرٺ رسول صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله آن چهار بزرگوار را بیرون برد از برای مباهلہ چون نگاه نصاری بر ایشان افتاد و حقّیّت آن حضرٺ و آثار نزول عذاب مشاهده ڪردند جرأت مُباهله ننمودند و استدعای مصالحه و قبول جزیه نمودند . ⬅️ هم‌چنین در این روز نیز حضرت‌امیرالمؤمنین‌علی‌عليه‌السلام در حال رڪوع انگشتری خود را بہ سائل داد و آیہ ولایت"اِنَّما وَلِیُّكُمُ اللّه" در شأن ایشان نازل شد. 🔴 اعمال این روز: اوّل: غسل دوّم: روزه سوّم: دو رڪعت نماز و آن مثل روز عید غدیر اسٺ (دو رڪعٺ اسٺ؛ در هر رڪعٺ، یڪ مرتبہ حمد و ده مرتبہ توحید، ده مرتبہ آیةالڪرسے و ده مرتبہ سوره قدر خوانده‌می‌شود و بهتر اسٺ پیش از اذان ظهر خوانده‌شود.) و نیز روایٺ شده‌است بعد از نماز هفتاد مرتبہ استغفار ڪند. چهارم: خواندن دعاے مباهلہ ڪہ شبیہ بہ دعاے سحرهای ماه رمضان اسٺ: اللهم انی اسئلك من بهائك بابهاء ......... پنجم: شایسته است در این روز صدقه بر فقراء به جهٺ تَأسّی به مولای متقیان امیرالمؤمنین‌علی‌عليه‌السلام و زیارت ڪردن آن حضرت و بهتر اسٺ زیارت جامعه خوانده‌شود. 📚 متن و شرح کامل دعاها و اعمال در مفاتیح‌الجنان 🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
🟩پیامبر در غدیر فرمود: من با خود، ولی آورده ام. 🟥ولی در مُباهله فرمود: من، خودم را آورده ام. (أنفُسَنَا و أنفُسَکُم) شاعرانه ای از: 🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
هدایت شده از ادبخانه
۲۳ وحدتش را گریه کردم! کثرتش را بیشتر! کربلا پُر بود از عباس...آن خیرِ کثیر (معاصر) @adabkhane
سوغاتی تیرماه ۱۴۰۲ مشهد👌🌷👇 این بار جای زعفران و مهر و سجاده سوغاتی از مشهد صفای باطن آوردم 🌺 به پیشگاه سلطان علی بن موسی الرضا (ع) تماشا ............. هشتمین آیینه ای در آسمانِ آل طاها بر شبِ آلوده ام قدری بتاب ای ماهْ بالا می روم بالا از آغوش تو... تا شاید بچینم از بلندای نخیلِ چشم هایت، چند خرما با تو نورم بی تو کورم، صد مدینه از تو دورم یک خراسان راهی ام کن تا قدمگاهت، اماما...! مولوی با شمس تبریزی، چنان... بی خود شد از خود! وای اگر شمس خراسانی، عبا می داد او را از طریقت تا حقیقت، با تو راهی نیست خیلی یک دلِ همراه می خواهد، کمی ایمان و تقوا در حرم هر کس برای دلبری یک شیوه دارد من کبوتر می شوم پر میکشم تا بیکران ها دل به دریا می زنم با دیدن حوض قشنگت دیگران درگیر آدابند و من غرق تماشا زائری پشت سرم بود و صدایش زیرِ گوشم چشم در چشم تو بود و با «امین الله»، دریا با زبان بی زبانی روضه ای خواند از جوادت در شبستانِ نگاهت ربّنا شد؛ گفت مولا - از قنوتم می چکد بارانی از دلمردگی ها بسته ام بر پنجره فولاد، دل را... ای مسیحا زنگِ ساعت مثل ناقوسی صدایم کرد و رفتم تا بخوانم رکعتی... بالاسرت را با تمنّا موج عشاقت مرا می برد از این سو به آن سو دست آوردم بگیرم یوسفم را چون زلیخا زیر پا افتادم و شد روضه ای بر من مجسم قتلگاه و خیمه ها را دیدم و افتادم از پا کربلا در کربلا دورِ ضریحت در طوافند اربعینی ها، تو را دارند و مَستند از تولیّ از نماز ظهرِ عاشورا گرفتم مشهدم را از نماز ظهرِ مشهد هم گرفتم کربلا را قم المقدسه
🖤🤦🏻 برای اباعبدالله الحسین (ع) که در ، به خود رسید و در ، به قربان خدا رفت کمال نور ................ کوچ کرد از خود به سمت آشیانِ بهترش سالک است و تا همیشه در مسیر باورش در طریقت، پیچ و خم های فراوان می رسد می رود اما هر آنکه... عاشق است و مضطرش! او کمال نور بود و طورِ حق شد جلوه گر تا بسوزد از جمال کبریا، بال و پرش عارفان پیش خدا، انداختند از سر کلاه آه... اما او نشد راضی به کمتر از سرش از جنونِ خون اصغر، رکعتی بی پرده خواند آسمان را سرخ کرد از ربنای ساغرش دست و پا می زد به لطف خنجری نفرین شده زندگی می ریخت اما از شهودِ حنجرش شمر با هر ضربه بر پهلوی او می گفت: آخ آسمان فریاد زد، بس کن که آمد مادرش! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15