eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
414 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
120 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام و تحیت🙏💐 آرزوی بهترین ها برایتان🤲💐 امشب یک پست بسیار بسیار عالی براتون دارم که مثل یک گنج هست! خوش بحال کسی که این گنج را درک نموده و همیشه با خودش داشته باشه!!! این عیدی ویژه تقدیم شما 🙏🌸 🆔 @Abedi_Aaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔️نخستین کنگره ملی شعر مهدوی «بهشت» 🔹بخش اصلی؛ _ مدح و منقبت حضرت _ویژگی‌های منتظران ظهور _مهدویت در آیات و روایات _اشتیاق و انتظار _مهدویت و مقاومت _مهدویت و جهاد تبیین _مهدویت و انقلاب اسلامی _مهدویت و نوجوانان _مهدویت و بانوان 🔹موضوع ویژه؛ _سرود و زمزمه‌های مهدوی 🔹شرایط؛ _هر شاعر مجاز به ارسال ۵ اثر می‌باشد. _آثار ارسالی برگزیده هیچ کنگره نباشد. _دبیرخانه در چاپ و نشر آثار مجاز است. 🔹مهلت ارسال آثار؛ ۳۰ بهمن 🔹نحوه ارسال اثر؛ ۰۹۳۸۲۶۶۸۰۶۱ از طریق ایتا، واتس‌آپ و تلگرام 🔹تاریخ اختتامیه؛ ۶ اسفندماه از ساعت ۱۶ تا ۱۸ در مسجد مقدس جمکران همراه با شعرخوانی شاعران برگزیده کانال اختصاصی کنگره بهشت؛ @Poembehesht1402 کانال در ایتا؛ @Farakhanesher ........................... کانون شاعران آیینی استان قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚🏻 به ساحت ابوالفضل (ع) «عین» ..... صحبت از مردی ست مردی در سیادت، دلپذیر صحبت از مردی ست مردی در سیاست، کم نظیر گیسویش را دیدم و درجا مسلمانش شدم دست هایش را نگو، هر جا که باید! دستگیر «چِشم» او معروف بود و «چَشم» او معروف تر ای به قربانش که چشمانش بشیر است و نذیر می دهد نانِ تمام خلق را با دست خویش سفره دار است و گدایش از صغیر است و کبیر جلوه ای از نور حق بود و علی و فاطمه (س) آن امیری که امیری داشته... نعم الامیر! تابعیت از ولی را او بجا آورد و بس لحظه ای خارج نشد از پیچ و خم های مسیر دستِ ساقی را علی بالا گرفت از ساق عرش کربلا در خود غدیری داشت! او بود این غدیر نابجا گفتیم اگر گفتیم او لب تشنه است او خودِ دریاست آری... ما ترک های کویر آهویی شرمنده اش خواندیم بین گرگ ها در رجزهایش ولی او گفت از شیرِ بْنِ شیر کودکان آتش گرفتند از عطش، عباس سوخت! یک نفر باید که ساقی می شد آنجا ناگزیر! شانه اش گهواره ی مَشکی شد و باران گرفت هق هقش را هیچکس نشنید جز یک نخل پیر خیمه ها غرق دعا بود و یکی از کودکان گفت عمه! تشنه ام اما عموجان کرده دیر تیرِ آخر را «عمود»ی زد که بر فرقش نشست او زمین افتاد و دشمن در سجودش شد دلیر یک شهادت داشت او... اما هزاران بار... آه چون سرش بر نیزه بود و دید خواهر را اسیر وحدتش را گریه کردم! کثرتش را بیشتر! کربلا پُر بود از عباس... آن خیرِ کثیر دست های او قلم شد تا که بنویسی از او ای قلم از بی وفایی در قلمدانت بمیر! خوشنویس آمد که بنویسد شبی، «عباس» را بعدِ ساعت ها نوشت او: «عین» را با چند تیر قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak_15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرو را قامتِ خوب است و قمر را رخ زیبا تو نه آنی و نه اینی که هم این است وهم آنت 🆔 @Abedi_Aaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا