eitaa logo
آفتابگردان‌ها
527 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 برای خاک، برای شرف، برای وطن برای خون شهیدی که ریخت پای وطن برای عزّت ایران، برای ایرانی که خطّ‌ و خال نیفتد به جای‌جای وطن برای آن همه خونی که ریخت بر این خاک برای آن همه جانی که شد فدای وطن برای «گریۀ هر روز مادران شهید» برای حسرت بابای بچه‌های وطن برای «فرّخی» و «عشقی» و «نسیم شمال» برای بلبل مست غزل‌سرای وطن برای ترک، عرب، لر، بلوچ، گیلک، کرد برای هرکه دلش می‌تپد برای وطن برای هرکه وطن را رها نکرد و نرفت که گرد و خاک نگیرد پر قبای وطن برای جملۀ «حُبُّ الوَطَن مِنَ الایمان» چه بیش‌ از این بنویسیم در ثنای وطن؟ برای این‌که بدانیم اوج خوش‌بختی‌ست که می‌شود ریه‌هامان پر از هوای وطن برای رقص جنون در میان آتش‌ و خون برای رد شدن از خویش در اِزای وطن برای این‌که اگر خسته شد، زمین نخورَد که شانه‌های من‌ و ما شود عصای وطن برای شاهرگ زیر تیغ رفتۀ ما اگر که خون بشود ضامن بقای وطن برای این‌که اگر تن‌ به‌ تن کفن بشویم مباد بر تن ما جامۀ عزای وطن برای آن که می‌آید به یاری ایران برای آخر شیرین ماجرای وطن 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 من از ریشه دواندن در دل این خاک خرسندم از این تقدیر خوشحالم، ثناگوی خداوندم خدا بذر وجودم را میان دشت ایران کاشت به لطفی بی‌کران در خاک حاصلخیز افکندم مرا رویاند و روییدم، چه رشد حیرت‌انگیزی که من، آن بذر کوچک، شد درختی که تنومندم تمام برگ‌هایم سبز و تازه، سیب‌هایم سرخ چه خوشبختم! چه سرسبزم! از این احساس می‌خندم زنی ایرانی‌ام، در سرزمین خویش آزادم به روی خاک حاصلخیز ایران نقش می‌بندم 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 به رخت شعر که دارم به تن بدهکارم به واژه واژه تن بی‌کفن بدهکارم به روضه‌های عجیب حسین مدیونم به روضه‌های غریب حسن بدهکارم حسین گفتن من هم اگر حماسی نیست به این دیار، به این مرد و زن بدهکارم سری‌ست روی تنم سبز، خوب می‌دانم به خون سرخ شهید وطن بدهکارم همان‌قَدَر که دم از شعر بی‌هدف زده‌ام به غزه، سوریه، لبنان، یمن بدهکارم به روز حشر چه خاکی به سر کنم، وقتی که هر شهید طلبکار و من بدهکارم 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
غیر از آهنگ شادی شیطان، همهٔ نغمه‌ها حزین هستند گُر گرفتند در گلوهامان، بغض‌هایی که آتشین هستند ای وطن ای صلابت یکدست، به کدامین گناهِ ناکرده است که تو را تکه تکه می‌خواهند، گرگ‌هایی که در کمین هستند کوهی از افتخارهایت را دشمنانت ندیده می‌گیرند مشتی از سنگ‌ریزه‌ها اما دائما زیر ذره‌بین هستند در هیاهوی شبهه و تردید، در دل فتنه می‌توان فهمید از کسانی که لاف دین زده‌اند، چه کسانی به فکر دین هستند در حرم بین مهر و سجاده، تن چندین شهید افتاده و گروهی که نعل تازه زدند، باز امروز روی زین هستند عده‌ای که صدای قهقهه‌شان، همصدا با خشاب تکفیر است نکند لحظه‌ای خیال کنند، ایمن از آه «آرتین» هستند آخر ماجرا قشنگ‌تر است، قصه ختمِ به نور خواهد شد تا که روشن شود کدام گروه، وارث اصلی زمین هستند @Aftabgardan_ha
