همسرش میگفت:
وقتایی که ناراحت بودم با اینکه
سرش داد میزدم میگفت
-جان دل هادی...؟
چند هفته بیشتر از شهادتش نگذشته بود
یه شب که خیلی دلم گرفته بود
قلم و کاغذ برداشتم شروع کردم به نوشتن
از دل تنگم گفتم...
از عذاب نبودنش براش نوشتم،هادی...
فقط یه بار . .
فقط یه بار دیگه بگو جان دل هادی..💔
نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز خوابیدم
بعد شهادتش بهترین خوابی بود که میشد
ازش ببینم...دیدمش...صداش کردم...
بهترین جوابی که میشد ازش بشنوم
-جان دل هادی؟
چیه فاطمه؟!
چرا اینقدر بیتابی میکنی!💔
تو جات پیش خودمه
شفاعت شدهای . . .🥺🌿
#شهیدهادیشجاع🌸!-
#شهیدانه🕊"