هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🔻ابتدای ماه شوال؛ سالمرگ بدرک واصل شدن متوکّل عباسی لعنه الله
در سال 247 هـ، به دستور فرزندش به قتل رسید. مدّت خلافت او 14 سال و ده ماه و عمر نحسش 41 سال بود.
متوکّل بعد از واثق، در 232 هـ به خلافت نشست. در ایّام او لهو و لعب و طرب، مخصوصاً در مجلس او بسیار بود.
🔺نفرین امام هادی علیهالسلام در حقّ متوکّل عباسی لعنه الله
✨در روز بسیار گرمی، متوکل عباسی لعنةاللهعلیه به همراه وزیرش فتح بن خاقان، سوار بر مَرکب شدند و حکم کرد که جمعی از امیران و علما و سادات و اشراف در رکابش پیاده بروند و از جملۀ آنها، امام هادی صلواتاللهعلیه بودند. حاجبِ متوکّل میگوید: آن حضرت را مشاهده کردم که پیاده میرفتند و خستگی زیادی میکشیدند و عرق از بدن مبارکشان میریخت.
نزدیک رفتم و گفتم: ای فرزند رسول خدا خسته شدهاید؟ حضرت فرمودند:
«هدف متوکّل از این کارها، سبک کردن من است، ولیکن حرمت بدن من نزد خداوند، کمتر از ناقۀ صالح پیامبر نیست»
وقتی به خانه برگشتم، این قصّه را برای معلّم فرزندان خود نقل کردم؛ او گفت: متوکّل سه روز دیگر هلاک میشود! گفتم: از کجا فهمیدی؟! گفت: برای آنکه حق تعالی در قصۀ قوم صالح فرموده است: «تَمَتَّعُوا فِي دارِكُم ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعدٌ غَيرُ مَكذُوب.» (سوره هود، آیه ۶۵) و آنها پس از کشتن شتر صالح پیامبر، سه روز بعد هلاک شدند و منظور امام علیهالسلام هم این بوده است.
وقتی این سخن را شنیدم، گفتم پس بهتر است احتیاط کنم؛ لذا اموال خود را پراکنده کردم و منتظر ماندم ببینم چه میشود. روز سوم شد؛ منتصر فرزند متوکّل، با جمعی به آن ملعون حمله کرده و او را کشتند! بعد از مشاهدۀ این اتّفاق، به امامت حضرت اعتقاد پیدا کردم؛ به خدمت ایشان رفتم و آنچه میان من و آن معلّم گذشته بود را عرض نمودم.
امام هادی علیهالسلام فرمودند: «معلّم راست گفت؛ من در آن روز بر او نفرین کردم و حق تعالی دعای مرا مستجاب گردانید.»
📚 بحار الانوار (علامهمجلسی)، ج۵۰
🍃نقل شده است که به خاطر جسارتهایی که متوکّل در مجلسی به امیرالمؤمنین علیهالسلام کرد، منتصر پسرش چند نفر از غلامهای خاص پدر را مأمور کشتن وی کرد، و آنها در حالی که متوکّل مشغول شرب خمر بود، خونش را ریختند و در روز سوم شوال سال ۲۴۷ هجری به درکات جحیم شتافت؛ و در همان روزی که متوکّل به دستور پسرش منتصر کشته شد، مردم با او در قصر معروف جعفری بیعت کردند.
🔥 «اللّهُمَّ العَن أبَا الشُّرُورِ وَ أتباعَهُ
🌙 #ماه_بهشت
🆔 @emamateradat
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 برای امام هادی (ع)
..............................
شعر می آید و طبع سخنم بی تاب است
اولین مشتری هر غزلم مهتاب است
ساعت کوکیِ دل، سکسکه دارد تا صبح
منم و دفتر و چشمی که لبالب خواب است
پلک بر هم بگذارم نفسم می گیرد
حرف دل با منِ در خواب: «مرا دریاب» است
طاقت آوردم و گفتم بنویسم او را
او که عکس حرمش در شب چشمم، قاب است
دهمین نور خدا، جلوه در این شب دارد
او که خورشید مُضلّین و اولی الالباب است
سامرا قبله ی عشاق جهان است و دلم
سال ها مشتری این حرم و سرداب است
خانه ای که نه فقط دلبری از ما کرده
مهبط جن و ملک بوده، پل نُوّاب است ۱
هشتمین سالِ حیات تو امامت را چید
چون پدر بودی و عمر تو شرابی ناب است
متوکل تویی و شاه جهانی... هادی ۲
تخت و تاج تو همین منبر و آن محراب است
ساده و خاکی و بی پرده سخن می گفتی
شیوه ی زندگی ات، آرزوی طلاب است
«جامعه»، فصل شکوفایی خَلق است و امام ۳
که در آن صحبت از آیین و هزار آداب است
بر در خانه ی این قوم نرو بی حاجت!
روضه و سینه زنی، رخصت و دق الباب است
متوکل به کمی زهر توکل جست و
تو به زهرا؛ که در عالَم همه را اسباب است ۴
#محمد_عابدی
#اشعار_هادوی
قم المقدسه
........................................................
۱. نُوّاب اَربَعه، به چهار نماینده یا نایب خاص امام مهدی(عج) در دوران غیبت صغری گفته میشود که رابط میان شیعیان و امام بودند: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سَمُری
۲. القاب دیگر این امام عبارتند از نقی، مرتضی، عالم، فقیه، امین، ناصح، متوکل، خالص و طیب. (ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص401)
۳. جامعه کبیره تالیف امام علی النقی (ع) که می توان آن را ارادت نامه نامید. اولین ویژگی این زیارت آن است که امام هادی (ع) ما را با آداب سخن گفتن با امام آشنا میکند
در این ارادتنامه، امام (ع) به رابطهی امامان با خداوند اشاره کرده و به جایگاه خدا در نظر امامان معصوم (ع) پرداخته است.
۴. ابن شهر آشوب می نویسد امام در اواخر حکومت معتمد مسموم و شهید شده است و از ابن بابویه نقل کرده که معتمد به او سم داده است. (ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص401.)
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15