eitaa logo
آفتاب هدایت
723 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
6.6هزار ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
Khamenei.ir189603587_2116736171.mp3
زمان: حجم: 23.89M
💚رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار صدها تن از زنان فرهیخته و فعال در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی و علمی. (۱۴۰۱/۱۰/۱۴) 🕊🌴💐❣🇮🇷❣💐🌴🕊‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Aftabe_hedayat
2.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚀تحقق اراده الهی🚀 🇮🇷سردار حاجی‌زاده، فرمانده هوا فضا، درباره موشک‌ هایپرسونیک سپاه پاسداران این موشک را انشاءالله بزودی رونمایی خواهیم کرد. اما واکنش‌ها به خبر این موشک خیلی معنادار بود. آمریکا گفت: ما تردید داریم؛ چرا؟ چون دکان فروش تسلیحات‌شان بسته خواهد شد و سیستم پدافندی آن‌ها، که در حال فروش به کشورها هستند، دیگر به درد نمی‌خورد. 🕊🌴💐❣🇮🇷❣💐🌴🕊‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Aftabe_hedayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷دکتر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در صف زیارت مزار شریف سردار سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی @Aftabe_hedayat
محمدحسین پویانفرOmmolbanin .mp3
زمان: حجم: 7.94M
😭ای مادرم، کنیز بابای من غلامت 🎤 😭شب زیارتی امام‌حسین علیه‌السلام 😭یاحسین🌷 یاحسین🌷 یاحسین🌷 @Aftabe_hedayat
26.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 😭الا مادر به قربون جمالت😭 🎙روضه سوزناک حاج سبک دشتی در (س) الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت شنیدم دستهایت را بریدند شنیدم چشم نازت را دریدند چوطفلان این سخنها را شنیدن همه از هم خجالت می کشیدند غریب آقا غریب آقا غریب آقا   غریب آقا غریب آقا غریب آقا مسلمانان حسین مادر نداره غریب است و کسی بر سر نداره زجور ساربان بی مروت دگر انگشت و انگشتر نداره گل احساس را از من مگیرید شمیم یاس را از من نگیرید همه دار و ندارم را بگیرید فقط عباس را از من مگیری @Aftabe_hedaya
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتی شگفت‌آفرین از دیدار اقشار مختلف بانوان با رهبر انقلاب اسلامی ۱۴۰۱/۱۰/۱۴ @Aftabe_hedaya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷حاجیه خانم فاطمه عباسی ورده. (مادر مكرمه شهيدان: «احمد»؛ «علي»؛ «يونس» و «محمّد» جوادنيا) آروم و با هیبت وارد شد عصا ور می‌داشت و قدم میزد اومد جلو و سلام کرد گفت: مادر جون، اینا برا کمک به جبهه النگوهاشو در آورد گذاشت رو میز... داشتم مینوشتم، دیدم داره میره گفتم: مادر! صبر کن! بهتون "رسید" بدم. یه لحظه ایستاد، با همون نگاه خسته‌ی با هیبتش یه لبخند زد و گفت: مادر جون! چهار تا پسرم شهید شدن، "رسید" نگرفتم. برا این چهار تا النگو، "رسید" بگیرم یه لحظه خشکم زد..... خودآگاه، زیر لب گفتم: "یا ام‌البنین..." @Aftabe_hedaya