eitaa logo
آفتابگردان‌ها
527 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 گمان بردی نوای نای و بانگ تار و چنگ است این تو در خواب و خیال بزمی و... شیپور جنگ است این به چشم نیمه‌بازت تار دیدی در کف مطرب ولیکن دشمن است ای دوست! در دستش تفنگ است این برای هرکه آمد سوی تو آغوش وا کردی ولی این بار آه ای آینه! سنگ است، سنگ است این نشانده گوشه‌ای مات تماشا مردمانی را ببین! سلول زندان است، کی شهر فرنگ است این؟ همان جنگ است اما رفته در پیراهن نیرنگ لباس فصل تزویر است اگر که رنگ رنگ است این دم تیغ تو گرم ای دوست! میدان را مکن خالی وگرنه می‌کشد دشمن تو را در خواب و... ننگ است این 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 ستاره‌ایم و در اندیشۀ شهاب شدن در آستانۀ صبحیم و آفتاب شدن و کَلْمه کَلْمه شکوه و خروش و ایثاریم که چیست عاقبت کار ما، کتاب شدن نداشتیم دمی خواهش از کسی و... رواست، که ترس در دلمان نیست از جواب شدن به‌وقت معرکه‌ها تشنۀ مواجهه‌ایم خوش است در صف جان‌برکفان، حساب شدن اگر نهایت گل‌هاست مرگ و پژمردن چه حُسن عاقبتی بهتر از گلاب شدن خوشا شبیه شهیدان فنا شدن در عشق چراغ روشن فردای انقلاب شدن 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 ما همه قطره‌های یک دریا وقت طوفان غم، کنار همیم برگریزان فصل پاییز است ما ولی فصل نوبهار همیم زخمی از روزگار نامردیم از خدا آمده‌ست‌ مرهم ما دست در دست آسمان دارد سبز و سرخ و سپید پرچم‌ ما شب اگر رو کند قشونش را با سپاه طلوع می‌آییم هر‌کجا حرف حق جوانه زده با تمام وجود آنجاییم بر سر هر کویر، بارانیم جنگ داریم با فریب و سراب همه در صحنه‌ایم و می‌مانیم تا ابد دشمن دروغ و نقاب آه، تاریخ بی‌کران با من از شهیدان انقلاب بگو لشکر شب تباه خواهد شد با من از نور و آفتاب بگو 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 دادیم دستامونو به دستای هم تا اینجای راهو باهم اومدیم نمی‌ذاریم این خونه ویرونه شه ما رو قلبمون عکس ایران زدیم وطن خونه‌مونه براش جون می‌دیم بذار هی شعارای منفی بدن امید قوت غالب تو رگ‌های ماست کی گفته اینا حامیای زنن؟ منم زن، منم زندگی، من امید منم مادر و قهرمان و پناه منم اونکه تا قله‌ها میرسه تویی که نشستی لبِ پرتگاه بلوچ و عرب، کرد و لر، ترک، فارس ما ایرانو با همدیگه ساختیم شدیم سد راهِ غم و غصه‌ها بذاریم جدامون کنن، باختیم زن و مرد و پیر و جوون یکدلیم زن و مرد و پیر و جوون با همیم برای وطن، عشق، آزادگی روی زخم هم، این روزا مرهمیم اگر گرد و خاکه کمی این مسیر غمی نیست، این راهِ آبادیه ما دربند قفل و قفس نیستیم که آزادگی شرط آزادیه چقد سخته گرگِ به گلّه زده بگه واسه گلّه دلم سوخته چقد کرکسِ مرده‌خوار این روزا به زخم وطن چشماشو دوخته وطن زخمیه اما زنده‌‌ست هنوز وطن رمز پیروزیِ این روزاست ما با همدیگه فرق داریم ولی وطن خونه‌مونه، وطن مال ماست 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 چگونه صبر کنم این عمود؛ باز بیفتد تبر به جان تو ای سرو سرفراز بیفتد هنوز شاعرت ای «سرزمین حسن» نمرده است که دور، دست قشون زبان‌دراز بیفتد چقدر نام تو طبع مرا به ذوق می‌آرد چنان که چشم نوازنده‌ای به ساز بیفتد حرامیان همه بیزار از تواند و چه بهتر! خوشا به کعبه که از چشم بی‌نماز بیفتد به غارت تو طمع کرده‌اند و داد از آن روز که گنج، مفت به دست قمارباز بیفتد در این زمان صراحت، بدا به طبع روانی که در اسارت لفافه و مجاز بیفتد هزاربار بیفتم به خاک کاش و نبینم که پرچم تو زمانی از اهتزاز بیفتد 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 حاشا که با آشوب شوم و مکر ناکس‌ها این خاک پاک افتد به دست نامقدس‌ها خاکی که با بال کبوترهایمان فرش است هرگز نگردد عرصۀ جولان کرکس‌ها با شور امواجی که در دریای طوفانی است رو می‌شود همواره روح خواری خس‌ها رو می‌شود آن‌گونه که جهل ابوموسی رو می‌شود آن‌گونه که آیین اشعث‌ها همواره با کهنه درخت فتنه می‌ماند در سایه‌اش افتاده‌ها، بر شاخه نارس‌ها سرو بلند پرچم این خاک اما نه هرگز نمی‌افتد به دست نامقدس‌ها 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 جنگ است ولی شیوۀ آن خانه به خانه‌ست آرام و بدون تَنِش و محترمانه‌ست جنگ است ولی موشک و خمپاره ندارد مرموزترین جنگ جهانی زمانه‌ست جنگ است و در آن خواسته ناخواسته انگار پای همه با هر مَنِش و فکر میان است در دست همه اسلحه‌ای رو به هدف هست جنگی‌ست پر از جاذبه، این جنگ رسانه‌ست جان‌ها همه محفوظ و جهان‌بینی‌شان نه سرها نه، ولی مکتب و اندیشه نشانه‌ست مقصود فقط شبهه و تحریف حقایق آزادی و روشنگری خلق، بهانه‌ست این جنگ عقیده‌ست و سلاح و ادواتش موسیقی و تصویر و کلیپ است و ترانه‌ست تکلیف من و توست نشستن به تماشا؟ باید که به پا خاست اگر پاسخ ما نه‌ست باید که به پا خاست و طوفان شد و غرّید امروز که حساس‌ترین روز زمانه‌ست باید همگی اسلحه در دست بگیریم پیشانی جهل و کمر فتنه نشانه‌ست آتش شود و بر سر تحریف ببارد هرکس هدفش یاری منجی جهان است 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
هدایت شده از شهرستان ادب
غیرت قیصر این را بنویس یادگاری: گنجشک به قیمت قناری جادوی رسانه مسخمان کرد با شعبده و شلوغ‌کاری چادر ز سر زنان کشیدند گفتند حجاب اختیاری سرباز مدافع وطن را کشتند به جرم پاسداری جلّاد و شهید جابه‌جا شد در مغلطۀ خبرگزاری افسوس که چشم‌انتظاران ماندند به چشم‌انتظاری کو غیرت قیصر امین‌پور؟ کو شور حمید سبزواری؟ از پا منشین، دوباره برخیز ای شعر بلند پایداری @shahrestanadab
🇮🇷 دست‌هایم به روی تو باز است، تا زمانی که عمر امان بدهد چه نیازی به اینکه ‌نامحرم، به تو آغوش رایگان بدهد پارۀ جان و ساقۀ تُردَم، قد بکش، گل بده، بهاری باش نکند پاسخ سؤالت را، رنگ و وارنگی خزان بدهد سر سجاده، زیر چادر من، خانه‌ات را دوباره برپا کن خانۀ عشق و اعتقادت را، نتواند کسی تکان بدهد درد دل کن همیشه می‌شنوم، غم اگر داشتی خریدارم نگذاری تمسخر دستی، اشک‌های تو را نشان بدهد خانه و خانواده‌ات اینجاست، ما تو را عاشقانه می‌خواهیم نکند نور چشم این خانه، دل خود را به این و آن بدهد خانه با قلب‌های ما گرم است، سر سفره کنار هم‌ شادیم نفروشی کرامت خود را، بی‌طمع کی غریبه نان بدهد؟ خانه یعنی وطن عزیز دلم، وطن آغوش مادر است آری! عاقل آخر نمی‌تواند که خانه را دست دشمنان بدهد 🇮🇷 @Aftangardan_ha
