🖤🙏 به حسین (ع) و اربعین بی نظیرش
شعر
............
بگذار که چون رود روان شعر بخوانم
دریا شوم و با هیجان شعر بخوانم
ای برگ که از مرگ تو یک باغ به هم ریخت
بگذار که همرنگ خزان شعر بخوانم
در کوچه ی باران، بزنم بر سر و سینه
با رد شدن رهگذران شعر بخوانم
ای آینه، ای پنجره... نزدیک بیا تا
در چشم تو با صدق بیان شعر بخوانم
چشمان تو خود کنگره ی شعر و شعور است
ای عشق پر از شور بمان، شعر بخوانم
شعر تو نماز است اگر اذن دهی، باز
بعد از خبر خوبِ اذان، شعر بخوانم
به به چه مسیری ست مسیر حرم تو
در راه تو با نصف جهان شعر بخوانم
شد هر قدمم عقربه ای تا که به شوقت
در گوش زمین، گوش زمان شعر بخوانم
دیدم همه جا زینب کبراست و... گفتم:
«ژولیده» شوم مثل «حسان» شعر بخوانم ۱ و ۲
تا آمدم از اکبر تو شعر... یکی گفت:
پیش پدر از داغ جوان شعر نخوانم!
سیراب عطش بودم و لب تشنه ی ساقی
یک جرعه زدم تا پس از آن شعر بخوانم
گهواره تکان خورد و رباب از نفس افتاد
میخواست برایش نگران شعر بخوانم
از میمنه تیر آمد و از میسره شمشیر
یکدم بده ای مرگ، امان... شعر بخوانم
چون تیر رسیدم به تو و کاش که می شد
در «چلّه» ی تو مثل کمان شعر بخوانم
پیراهن تو رفت در آن معرکه... تا من
با «زنگ شتر»، «جامه دران» شعر بخوانم ۳ و ۴
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_اربعینی
قم المقدسه
............................................
۱. محمدحسن فرحبخشیان مشهور به «ژولیده نیشابوری» سال ۱۳۲۰ در نیشابور متولد شد. به گفته خودش، بعد از خوابی که در ۱۲ سالگی دیده بود، طبع شعرش شکوفا شد و توفیق سرودن برای اهلبیت (ع) را پیدا کرد. ژولیده در بحبوحه انقلاب از حامیان امام خمینی (ره) بود و با اشعار روشنگرانهای که بعد از سخنرانی امام در مدرسه فیضیه سرود، به زندان افتاد. وی در مجموع بیش از ۴ سال از عمر خود را در زندان گذراند و در این اثنا بود که آیتالله طالقانی تخلص «ژولیده» را برای او برگزید. وی در دوران جنگ تحمیلی نیز در جبهه حضور داشت و اشعارش روحیهبخش سربازان اسلام بود. ژولیده ۱۹ مهر ۱۳۸۶ درگذشت و در آرامستان ورامین به خاک سپرده شد. از وی بالغ بر ۳۰ اثر به چاپ رسیده است. «چه کنم دلم میسوزد»، «ای قلبها بسوزید»، «ای چشمها بگریید» و «دلا بسوز که...» از آثار اوست.
۲. حبیبالله چایچیان معروف به حسان
او در سال ۱۳۰۲ در تبریز به دنیا آمد. در جوانی برای هر چیزی اشعاری میسرود تا آنکه در عالم رویا، در دیدار با امام حسین (ع) انقلابی در درون خود ایجاد کرد و تصمیم گرفت که حتما شعر برای اهل بیت بسراید.
اشعار چایچیان بیشتر در حوزه اشعار آیینی و مذهبی شیعی بوده و بیشتر در قالب دوبیتی سراییده شدهاست. «امشب شهادت نامه عشاق امضا میشود» در خصوص شب عاشورا و «آمدم ای شاه پناهم بده» در مدح امام رضا (ع) از سرودههای معروف این شاعر است.
