برای کودکان شهید بیمارستان المعمدانی
پای قلم به صفحه نمیشد باز
وقتی جهان شبیه جهنم شد
با واژه واژه آمدم و دیدم
هر واژه در عزای تو «ماتم» شد
لبریز گریه بود هوا آن شب
گریید با فرشته خدا آن شب
غزه شبیه کرب وبلا آن شب
غمخانه ای به وسعت عالم شد
جا زد کمان حرمله موشک را
یک جا گرفت جان عروسک را
جان هزار مادر و کودک را
ماه ربیع بود و محرم شد
در جان شهر ولوله افتاد و
بر پات نقش آبِله افتاد و
بین دو دست فاصله افتاد و
در دم بساط روضه فراهم شد
سخت است بعد بمب ، تماشایت
باید بگویم از تو و رویایت
از دست های کوچک زیبایت
_بال و پری_که از بدنت کم شد
#فلسطین
#بیمارستان_المعمدانی
#نسل_کشی
✍#فاطمه_اکرمی(مشهد)