eitaa logo
آفتابگردان‌ها
526 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
هدیه به پیشگاهِ روییده یک شکوفه بر شاخه‌های امّید یک نوگل بهشتی در بوستان توحید او چون ستاره‌ای سبز در باغ آسمان است از نسل آفتاب و امّید شیعیان است چشم امام هادی روشن، که نور آمد با این گل بهشتی عطر ظهور آمد نام حسن میانِ یک دسته یاس و شب‌بو از آسمان رسیده هدیه به مادر او از ده امام، عطری جاری‌ست در کلامش پاک است مثل دریا زیباست مثل نامش @Aftab_gardan_ha
بیا ای بادِ پاییزی شبم را غرق رویا کن نوازش کن مرا، حال مرا چون شهر، زیبا کن کمی با من قدم بردار جای او که دیگر نیست کمی با من پریشان شو، کمی با من مدارا کن به یاد بغض‌هایی که به آسانی ترک خوردند برایم از نگاه آسمان اشکی مهیا کن به پایم برگ می‌ریزی، چه لذت‌بخش پاییزی! سرود برگ‌های خسته را با من تماشا کن به باطن سردی اما رنگ‌های گرم می‌پوشی خودم را در تو می‌بینم، مرا آیینه! رسوا کن برای رفتنت یلدا گرفتم «جشن دلتنگی» به یاد خون دل‌هایم انار دیگری وا کن @Aftab_gardan_ha
هدیه به پیشگاه پیامبر مهربانی یک شب میان آسمان‌ها صدها فرشته ریسه بستند با چلچراغی از ستاره تاریکی شب را شکستند باران رحمت چکه چکه بارید آن شب بر دل خاک زیباتر از ماه و ستاره آمد به دنیا غنچه‌ای پاک چشمان خود را باز کرد و دنیا پر از عطر خدا شد نام محمد از همان روز ذکر لب سجاده‌ها شد @Aftab_gardan_ha
دریا شبیه آسمون بزرگه و خیلی قشنگ توی دلش خونه دارن ماهی‌های رنگ و وارنگ عروس دریایی، داره یه پیرهن نرم و سپید خریده از صدف خانم گوشواره‌های مروارید ماهی زرد عینکی یه گوشه فکر بازیه ارّه‌ماهی تو نجاریش مشغول خونه‌سازیه مثل یه نقاشی شده دریا با بچه‌ماهی‌هاش کشیده رنگای اونو خدای مهربون، براش @Aftab_gardan_ha
دوچرخه‌ام دوباره بی حال و لق و لوق است آهنگ چرخ‌هایش امشب تلق تولوق است قهر است با من انگار کز کرده کنج خانه آورده او برایم از صبح، صد بهانه بابا‌بزرگ خوبم با چسب و پیچ و آچار رفته عیادت او مانند یک پرستار یک زنگ هم خریده هدیه برای چرخم تا آشتی دهد باز ما را دوباره با هم @Aftab_gardan_ha
خانه‌تکانی کرده‌ایم امروز باید که برگردی به انباری صد خاطره، صد قصه از یلدا حالا میان سینه‌ات داری هرچند جایت خالی است اما هستی میان خاطرات ما گرمای مهرت توی تابستان پر می‌کند انباری ما را وقتی زمستان باز برگردد تو می‌شوی در خانه‌ها مهمان غصه نخور اصلا که آن‌جایی خوب استراحت کن، بخاری جان! @Aftab_gardan_ha
روی جوراب من است عکس گلدانی قشنگ توی آن یک دسته گل شادمان و رنگ رنگ گفت دیشب خواهرم هست جورابت کثیف می‌دهد گل‌های آن بوی بد... آه... پیف... پیف وای! تقصیر من است او اگر بد بو شده آب می‌خواهد، اگر خسته و اخمو شده خاک گلدان تشنه بود من شدم یک باغبان توی دشت آب و کف باز شد گل‌های آن @Aftab_gardan_ha
بابای من آهنگری دارد او توی شغلش یک هنرمند است با اینکه دشوار است کار او روی لبش هر لحظه لبخند است زنجیرهایی ساده و زیبا می‌سازد او از چوب و از آهن او ساخته در کارگاه خود زنجیر خوبی هم برای من امشب حسینیه عزاداری‌ست همراه بابا می‌روم آنجا امسال هم زنجیرهایش را او می‌دهد هدیه به هیئت‌ها @Aftab_gardan_ha
زیر نور آفتاب یک چنار مهربان برگ برگ می‌نوشت چند شعر و داستان با صدای های و هو باد، شادمان رسید هر چه برگ سبز و زرد روی شاخه بود، چید چند برگ سبز را باد ریخت توی آب قصه‌های تازه‌ای خواند چشمه وقت خواب ماند لای سنگ‌ها برگ زرد کوچکی گاز زد به گوشه‌اش بچه کفشدوزکی برگ آخر درخت سهم یک کلاغ شد آن چنار مهربان قصه‌گوی باغ شد @Aftab_gardan_ha