✨﷽✨
🌹چه کنیم تا از اصحاب امام زمان عج باشیم؟
♦️جواب از لسان گهر بار امام صادق علیه السلام :
🌹عَنْ أبِي عَبْدِاللهِ عليه السّلام قالَ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكونَ مِنْ أَصْحابِ الْقائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَلْيَعْمَلُ بِالْوَرَعِ وَمَحاسِنِ الْأَخْلاقِ وَهُوَ مَنْتَظِرٌ فَاِنْ ماتَ وَقامَ الْقائِمُ بَعْدَهُ كانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكهُ.
♦️امام صادق عليه السّلام فرمودند:
كسي كه دوست ميدارد از اصحاب امام قائم بشمار آيد، پس در #انتظار بسر ببرد و #ورع و #پارسايي را پيشه خود سازد و به #محاسن #اخلاق بپردازد، اين چنين كسي را منتظر گويند و اگر بميرد در حاليكه امام خود را زيارت نكرده باشد، پاداش وي بسان كساني است كه در ركاب امام حضور دارند.
📚 مستدرك سفينة البحار، ج ۶، ص ۱۸۴
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@Adreknee
♨️#فوایدگوشكردناذان
1⃣شنیدن اذان انسان را از اهل #آسمان قرار مى دهد.
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: همانا اهل آسمان از اهل زمین چیزى نمى شنوند مگر اذان
2⃣ شنیدنِ اذان #اخلاق را نیكو مى كند.
امام على(علیه السلام) مى فرماید: كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید
3⃣شنیدن اذان انسان را #سعادت مند مى كند.
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: كسى كه صداى اذان را بشنود و به آن روى آورد، نزد خداوند از سعادت مندان است
4⃣ شنیدن اذان سبب دورى #شیطان مى شود.
رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: شیطان وقتى نداى اذان را مى شنود فرار مى كند.
📚 میزان الحكمه، ج1، ص82.
بحارالانوار، ج77، ص190
🍇 مویز در روایات اهل بیت(ع)
🌷امام علی(ع) میفرمایند:
#مویز، قلب را استحکام میبخشد، بیماری را میبرد، حرارت را خاموش میسازد و دل را خوشی میدهد. [خوردن] بیست و یک عدد مویز سرخ هر صبح در حالت ناشتا، همه بیماری ها را دور میکند، مگر بیماری مرگ را.
🌷پیامبر اکرم(ص): مویز، چه نیکو خوراکى است، بیمارى را از میان مى برد، خشم را فرو مى نشاند، پروردگار را خشنود مىسازد، بوى دهان را خوش مىسازد و رنگ را صفا مىدهد.
🌷رسول الله صلی الله علیه و آله:
مویز، صفرا و سودا را برطرف می کند، بلغم را از بین می برد، أعصاب را قوی، خستگی را دور و #اخلاق را خوب می کند و به روح #آرامش میبخشد و غم را میبرد.
📚طب الائمه علیهم السلام: ص۱۳۷ / خصال شیخ صدوق، ص۳۴۴
@sulook
#حدیث#اخلاق
🚫 دعوای زن و شوهر
کاری که شیطان برایش کف می زند ؛
✅ از پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم نقل شده است: «اِذا اخَتَصَمَتْ هِیَ وَ زَوجُها فیالبَیتِ فَلَهُ فی کُلِّ زاویَهٍ مِن زوایَا البَیتِ شَیطانٌ یُصفِّقُ و یَقولُ: فَرَّحَ اللهُ مَن فَرَّحَنی!»
زمانی که زن با همسرش در منزل مرافعه و مشاجره میکند (دقیقاً) در همان زمان در هر یک از زوایای منزل یک شیطان مشغول کف زدن و شادمانی است و میگوید: خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و خوشحال کرده است.
📚لئالیالأخبار، ج ۲، ص ۲۱۷
@sulook
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اخلاق ۱
من تو خانواده ای بزرگ شدم که به شدت از دختر بدشون میومد مامانم چند سال باردار نمی شد آخرم که باردار شد همه منتظر بودن پسر بیاره و من که دخترم بدنیا اومدم.
مامانم همیشه از دوران بارداری و زایمانش سر من با ناراحتی حرف میزد مامانم تعریف میکرد میگفت روزی که به دنیا اومده بودی بابات اصرار داشت تورو تو بیمارستان بزاره و نبره خونه به پرستارا میگفت نمیخوامش مال خودتون اونا هم قبول نمیکردن میگفتن بچته باید ببریش
بلایی نبود که این زن و شوهر سرم نیارن تا کلاس ششم با هزار التماس و گریه زاری گذاشتن درس بخونم دیگه اجازه ندادن درس بخونم شش کلاس بیشتر نخوندم بعدشم شوهرم دادن.
شوهرم اصرار داشت ادامه بدم میگفت تو هر چی بیشتر درس بخونی بچه های بهتری تربیت میکنی و من میخوام زنم پیشرفت کنه بابام ولی مخالف بود و میگفت دختری که بره مدرسه فکرش خراب میشه تا همینجا هم خونده زیادشه و در حدی که بخونه و بنویسه بلده
دوران عقد مادرم خیلی بهم ظلم کرد همه از دست قوم شوهر ناله میکردن من از دست پدر و مادرم.
شوهرم بهم میگفت باربی در جا مادرم میگفت این زشت اسکلت استخوان اصلا ارزش تعریف کردن نداره
اما شوهرم ادم با فرهنگی بود و اصلا به این حزفها اهمیت نمیداد خودش بهم توجه میکرد و دلداریم میداد
ادامه دارد
کپی حرام
#اخلاق ۲
ی بار تو جمع فامیل حرف مسافرت شد جلوی شوهرم گفتم منم خیلی دوس دارم بریم سفر
یهو مادرم گفت تو اصلا کی هستی که منم منم میکنی ؟ مگه نظرت برای کسی مهمه و بهت اهمیت میدن؟
همون موقع شوهرم بلند گفت زن من همه کسمه و نظرش برای من خیلی مهمه خودمم بهش اهمیت میدم هر چی هم بخواد در حد توان براش انجام میدم که کمبودی نداشته باشه
مامانمم ساکت شد و هیچی نگفت
یادمه وقتی با دخترای فامیل که همسن و سالم بودن تو جمع بودم احساس میکردم خیلی بی ارزشم احساس حقارت میکردم اونا هم رفتار درستی باهام نداشتن چون چندین بار جلوشون کوچیک شدم و بی ارزش شدم اما از وقتی که شوهر کردم شوهرم خیلی بهم احترام میذاشت و مراقبم بود رفتارهای شوهرم باعث ش تا بقیه با من درست رفتار کنن و مراقب حرف زدنشون باشن چون هر بی احترامی بهم میشد در جا جواب میداد
وقتی شوهرم دادن بابام از شوهرم ۴۰ میلیون شیربها گرفت که به اون زمان زیاد بود و به شوهرم وعده ی جهاز خیلی خوب رو داد
شوهرم وضع مالیش خیلی خوب بود موقع ازدواج بابام جهیزیه خیلی کم و داغونی بهم داد بعضی وسایلام انقدر داغون بودن که انگار دست دوم بودن اما شوهرم به رومنیاورد و اجازه نداد خانواده ش متوجه بشن چند روز مونده به عروسی بی سروصدا منو برد و برام جهاز خرید گفت من نمیخوام تو کوچیک بشی و سرتو پایین بگیری به کسی ربطی نداره که اینارو کی خریده
ادامه دارد
کپی حرام
#اخلاق ۳
درسته که منو به زور شوهر دادن و کلی گریه و التماس کردم که نمیخوام ازدواج کنم اما واقعاً شوهرم مرد خوبیه بعد از ازدواج تازه متوجه شدم که زندگی یعنی چی و آرامش به چی میگن واقعاً هیچ کم و کسری نداشتم خیلی خوشبخت بودم شوهرم ماهانه بهم پول زیادی میداد به عنوان پول تو جیبی پول زیادی بهم میداد و اصلاً ازم نمیپرسید که خرج چی کردم و چیکارش کردم منم این پولا رو جمع میکردم چون شوهرم همه چی برای خودم و خونه میخرید و نیازی نبود که اون پولو خرج کنم پدر و مادرم با خواهر برادرای دیگهام خیلی خوب بودن فقط من بودم که ازم خوششون نمیاومد هر بار که شام دعوتشون میکردم بعد از غذا پدرم به جای اینکه تشکر کنه کلی بهم فحش میداد و ازم ایراد میگرفت یه بار که دعوتشون کردم شوهرم بهم گفت چه جوری میتونی انقدر بهت بیاحترامی کنن و بازم دعوتشون کنی هر کس دیگهای بود قید همچین خانوادهای رو میزد با اینکه حرفش حقیقت بود ولی دلم نمیخواست به روم بیاره آروم گفتم چیکار کنم من که جز اینا کسیو ندارم همه کس و کار من اینان بعدم خواهر و برادرامو خیلی دوست دارم به بهونه دعوت ک** میخوام خواهر برادرامو ببینم