۳ و ۴. زنگ شتر، گوشه ای از دستگاه سه گاه و جامه دران، گوشه ای از آواز همایون می باشد و بسیار حزین که شاهکار آن جامه دران نینوا اثر استاد حسین علیزاده است.
😭 برای جاماندگان اربعین حسینی
حسرت
.......................
منم و یاد تو و خاطره ای بارانی
سال ها پیش، حرم، نافله ای طولانی
یاد باد آنچه که با هم به خدا می گفتیم
یاد باد آنچه که می گفت خدا پنهانی
دلم آن روز پر از شور و نوا بود حسین
محو شش گوشه شدم، باز مرا میخوانی!؟
آسمان رو به تو آورده، زمین دریایی ست
ای که کشتی نجات همه در طوفانی
سفره ات جمع شد و قسمت من هم این بود
بگذرد بی من و امثال من این مهمانی
زائری عکس فرستاد و به من گفت رفیق
بُعد منزل نبوَد در سفر روحانی ۱
می روم قم به هوای پدر معصومه (س)
تا که آزاد شود بلکه دل زندانی
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_اربعینی
قم المقدسه
..................................................
۱. اشاره به بیتی از حافظ شیرازی
گر چه دوریم به یاد تو قدح میگیریم
بعد منزل نبود در سفر روحانی
💚🌹🖤 نذر امام حسن (ع) و امام حسنی ها
سمرقند
..............
مرا جانی، مرا جان چون سمرقند
بگو آه ای مدینه، دیدنت چند!؟
بگیر از من، منم را و بگو که
چگونه می شود از خویش دل کند
من، آن که شُهره در شهرم به تلخی
تو، آنکه در وجودم حل شد ای قند
من، آن مغرورِ خامِ از هوا پُر
تو، آن پیر طریقت... آن خردمند
تو در من یک جوانِ پخته بودی
که می داد از قضا، روح مرا پند
تو را آیینه ای دیدم پر از آه
سفر کردم تو را ای آهِ دربند
سفر کردم تو را تا کوچه ای تنگ
زدم از آسمان بر خاک، پیوند
زمینگیرت شدم وقتی که دیدم
زمین خوردی به طرزی ناخوشایند
همینکه شعله ها پرواز کردند
تو هم آتش گرفتی مثل اسپند
تویی آن دلبر شیرین زبانی
که پیغمبر تو را می خواند دلبند
بگیر ای دستگیر از نوکرت دست
مرا پابند کن پابندِ پابند
اگر عشقت هنر باشد حسن جان!
هنرمندم هنرمندم هنرمند
نشان دادی به ما با دست خالی
که آدم می شود باشد توانمند
تو را دیدم به پرچم های هیئت
تو را دیدم به جبهه، روی سربند
علی را با حسن ها می شناسند
به «تهرانی» و «نصرالله»، سوگند
خدا را با علی ها می شناسند
به این سید علیِ آبرومند
سرم یک توده، ابرِ انتقام است
دلم آتشفشانی از دماوند
شدم زندانیِ چشمت وگرنه
من و غم تا ابد هستیم هم بند
کرامت را گرفت از تو، کریمی -
که شد خان و بزرگ مردمِ زند
نه تنها که مرامت بین لرهاست
که یک ایران به عشقت شد حسنوند
تو در تقویم شمسی بودی ای ماه
غریب و سرد مثل ماه اسفند
نصیبت می شود تنهایی و درد
برایت نیست وقتی که همانند
تو را دشنام دادند و ندادی
جواب دشمنت را جز به لبخند
غریبی ناسپاست شد ولی رفت
سرِ ظهر از سرِ خوان تو خرسند
هزاران نقشه در سر پروراندند
برای کشتنت بستند ترفند
چه کرده با تو زهرِ جَعده مولا!؟
چگونه سر کنم با این فرآیند!؟
دخیل بوسه می بستم به تابوت
که از من تیرها سبقت گرفتند
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه