🕊🎋🌺❣🇮🇷❣🌺🎋🕊
🕊ابراهیمیشویم🕊
🌺خواهرشهیدابراهیمهادی :
🛵یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند!!
عده ای دنبال #دزد دویدند و موتور را زدند زمین...!!
ابراهیم رسید و #دزد زخمی شده را بلند کرد!!
نگاهی به چهره #وحشتزدهاش انداخت و به بقیه گفت:
اشتباه شده...! بروید....!!
ابراهیم، دزد را برد #درمانگاه و خودش #پیگیر درمان زخمش شد!!
😔آن بنده خدا، از رفتار ابراهیم #خجالت زده شد!!
ابراهیم از زندگی اش سوال کرد؟
🛠 #کمکش کرد و برایش #کار درست کرد!
طرف #نماز خوان شد، به #جبهه رفت و
🦋بعد از ابراهیم، در جبهه #شهید شد...!!
#مچ_گرفتن_آسان_است!
#دست_گیری_کنیم.
🕊🎋💐❣🇮🇷❣💐🎋🕊
@Aftabe_hedayat
.
😭گریهی خجالت...!!!😔
🎙حضرت آیتالله العظمی جوادیآملی (مدظلهالعالی)
#درس_اخلاق ۱۷بهمن ۱۴۰۳ قم
"من يک وقتي به عرضتان رساندم که برادر بزرگواري داشتيم سيد بزرگواري بود از علماي خراسان بود. در يکي از اين مسجدهاي بازار قم نماز جماعت مي خواند. خدا غريق رحمتش بکند. باهم گاهي جبهه ميرفتيم. بعضي از جاها، ما تنها ميرفتيم و ايشان نبودند. بعضي جاها ايشان رفتند، ما نبوديم.
ايشان يک وقتي برای بازديد به کوههاي #کردستان رفته بودند. من اين را چند بار براي دوستان گفتم. اين يک #قصه شنيدني است. ايشان آمدند از کردستان خبر داد.
مستحضريد که آن منطقه آن روزها هم خيلي ناامن بود، ايشان تشريف بردند کردستان و آن سنگرهاي برادران بالاي کوه را ديدند و گفت آنجا کوههاي صعبالعبوري دارد و ما با اسب و قاطر رفتيم و چشمه و آب هم آنجا بسيار کم است. چند تا بطري آب برديم و نماز را با تيمم ميخوانديم.
بعد از يک مدتي، بالاخره زمستان شد. آنها هم که در بالاي کوه بودند _ بخشي از اينها عزيزان سپاهي و برادران بسيجي و برادران ارتشي و اينها بودند _ يک مقدار هم اهل آن منطقه هم بودند، تشخيص ميدادند که اين #برفهايي که دارد ميآيد اين برفهاي يک ساعته و دو ساعته نيست، موقع عصر اين برف شروع شد.
اينها ميتوانستند شب، خودشان را نجات بدهند. اينها ديدند که برف است، گفتند: ممکن است دشمن خداي ناکرده از همين راه سوء استفاده کند!!
اينها در بالاي اين کوهها در همان سنگرها ايستادند! ايستادند! ايستادند!! لحظه به لحظه، ثانيه به ثانيه #يخ زدند و #ايستادند!!!.
#نعش مطهرشان را آوردند در همين مسجد و همين شبستان و مجلس ترحيم گرفتند.
ما معمولاً وارد مجلس ترحيم که میشويم، بالاخره يک قرآنی و دعايي و صلواتي و تا آخر نمينشينيم!!
اما آن شب، در همان گوشه ما رفتيم نشستيم تا آخر #گريه کرديم نه براي #ثواب! ثواب فراوان است. فقط #خجالت کشيديم که: عجب! جوانهاي اين مملکت، ثانيه به ثانيه، براي حفظ دين و کشور يخ ميزنند. اين کشور #مديون اينها است!!!؛
هم مسئولين بدانند. هم ما بدانيم. هم ديگري بداند که: با اين #خونها نميشود بازي کرد!! با اين #رفتارها نميشود بازي کرد!!
اينها #ماندني هستند و خداي ناکرده ما اگر وظيفهمان را انجام نداديم، ما مشکل داريم.
😭ما فقط #گريهمان برای #خجالت بود.😔
حالا خدا میبيند و ثواب ميدهد، يک چيز ديگري است. ولي ما گریهمان براي #بهشت رفتن نبود.
😭#گريه آن شب ما، فقط گريه #خجالت بود!!!
در مورد صدر اسلام، ما چيزهايي ميشنيديم. بله! اما الآن اينطور آدم ثانيه به ثانيه #يخ بزند براي حفظ #دين و براي حفظ #مملکت؟؟!!
بنابراين، ما واقعاً #بدهکار هستيم و همه ما اهل حساب هستيم! هر کدام ما، چه حوزوي چه دانشگاهي، چه بازاري، چه افراد ديگر، هر کدام از ما، آن اندازهای که ميدانيم، به دين ما کمک بکنيم. والحمدلله رب العالمين.
📣به نظر شما، این ارزشها و صحنههای بیبدیل، در چندکتاب درسی عمومی و عالی حوزوی و دانشگاهی، قابل #جانمایی است؟!
#گریههای_خجالت
@Aftabe_hedayat