دوباره مهمونی دادیمو وهرم از دستپختم تعریف کرد و پدرم هرچی از دهنش در اومد بهم گفت از پول تو جیبی که شوهرم بهم میداد فقط خودمون دوتا خبر داشتیم
#اخلاق ۴
پدرم برای خودش یه کسب و کار مستقل داشت و وابستگی مالی به کسی نداشت شکر خدا وضع مالیشم خوب بود فقط چون ازم خوشش نمیاومد جهیزیه خوبی بهم نداد و مدام به شوهرم میگفت انقدر خرج دختر من نکن لیاقت نداره و داری پولتو توی جوب میریزی
ولی شوهرم به حرفاش محل نمیذاشت و میگفت نمیخوام توی زندگی کم و کسری داشته باشی و اذیت بشی همین که خانوادت انقدر اذیتت میکنن دیگه کافیه از طرف من فقط میخوام حس و حال و خاطرههای خوب داشته باشی
واقعاً هم همین بود با شوهرم حالم خیلی خوب بود تا اینکه خدا بهمون ی بچه داد با اومدن پسرم به زندگیمون همه چیز قشنگتر شد و منم به زندگی امیدوارتر از قبل بودم ولی پدر و مادرم همچنان از من خوششون نمیاومد شوهرم به بچه خیلی اهمیت میداد و بعد از به دنیا آمدن بچه دیگه در برابر بیاحترامیهای خانوادهام خیلی سفت و سخت برخورد میکرد و معتقد بود ممکنه اینجوری توی ذهن بچهام بره و در آینده اونم بهم بیاحترامی کنه ی وقتا دلم میشکست و ناراحت میشدم میگفتم یعنی تا ابد خانوادهام میخوان با من اینجوری رفتار کنن؟ من هیچ بدی به پدر و مادرم نکرده بودم بعد از بچه زندگیم خیلی قشنگتر شده بود که ی روز شوهرم بهم گفت چکهای بابات برگشت خورده و بردنش زندان
دنیا دور سرم چرخید
ادامه دارد
کپی حرام
#اخلاق ۵
پدرم هر چقدر هم که با من بد بود و بد رفتاری کرده بود باز هم پدرم بود و دلم نمیخواست توی این وضعیت ببینمش.
از شوهرم پرسیدم مبلغ بدهیش چقدره وقتی که بهم گفت توی فکر فرو رفتم جور کردن این پول برای خانواده من واقعاً مشکل بود مخصوصاً که پدر و مادرم این اواخر با کل فامیل قطع رابطه کرده بودن و نمیتونستیم روی کمک اونا حساب کنیم وقتی زنگ زدم به مامانم شروع کردم باهاش حرف زدم هرچی که از دهنش در اومد بهم گفت بهش گفتم به جای اینکه الان به من اینجوری بگی دنبال ی راهی باش که بابا رو از زندان در بیاری
ولی هیچ کاری بلد نبود که بتونه انجام بده منم یادم افتاد که با پس اندازم طلا خریدم و میتونم بفروشمش یهو گفتم مامان من شاید بتونم کل اون پول یا نصفشو جور کنم
سریع صداش مهربون شد و گفت واقعا میتونی؟
شمرده لب زدم اره میتونم فقط باید ادرس اون طلب کار ها رو بدی به شوهرم بره باهاشون صحبت کنه
شب وقتی شوهرم اومد همه چیزو براش تعریف کردم گفت اینکه اون پولو چیکار کنی من کاری ندارم چون مال خودته ولی مطمئنی؟ که میخوای بدی به پدر و مادرت؟ با اینکه میدونی انقدر اذیتت کردن؟
نفس عمیقی کشیدم و گفتم برام مهم نیست چیکار کردن بابام باید ازاد بشه نمیخواماونجا بمونه
شوهرمم فردا صبحش رفت و طلاهایی که با پس اندازم خریده بودم رو فروخت و برد پیش طلبکارا انقدر پولم زیاد بود که تونستیم تمام بدهی بابام رو بدیم
ادامه دارد
کپیحرام