هدایت شده از شهرستان ادب
به رغم زخم زبان‌ها به غم، عنان ندهم ز کف، قرار خود از طعن طاعنان ندهم رفیق عهدشکن! از تو کمترم، آری اگر که بر سر پیمان خویش جان ندهم اگر چه صورتم از سیلی خودی سرخ است چراغ سبز به بیگانگان نشان ندهم به خیمه‌گه چو شبیخون بی‌امان زده خصم ز تیربار کلامم به او امان ندهم به رغم این همه تحریم، پیش چشم عدو ز بیم، پرچم تسلیم را تکان ندهم سبک‌‌سرانه چو پیران طالب تمجید زمام عقل به تأیید هر جوان ندهم بس است خوردن نیش از شکاف‌ها یک بار دوباره در دهن مار، امتحان ندهم رهین باور خویشم! هر آنچه خواهی گو که دل به خشم و خوشایند این و آن ندهم به رغم تازه به دوران رسیدگان حریص مقام فقر به سرمایۀ‌ جهان ندهم زمین اگر همه دشمن شود، بگو به «امین» که دست زخمی او را به آسمان ندهم @shahrestanadab
ای دل تو چگونه نشکنی با این داغ؟ آتش زده باز دست دشمن بر باغ یک زخم دگر به زخممان افزودند با این خبری که آمد از شاهچراغ @Aftabgardan_ha
🇮🇷 هرچند دشوار است، راه ساده‌ای دارد آبادی این خاک حتماً جاده‌ای دارد هر چند دشمن روی میزش کینه می‌چیند غوغا برای هیچ و... فکر ساده‌ای دارد از گردباد حادثه هرگز نمی‌ترسیم وقتی وطن هر جای خود دلداده‌ای دارد در این زمانه، روزهای سختی و تحریم این خاک در خود مردم آزاده‌ای دارد با شور می‌خواند تمام چاوشی‌ها را هر بار پیروزی فوق‌العاده‌ای دارد ما می‌توانیم و همیشه سرفرازانیم باغ شهیدان لشکر آماده‌ای دارد 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 از جان برایت می‌نویسم خاک زرخیز یک‌ بار دیگر با تمام درد برخیز در برگریزِ فتنه‌هایِ استخوانسوز برخیز و جانی تازه شو در جان پاییز جانِ تمام مردهای سرزمینم! مام وطن! دلداده! دلدارم! دلاویز ای بر تمام دردهامان مرهمِ‌ عشق ای شادی شب‌های غمگین و غم‌انگیز خورشید از چشم تو دستی گرم دارد دریا و باران از نگاه توست‌‌ لبریز با دشمنانِ چشم‌های پاک، دشمن چشمان تو با پاکبازان صلح آمیز دست از وجود و جانمان شستیم مادر! با جان فرزندان خود، با غصّه بسْتیز! یک‌ بار دیگر با تمام درد برخیز ای دامنت سبز و سپید و سرخِ زرخیز 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
گودال قتلگاه همین‌جاست، اینجا که جمع خون و جنون است اینجا که شروه‌خوان عزیزان، اینجا که دشت شیون و خون است تَق‌تَق صدای تیر می‌آید، جای اذان نفیر می‌آید دشمن رسیده تا لب مقتل، آه این صدای پای قشون است باید چه کرد این همه غم را؟ خون را، شهید را و حرم را شاهِ چراغ! حال دلم را از من سراغ گیر که چون است درد آمده که مرد بگرید، بر جسم‌های سرد بگرید مرهم به غیر اشک ندارد، زخمی که از شماره فزون است جز آه در بساط ندارم، آهی که کاخ ظلم بسوزد با این شرار خانه‌برانداز، دشمن به حدّ مرگ زبون است @Aftabgardan_ha
سرمست و رها کنار هم رقصیدند معنای شعار «زندگی» را دیدند در پیش نگاه حضرت شاهچراغ یک دسته گل لاله به خون غلتیدند @Aftabgardan_ha
هدایت شده از فصل فاصله
وطن، عشق، آینده (نامه‌ای به جوانان وطن) امیدم به این شوروحال شماست به فردای فرخنده‌فال شماست همه‌شادی و شور و سرزندگی‌ست نشاطی که در قیل‌وقال شماست پر از جست‌وجویید و زاینده است جوابی که در هر سوال شماست دلیرید و شیرید و چشمان ما ثناگوی بازو و یال شماست من از منظر چشمتان دیده‌ام چه در خواب‌ها و خیال شماست تنم گرچه فرسوده، دارم دلی که هم‌قدّ و همسنّ‌وسال شماست افق‌های آینده تا بی‌کران در این سرزمین زیر بال شماست من و نسل من می‌رویم از جهان وطن، عشق، آینده مال شماست مجال من و ما گذر می‌کند پس از چند روزی مجال شماست که گفته‌ست خامان ناپخته‌اید که آغاز اوج و کمال شماست ولی جهد بیگانگان مدّتی‌ست در این عرصه جنگ و جدال شماست اگر رستم زال باشید او همیشه به فکر زوال شماست به دنبال نابودی این وطن جنوب شما و شمال شماست بدون وطن عشق و آزادگی خیالی خوش، امّا مُحال شماست امانت به دست شما این وطن که باغی سراسر نهال شماست به خون حفظ کردیم این خاک را که مال شما و منال شماست کنون پاس داریدش از جان و دل که او پاسدار جلال شماست اگر پاس دارید این باغ را همه شیر مادر حلال شماست وطن چشم امیدش ای سروها به آگاهی و اعتدال شماست @faslefaaseleh
آه ای وطن، ای داغ تو در سینۀ من هم دوست به تو زخم زده، هم دشمن با حضرت احمد بن موسی، امشب از خون دلی که خورده‌ای حرف بزن! @Aftabgardan_ha
🇮🇷 وقت آن است قلم برداری شاعرا تیغ دو دم برداری وقت آن است که در معرکه‌ها واژه در واژه عَلَم برداری مثل عباس تو هم از قلبِ پسر فاطمه غم برداری  بنویسی و نقاب از رویِ چهره‌ی شومِ ستم برداری    تیغ برداشته دشمن وقتی جای دارد که تو هم برداری سفره‌ی زخم به هرجا پهن است هان مبادا که تو کم برداری همه‌ی عمر به راه شهدا با سر ای کاش قدم برداری خاک ایران حرم است و گامی، کاش در حفظ حرم برداری 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
غم است و هرچه بگویم از این قضیه کم است نگو دروغ که راوی کبوتر حرم است به بال خونی گلدستۀ حرم بنگر از این شهادت صادق چه شاهدی بهتر شکسته آینه‌کاری، عزا گرفته حرم به دوش پیکر زوار را گرفته حرم کجاست آن‌که تسلی دهد دل ما را؟ که غم گرفته دل احمد بن موسی را تفألی زدم و گریه کرد دیوان، گفت شکسته سینۀ حافظ ز داغ ایران گفت: «ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است» در این عزا دل حافظ غمین و محزون است چه کرده‌اند که امروزِ ما پر از درد است چه کرده‌اند که رخسارِ لاله‌ها زرد است در این زمانۀ سفله دگر دلی خوش نیست و کام سعدی شیرین‌سخن، پر از تلخی‌ست: «دل شکسته که مرهم نهد دگر بارش؟ یتیم خسته که از پای بر کَنَد خارش؟» حریم دوست همیشه محل احرام است گلوله خورده ببین کودکی که بی‌نام است گلوله خورده خدایا سرور و سبزی باغ گرفته شاهِ خراسان عزای شاهِ چراغ و خادمی که از این داغ شعله‌ور شده بود شهید بود و در آن دم شهیدتر شده بود گلوله خورده در این بین نخبۀ ایران آهای نخبه‌پرستان کجاست غیرتتان؟ گلوله خورده زن مهربانِ آبادی کجاست مدعی حُقّۀ «زن... آزادی» گلوله می‌زند و سینه منفجر شده است دوباره درد در این خِطّه منتشر شده است مباد مرثیه ما را اسیر غم سازد حماسۀ شهدا را مباد کم سازد و روی سرخ شقایق مباد زرد شود و خون گرم شهیدان مباد سرد شود به دشمنان قسم خورده حرف ما این است که ضرب سیلی مردم مهیب و سنگین است @Aftabgardan_ha
شکسته بالِ نوپروازها، زخمی شده پرها بمیرم من، چه بهتی هست در چشم کبوترها! گلوله رد شده بی اِذن، هنگام اَذان از صحن ترک خورده‌ست آیینه، پریده رنگ مرمرها ببین! روی مفاتیح پدرها لاله روییده ببین! بوی شقایق می‌دهد مُهر برادرها سر سجاده، جایی در میان سجدۀ آخر هوای گریه دارد چادر زخمی مادرها چه بی‌‌ لالایی و بی ‌سرصدا خوابیده‌اند آرام عروسک‌های خون‌آلود در آغوش دخترها یکی سقا شده، آبی رسانده دست مجروحین یکی تنها شده، روضه گرفته بین پیکرها چه زیبایند این پروانه‌های شمع‌درآغوش چه آرامند روی دامن مولایشان سرها تو شاعر! از علی‌اکبر بخوان در گوش اشعارت تو مداح! از علی‌اصغر بگو بالای منبرها اگر فتنه، اگر غوغا، اگر آشوب، اگر بلوا بمان در قلعۀ ایمان و در باروی باورها خدایا! از تو و پیغمبرت در مکتب تکفیر برای قتل ما پاداش می‌خواهند کافرها شهادت سیب سرخی بود روی شاخۀ تقدیر که افتاد از قضا در دامن باآبروترها @Aftabgardan_ha
هنگام مغرب بود وقت نماز دسته‌جمعی با درختان شد گنجشک‌ها از راه، می‌آمدند و شور بسیاری نمایان شد فواره قامت بست تکبیر او تلقین او بود و نمی‌دانست گلدسته‌ها مبهوت گل‌ها همه حیران و ناآرام... طوفان شد صحن حرم خونین حالا صدای نحس رعد و برق می‌آید جمع کبوترها ناگاه پاشید از هم و دنیا پریشان شد یکبار دیگر آه دارد صدای بغض گوهرشاد می‌آید آیینه‌ها مات‌اند... نم‌نم غزل بارید در شیراز و باران شد اینجا چراغی هست این شاه با خود نور امید فرج دارد با هر شهید آری دل‌های ما ثابت قدم در راه ایمان شد @Aftabgardan_ha
🇮🇷 خون، گل شد و خاک لاله‌کاری شده است جوشیده و یک چشمۀ جاری شده است این خاکِ همیشه سبز را می‌بینی با خون شهید آبیاری شده است 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
چشمان تو دید، هر چه این شهر ندید شاگرد حسین! دانش‌آموز شهید! ای شهد لبِ تو از عسل شیرین‌تر برخیر ببین که قاسم از راه رسید @Aftabgardan_ha
سلام داغ بزرگ نشسته بر سینه سلام گرمی خون‌های صحن آیینه سلام سرخی چادر نمازِ یاسِ سپید سلام صحنِ پر از نورِ لاله‌های شهید چه کرده‌اند چه شد روزهایمان مولا؟ کدام بغض، غزل می‌شود صدایم را؟ بخند، قهقه‌هایت، شعار، آمریکا دروغ و دشمنی‌ات آشکار، آمریکا چقدر بوی اسارت از این صدا پیداست چقدر، زندگی از دیدهٔ تو بی‌معناست تو با صدای جنایت و جَنگ‌ها، شادی و حقٓه‌های زن و زندگی و آزادی زنی که تبلیغِ خرده جنس‌هاتان شد فساد و نیرنگت در جهان، نمایان شد سکوت کن، چقدَر حقّه‌های تو پوچ است و چشم های تو پیش جهانیان، لوچ است وطن! تو مایهٔ فخری، همیشه آبادی شکوهِ چادرِ یک زن و صحن آزادی @Aftabgardan_ha
به گریه تا که نبیند دو چشم هموطنش را به خون نشسته نبیند شقایق چمنش را برای زن که نبیند سر بریده به دامن سر بریدهٔ همسر وَ طفل پاره‌تنش را برای مرد که روزی مباد آنکه ببیند به چنگ داعشیان گیسوی رهای زنش را به عزم رزم به میدان قدم گذاشت و یوسف به مقتل آمد و گرگی درید پیرهنش را کنون چه پاسخی آید به چشم مادر او که در انتظار نشسته نوید آمدنش را؟ کنون چگونه پدر را که دیده اش به جوان است بگویمش که بیاور برای من کفنش را؟ @Aftabgardan_ha