eitaa logo
یا صاحب الزمان ادرکنی ❤
7هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
7.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی هست که حواسش هست اگه مادرشوهر مریضت‌رو ۳ سال نگه داشتی و هیشکی ندید غصه نخور . دکتر_سعید_عزیزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹معنای توکل با دیدن این کلیپ می‌فهمیم همه چیز در ید قدرت خداست ما کان لله کان الله له... تو با خدا باش، خدا هم با تو خواهد بود..
4_5893154309360587054.mp3
8.5M
یه یا ابالفضل بگو ببین چه ها می‌کنه💚 ⁦🎙️⁩فرشاد میرزاپور السلام علیک یا ابا الفضل العباس علیه السلام میلاد پرخیروبرکت باب الحوائج دشت کربلا حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مبارک 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 سلامتی و تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عجل الله هدیه به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام( ۱۴)مرتبه صلوات 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
25.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چند دقیقه وقت گرفت....؟! هرکه «آیت‌الکرسی» را پس از هر نماز بخواند او را از وارد شدن به بهشت جز مرگ مانعی نباشد؛ و طبق روایت دیگر: هرکه «آیت‌الکرسی» را بعد از هر نماز واجب بخواند نمازش پذیرفته شود و در امان خدا باشد و خداوند او را از بلاها و گناهان حفظ کند.
وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا و بگو: پروردگارا مرا [ در هر کار و شغلی ] به نیکی وارد کن و به نیکی بیرون آور و برایم از نزد خود نیرویی یاری دهنده قرار ده. سوره اسراء ، آیه ۸۰
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«الله» دَری رو کہ از روی رَحمـت برای شُما باز کنھ هیچـکی نِمیتـونِه ببنـده...
13.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزراییل زائر امام حسین علیه‌السلام! کی قبض روح میکنه!؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در بهشت‌ وا‌ میگردد هر‌ درد‌ نگفتنی‌ دوا‌ میگردد از‌ یمن‌ ولادت‌ امام‌ سجاد حاجات‌ دلِ‌ خسته‌ روان‌ میگردد.‌.♥️ ماه_شعبان میلاد_امام_سجاد ‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎
چطور تونسته بودن این حقیقتو قایم کنن؟ چطور داغ بچه‌مو دیدن و چیزی نگفتن؟ یک ماه بعد دخترم دوباره زنگ زد. تو صداش یه چیزی بود که انگار هم هیجان داشت هم نگرانی. گفت: «مامان، بابا همه‌چیزو اینجا فروخته. یه دعوای بزرگ راه افتاده. می‌خواد بیایم شهر زندگی کنیم. می‌گه توام باید بیای پیشمون. عموها و عمه‌ها به بابا کلی حرف زدن. می‌گن زن‌ذلیلی، بدبختی، نباید پشت زنت باشی. اما بابا جلوشون وایساده. گفته: "آخر سر زنم برام می‌مونه و حرفشم حقه. ما رضایت نمی‌دیم."» یه لحظه سکوت کردم. بغض تو گلوم گیر کرده بود. دخترم آروم گفت: «مامان، ما بیایم اونجا، توام میای پیشمون؟» نفس عمیقی کشیدم و گفتم: «اگر بابات بیاد دنبالم، آره.» چند روز بعد، شوهرم اومد در خونه برادرم دنبالم. وقتی دیدمش، یه آدم دیگه شده بود. نگاهش پر از شرمندگی بود. صداش آروم و لرزون: «می‌دونم... می‌دونم هرچی بگی حق داری. ولی لطفاً برگرد. نمی‌تونم این‌جوری ادامه بدم. همه‌چی رو فروختم. می‌خوام از اول شروع کنیم. قول می‌دم جبران کنم، قول می‌دم آدم دیگه‌ای باشم.» نگاهش کردم. اشک تو چشماش جمع شده بود.
تو این چند سال، اینجوری ندیده بودمش. برای اولین بار حس کردم حرفاش از ته دلشه. گفتم: «باشه. برمی‌گردم، ولی به شرطی که دیگه هیچ‌وقت مثل قبل نشی.» اون روز باهاش برگشتم. روزها و ماه‌ها گذشت. شوهرم تمام تلاششو کرد که جبران کنه. مردی که روزی فکر می‌کردم هیچ‌وقت تغییر نمی‌کنه، حالا تبدیل شده بود به کسی که حتی نمی‌ذاشت یه قطره اشک تو چشمام بیاد. زندگی آروم شده بود، ولی تو قلبم هنوز یه جای خالی بود. جای دخترم... دو سال گذشت. یه شب خواب دیدم دخترمو. با لباس سفید، لبخند رو لباش. دستمو گرفت و گفت: «مامان، رضایت بده. بذار زندگیشونو ادامه بدن.» وقتی بیدار شدم، اشکام رو بالشم ریخته بود. همون روز صبح به شوهرم گفتم که تصمیممو گرفتم. رضایت دادم. دختر برادرشوهرمو از زندان آوردن بیرون. اما شوهرم هنوز شرمندگی از چهره‌اش پاک نشده بود. با این‌که دیگه همه‌چی تموم شده بود، هنوز تلاش می‌کرد که همسر بهتری باشه. هر روز به من ثابت می‌کرد که تغییر کرده. و من... هر روز، برای آرامش دخترم دعا می‌کردم. پایان کپی حرام