#ادامه_پست_قبل
در این حال گروهی جوان به آنها اعتراض كردند كه:
«این مردم عزادار شهیدشان هستند، آن وقت شما به سبك روزهای ورود شاه و فرح بساطساز و دهل و رقص پهن كرده اید، از خانواده های شهدا خجالت نمی كشید؟!»
طرفداران بنی صدر كه كاملاً حساب شده، خشم مردم را برانگیخته بودند، ناگهان با چاقو و پنجه بوكس به جان مردم معترض افتادند و بعد هم سر و روی خود را خونی كرده و فریاد می زدند: این سند جنایت بهشتی است. در حالی كه این سید مظلوم روحش از این ماجرا خبر نداشت. در میان این همه جار و جنجال مردم نشان دادند كه به خوبی از خیانت های بنی صدر آگاه هستند و می دانستند او به بهانا اینكه می خواهیم متجاوزان را قیچی كنیم، راه را برای ورود سربازان بعثی باز گذاشته و با محدود كردن مدافعان شهرها و جلوگیری از رسیدن اسلحه و مهمات به ارتش و بسیج راه را برای متجاوزان هموار كرده است. در نهایت نیز سر و كار بنی صدر به دوستی مسعود رجوی كشید و بنی صدر در حالی كه افراد رجوی با چاقوی موكت بری و بعدها با اسلحه و نارنجك به جان مردم افتاده بودند با لباس زنانه از ایران گریخت و در پاریس به اتفاق رجوی (داماد جدیدش) شورای مقاومت ملی را درست كردند. پس از چند ماه نیز فیروزه بنی صدر از رجوی طلاق گرفت و اتحاد رجوی و پدرزنش هم شكسته شد. جالب اینكه رجوی زمانی با دختر 71 ساله بنی صدر ازدواج كرد كه همسرش تازه توسط نیروهای مدافع انقلاب در خانه تیمی زعفرانیه كشته شده بود.
دامنه بمباران شهرها توسط مزدوران بعثی عراق به همدان هم كشیده شده بود و میگ های عراقی در ارتفاع 07 هزار پایی به روی شهر بمب و راكت می ریختند، شب ها در زمان حمله، برق شهر قطع می شد تا خلبان های عراقی نتوانند موقعیت شهر را تشخیص بدهند. پنجره های خانه ها را با مقوای سیاه پوشانده بودیم، مبادا نور شمعی موقعیت شهر را برای دشمن مشخص كند. در آن روزها مردم به یكدیگر بیش از پیش نزدیك تر شده بودند، حتی نزدیك تر از آخرین روزهای حكومت نظامی رژیم شاه كه هر خانه ای بجز خانه بهایی ها مامن مبارزان زخمی بود.
سیل كمك های مردمی به سوی جبهه روان بود، حتی خانم ها با ارسال طلا، زیورآلات و لباس های بافتنی در پشت جبهه ها مشاركت می كردند. نوجوانان با دست بردن در شناسنامه هایشان راهی جنگ می شدند و در میان این فضای پر از عشق و اخلاص، بهایی ها دعا می كردند كه صدام پیروز شود!!! آنها از سفره این سرزمین ارتزاق می كردند، اما در آرزوی پیروزی بیگانه بودند. با وجود آنكه سربازان صدام حتی به كسانی كه جلوی پایشان گاو و گاومیش ذبح كردند هم رحم نكردند و به خانواده های آنها تعرض كردند.
هنگامی كه بمب های عراقی به شهرهای ایران می خورد بهائیان شادمانه ندای «یا جمال مبارك شكرت» را سر می دادند و از قول عكا نشینان می گفتند:
«صدام حسین انسان شایسته ای است كه از طرف (جمال مبارك) مامور شده است تا ایران را آزاد كند و باعث رهایی بهائیان بشود. »
و این در حالی بود كه بهائیان در برخی از شهرهای ایران مشغول كسب و كار بودند و از سفره این مردم می خوردند، اما پول های خود را به اسرائیل می فرستادند.
هرگاه رادیوهای بیگانه اعلام می كردند ایران در فلان جبهه شكست خورده است، بهائیان به رقص و پایكوبی می پرداختند و چون حرف بیت العدل را حرف جمال مبارك می دانستند، می گفتند:
«فرمودا بیت العدل محقق خواهد شد، جمال مبارك شكر!»
و عبدالبها را شكر می كردند. و می گفتند: هر چه بیشتر از اینها در جنگ كشته شود دل ما خنك تر می شود!
اعضای فرقا بهائیت در طول سال های دفاع مقدس، هیچ نقش مثبتی ایفا نكردند؛ زیرا اكثر جوانان این فرقه بجای رفتن به خدمت مقدس سربازی به صورت قاچاق از كشور می گریختند، تعدادی هم به كمك پول و پارتی بازی در جاهای امن به خدمت سربازی مشغول می شدند. آن هم از سر اكراه؛ چون بهائیان ایران را وطن خودشان نمی دانند.
در طول سال های دفاع مقدس چنان كه از عكا دستور رسیده بود، بهائیان فقط در كار خرید ملك، زمین و آپارتمان بودند؛ زیرا در دوره جنگ بویژه جنگ شهرها، قیمت آپارتمان و خانه بسیار پایین بود و بازارش رونقی نداشت. در این سال ها آنها سند روی سند می گذاشتند، فقط كافی بود كه احساس كنند یك نفر به پول نیازمند است، در چنین حالتی به صورت غیرمحسوس صاحب ملك را دوره می كردند و در نهایت خانه اش را از چنگش بیرون می آوردند. نكته ای كه جای تامل دارد این است كه از اسرائیل فرمان رسیده بود كه فقط زمین ها، املاك و آپارتمان های مسلمانان را بخرید و از بهایی و كلیمی خرید نكنید.
نوشته : سعید سجادی
منبع : روزنامه كیهان، شماره 19143 به تاریخ 87/6/5، صفحه 8
🔰 @Adyanuniv
#عایشه_بهائیت
پس از مرگ شوقی در بین بهائیان طرفدار میسن ریمی و زن شوقی اختلاف افتاد و کار به دعوا و جدایی از یکدیگر کشیده شد به صورتی که روحیه مکسول را عایشه بهائیت خطاب نمودند.
رساله شماره 9- آثار لجنه ی امری تهران- ص2:
«پس از صعود مبارک اصحاب خاص آن حضرت یعنی حضرات ایادی تحت تأ ثیر حرم امه البهاء روحیه خانم قرار گرفتند و چون روحیه خانم مانند ام المؤمنین حرم رسول الله عقیم و به عقده ی نازائی مبتلا بود و نمی توانست اوامر رئیس بیت العدل انتصابی ولی امر الله را اطاعت کند ، لذا ایادی امر الله را به نقض عهد و میثاق الهی دلالت نمود و حضرات ایادی ...به موت و هلاکت روحانی دچار گشتند و بنای رکین نظم بدیع الهی را که به دست ولی امر عزیز امر الله بنا شده بود ، منهدم نمودند ... »
انشعابیونی هم که در دسته ی موافق با میسن ریمی بودند ، روحیه ماکسول را به باد انتقاد گرفته و برای او شعر ساخته و می گفتند:
یا للعجبا زنی عقیم و نازا
بنمود چه فتنه ای به عالم بر پا
با عقده ی نازائیش آن مظهر حقد
شد علت انشقاق در امر بها
آنان که مطیع آن زن حیله گرند
از حیله و مکر او مگر بی خبرند
آیا همه نادیده مطیعش گشتند
یا این که تمام غافل و کور و کرند
🔰 @Adyanuniv
4_5823238967700490205.pdf
481.1K
🔺بروشور
#نقد_احمد_الحسن
آماده چاپ و استفاده
تهیه: موسسه حضرت ولیعصر(عج)
#نقد_احمد_الحسن
🔰 @Adyanuniv
#پاورپوینت_تحری_حقیقت
جهت دریافت فایل اینجا کلیک نمایید.
https://www.adyanuniv.ir/bahai/1875/پاورپوینت-تحری-حقیقت/
#نقد_بهائیت
🔰 @Adyanuniv
دوران دو #پهلوي را #عصر_طلائي_بهائيت ناميده اند؛ در اين دوران، بهائيان از هر نظر پيشرفت فراواني داشتند؛
با اين كه يكي از تعاليم بهائيت "مداخله نكردن در امور سياسي"است برخي عناصر بهائيت، تا حدي پيش رفتند كه گويا بهائيت بر ايران حكومت مي كرد نه شاه پهلوي؛
فردي به نام #عبدالكريم_ايادي كه عنوان پزشك محمدرضا شاه را پيدا كرده بود به حدي پيشرفت كرد و به شاه نزديك شد كه در تصميمات سياسي و مملكتي شاه، اثر مستقيم گذاشته بود؛
ارتشبد فردوست-رئيس دفتر حفاظت اطلاعات محمدرضاشاه- درباره وي مي گويد:
"تمام ایرانیان رده بالا، چه در ایران باشند و چه در خارج، خواهند پذیرفت که سلطان واقعی ایران #ایادی بود؛ حقیقتی که پیش از انقلاب جرأت بیان آن را نداشتند. در زمان حاکمیت ایادی بود که بهائی ها در مشاغل مهم قرار گرفتند و در ایران بهائی بی کار وجود نداشت. در دوران قدرت ایادی تعداد بهائی های ایران به 3 برابر رسید.»[1]
نه تنها قدرت سياسي بهائيت، در اين دوران به حد نهائي خود رسيد بلكه در امور مهم ديگر مانند نظامي، فرهنگي، اقتصادي و ... بهترين دوران خود را مي گذراندند.
از اين جا مي توان فهميد كه چرا بهائيت اكنون تا توان در بدن دارد، به تخريب عليه جمهوري اسلامي دست مي زند.
[1] - ظهور و سقوط سلطنت پهلوی صص 203- 202
#نقد_بهائیت
🔰 @Adyanuniv
#بهائيان_و_سياست_در_عصر_پهلوي
همان گونه كه گفته شد، يكي از تعاليم بهائيت، «مداخله نكردن در امور سياسي است».
رهبر دوم بهائيان، (عبدالبهاء) مي گويد:
«ميزان بهائي بودن و نبودن اين است که هر کس در امور سياسيه مداخله کند و خارج از وظيفه خويش حرفي زند يا حرکتي نمايد همين برهان کافي است که بهائي نيست دليل ديگر نمي خواهد.»...
اين سخن، به اين معناست كه #هويداي بهائي (فرزند عين الملك و نوه ميرزا رضا قناد از ياران نزديك #عبدالبهاء)، از دستور رهبر بهائيت، سرپيچي كرده است.
البته اين تنها مورد نيست؛ فردي مانند #عبدالكري_ايادي كه به عنوان پزشك، وارد دربار شده، اندك اندك بر حكومت پهلوي تاثير گذار شده بود؛ اين شخص را نه تنها قوي تر از هويدا بلكه قوي تر از شاه بايد دانست.
به اين دو مورد افراد ديگري را مي توان اضافه كرد:
#عبدالحسين_هژير كه دهه اول حكومت محمدرضا، مدتي نخست وزير بود و توسط فدائيان اسلام ترور شد؛
ارتشبد #غلامرضا_ازهاري كه در اواخر حكومت پهلوي، مدتي نخست وزير شد؛
#فرخرو پارساي، وزير آموزش و پرورش؛
سپهبد #اسدالله_صنيعي، وزير جنگ؛
#منصور_روحاني، وزير کشاورزي و آب و برق؛
دکتر #شاهقلي، وزير بهداري؛
#عباس_آرام، وزير امور خارجه؛
#منوچهر_تسليمي، عهده دار وزارت بازرگاني و اطلاعات؛
و...
به اين ترتيب، بهائيت آموزه (مداخله نكردن در امور سياسي) را نقض كردند.
آري! مي توان گفت كه: بهائيت در آن دوران از نظر سياسي، نقش مهمي در حكومت بر مردم ايران داشتند.
البته تنها جنبه حكومت بهائيان بر ايران سياست نبود بلكه موارد ديگر را نيز شامل مي شد.
#نقد_بهائیت
🔰 @Adyanuniv
#بهائيان_و_ارتش_در_عصر_پهلوي
#بهائيت علاوه بر امور سياسي، قسمت مهمي از ارتش را از آنِ خود كرده بود؛ حضور در ارتش موجب شده بود قدرت دخالت در امور ديگر مانند امور اقتصادي، فرهنگي و ... را داشته باشند.
اكنون به ذكر تعدادي از اين افراد مي پردازيم:
ارتشبد #عبدالكريم_ايادي: وي سردسته بهائيان در ارتش و پزشك مخصوص شاه بود و علاوه بر اين سمت ها، بيش از هشتاد شغل با منصب و درآمد عالي براي خود دست و پا كرده بود؛
ارتشبد #غلامرضا_ازهاري؛
ارتشبد #جعفر_شفقت؛
سپهبد #اسدالله_صنيعي: وي به صورت آشكارا دزدي مي كرد... در زمان سرلشكري خود با چند افسر بهائي ديگر از جمله سرهنگ #رفيعي، سرهنگ #صادقيان و سرهنگ #شايسته يك باند تشكيل داده بود و علنا سهمي از اختلاس هاي آنان را به خود اختصاص مي داد؛
ارتشبد #فريدون_جم؛
سرلشكر #ضرغام؛
سپهبد #پرويز_خسرواني: او در غائله 15 خرداد و كشتار خونين مردم، فرمانده ژاندارمري ناحيه مركز و از سردمداران اين جنايت بود؛
سپهبد #حسين_رستگار_نامدار؛
سرهنگ #مهتدي؛
سرلشكر #مقربي؛
سرتيپ #هدايت_الله_سهراب؛
سرتيپ #علي_اكبر_درخشاني؛
سپهبد #ابوالحسن_سعادتمند؛
سرهنگ #فردوس؛
سرهنگ #شاهقلي؛
#منوچهر_تأييدي.
اين ها تعدادي از افراد بهائي در ارتش بودند و علاوه بر امور نظامي در امور ديگر نيز دخالت مي كردند كه به علت طولاني نشدن بحث از ذكر آن خودداري مي كنيم.
كتاب #بهائيان_در_عصر_پهلويها - دفتر پژوهش هاي موسسه كيهان، جهت مطالعه پيشنهاد مي شود.
#نقد_بهائيت
🔰 @Adyanuniv
#ادعاهاي_عليمحمد_شيرازي_ملقب_به #باب
چگونه يك انسان مي تواند در مدت شش سال از ادعاي نيابت امام زمان، به ادعاي خدايي برسد؟
عليمحمد #باب در سال 1260 هجري قمري، ادعاي #بابيت خود را مطرح كرد.
سير اين ادعاها تا سال 1266 -كه سال اعدام وي بود- ادامه پيدا كرد.
#نقد_بهائیت
🔰 @Adyanuniv
#ادعاهاي_عليمحمد_شيرازي_ملقب_به #باب
اولين ادعاي عليمحمد شيرازي، ادعاي #بابيت بود.
به روايت تاريخ، پس از مرگ سيد كاظم رشتي و «پس از انتشار جانشين شدن سيد علي محمد [او] در سال 1260 ه.ق، فرصت را غنيمت شمرد، از استقبال عدهاي از شيخيه استفاده کرد، پاي را از جانشيني استادش فراتر نهاد و در خانهي خود، در شيراز، نخستين بار دعوت را به ملا حسين بشرويه آشکار ساخت و خود را #باب امام دوازدهم شيعيان (يعني واسطهي ميان مردم و امام زمان عليهالسلام) معرفي کرد. بر اين اعتقاد اصرار داشت که براي پي بردن به اسرار و حقايق بزرگ و مقدس ازلي و ابدي، بايد مردم به ناچار از «در» بگذرند و به حقيقت رسند. لذا ميگفت: «مردم، بايد به من ايمان آورند تا به کمک من - که واقف به اسرار هستم - بر آن اسرار دست يابند.»
منبع: كتاب از شيخي گري تا بابي گري، عزالدين رضانژاد_ مبحث ادعاي بابيت
#نقد_بهائیت
🔰 @Adyanuniv
#ادعاهاي_عليمحمد_شيرازي
دومين ادعاي #عليمحمد_شيرازي ملقب به #باب، ادعاي #ذِكريّت بود.
البته، چون اين ادعا، به همراه ادعاي #بابيت بوده، شايد در ميان ديگر ادعاهاي وي محسوب نشده باشد لكن استاد عزالدين رضانژاد، متخصص و پژوهشگر مبحث مهدويت و نقد فرق انحرافي، آن را به عنوان ادعاي مجزا آورده:
«سيد علي محمد شيرازي، پس از آن که لقب «باب» را به طور رسمي يدک کشيد، در آغاز امر، بخشهايي از قرآن کريم را با روشي که از مکتب شيخيه آموخته بود، تأويل و تصريح کرد که امام دوازدهم شيعيان، او را مأمور داشته تا جهانيان را ارشاد کند و خويشتن را «ذکر» ناميد. مقام «ذکر» و «فؤاد»، بالاترين مراحل سلوک است...»
ادامه دارد...
#نقد_بهائیت
🔰 @Adyanuniv
کانال فرق و ادیان
#ادعاهاي_عليمحمد_شيرازي دومين ادعاي #عليمحمد_شيرازي ملقب به #باب، ادعاي #ذِكريّت بود. البته، چون ا
#ادعاهاي_عليمحمد_شيرازي
ادعاي#ذِكريت
⏪ «وي[عليمحمد شيرازي]، در آغاز تفسيرش بر سورهي يوسف مينويسد:
الله قد قدر أن يخرج ذلک الکتاب في تفسير أحسن القصص من عند محمد بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبيطالب، علي عبده، ليکون حجة الله من عند الذکر علي العالمين بليغا، [1] .
[ترجمه:] همانا، خدا مقدر کرده که اين کتاب، از نزد محمد، پسر حسن، پسر علي، پسر محمد، پسر علي، پسر موسي، پسر جعفر، پسر محمد، پسر علي، پسر حسين، پسر علي، پسر ابيطالب، بر بندهاش برون آيد تا از سوي ذکر (سيد علي محمد) حجت بالغهي خدا بر جهانيان باشد.»
💡همان گونه كه مي بينيد وي پس از #بابيت، قائل به مقام #ذكريت نيز شده است.
[1]- احسن القصص، عليمحمد شيرازي، ص 1؛ ر.ك: دانشنامه جهان اسلام، ج1، ص 17.
منبع: از شيخي گري تا بابيگري، عزالدين رضا نژاد- ادعاي ذكريت
#نقد_بهائیت
🔰 @Adyanuniv
ادعاهاي #عليمحمد_شيرازي ملقب به #باب
ادعاي سوم: قائميت و مهدويت
درباره مساله نقد فرقه هاي #بابيت و #بهائيت، كتب و رديه هاي زيادي نوشته شده است؛ از جمله اين نويسندگان و مولفان، استاد رضانژاد است ايشان در كتاب «شيخي گري تا بابي گري» در خصوص ادعاي #مهدويت #عليمحمد_شيرازي آورده است:
«همين که از دعاوي «بابيت» و «ذکريت» [عليمحمد شيرازي] مدتي گذشت و گروهي نزد سيد علي محمد شيرازي جمع شدند، وي ادعاي خود را تغيير کرد و از «مهدويت» سخن به ميان آورد و گفت:
من ام آن کسي که هزار سال ميباشد که منتظر آن ميباشيد.» [1]
[1]. نقطةالكاف، ص135.
ادامه در پست بعد...
#نقد_بهائیت
🔰 @Adyanuniv