ابَر ذلّت! ابر خفّت! ابر ظلمت! ابر نکبت! کدامین ناقص‌العقلی تو را خوانده ابر قدرت؟! مگر نه کدخدای این دِهِ آشفته بودی تو! چه شد پس آن همه صولت؟! کجا رفت آن همه شوکت؟! تمام هیبت پوشالی‌ات از دست رفت امروز شدند آری! همه سرمایه‌داران تو بی‌قیمت تو از این باتلاق تلخ بیرون می‌زدی بی‌شک اگر می‌شد برایت قصه‌ی عین‌الاسد عبرت خلیج خوک‌ها را می‌شناسی؟! خانه‌ات آنجاست! به سوی خانه‌ات برگرد، ای دیوانه با سرعت! نبینم این طرف‌ها باز پیدایت شود احمق! نبینم این طرف‌ها باز پیدایت شود نکبت! @Aftabgardan_ha
و همهٔ بسیجی‌هایی که این روزها مظلومانه شهید می‌شوند. نه دلشکسته و خسته، نه ناامید شدی زدی به قلب سیاهی و روسپید شدی «به رغم مدعیانی که منع عشق کنند» به پای عشق خودت ماندی و شهید شدی همان سری که به پاهای مردمش افتاد همان دلی که برای وطن تپید شدی چه عاشقانه به تاریخ کربلایی ما   تو ای حماسه ی غم، صفحه‌ای جدید شدی خوشا به حال تو، بین تمام نوکرها کسی که حضرت ارباب ما خرید شدی به فتنه خانه‌نشین بودم آه اما تو برای خاطر من رفتی و شهید شدی به لطف سرخی خونت که ریخت، برگی سبز میان باور این کهنه سررسید شدی @Aftabgardan_ha
🇮🇷 به رغم شایعه‌سازی و قارقار کلاغ از اغتشاش خزان دور باد ساحت باغ و خواستند که آتش زنند مزرعه را به فکر یونجۀ خویش است این میانه الاغ شب است و در دل آشوب، کودکان شلوغ میان سنگ‌پرانی شکسته‌اند چراغ مباد از بد ما اجنبی شود قاضی که حکمِ ریختن خونمان شود ابلاغ نشان مردم ما را اگر نمی‌دانی ز کربلای حسین علی بگیر سراغ من الغریب برای که نامه آوردند؟ کبوتران شهید حریم شاهچراغ 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 نگاه کن! دوباره اتّفاقِ تازه‌ای -که تازه نیست- شراره‌ای فکنده بر وجود شهر دوباره دستِ اژدهای رنگ‌رنگِ قهر پیالهٔ شرنگِ زهر نگاه کن! رسانه‌های شب‌‌مرام، بی‌درنگ، بی‌تفنگ، بی‌فشنگ، با سلاحِ پرهیاهویی به اسمِ شایعه، گلوله‌های چند تکّهٔ دروغ، سیاه‌جامگانِ جبههٔ فریب، صداقتِ چراغِ صبح را نشانه رفته‌اند نگاه کن! نگاهِ تازه‌ای به روزگارِ هم سپید و هم سیاه کن! نگاهی از عمیقِ روشنی به سوی ماه کن! نگاه کن! من و تو در میانهٔ نبردِ واپسین عصر ایستاده‌ایم نشانِ تیرهای زهربارِ مکر و حیله‌ایم من و تو هم‌تبار و هم‌نژاد و هم‌‌عشیره‌ایم من و تو ریشه‌دار در وجودِ خاکِ پاکِ این قبیله‌ایم نگاه کن! که در کدام جبهه ایستاده‌ایم؟ که دل به صحبتِ کدام داده‌ایم؟ نگاه کن! به پرچمی که باشکوه و باوقار و استوار و جاودان عَلَم شده‌ست در جهان عَلَم شده‌ست در زمین و آسمان نگاه کن! به پیشرفتِ لشکرِ خدا به قلبِ سرزمینِ کفر و کین به نوجوانه‌های هستی‌آفرین به صبرِ سرخِ آرمان و آرتین به آرمانِ کودکانِ این بلندْسرزمین نگاه کن! به مادری که سال‌هاست نگاه می‌کند به در که شاید از عزیزِ او کسی بیاورد خبر ولی... نگاه کن! به دخترِ شهیدِ امنیت که سایهٔ سرش برای انقلاب و کشورش مسیرِ آسمانِ عشق را -به اعتقاد- انتخاب کرد و رفت... فرشتهٔ عروج را مجاب کرد و رفت... که انقلاب کرد و رفت... نگاه کن! به سینهٔ تباهِ غرب به کشتیِ به گل نشسته‌اش به خنده‌های زهربارِ این فرشتهٔ پلید به مشت‌های محکمِ گره‌گره که بر سر سیاه ابرهای سرد و سایه‌آوری فرود که آسمانِ زندگی شود سپید نگاه کن! که چشمِ آفتاب سوی کیست؟ نگاه کن که پرچمِ امید، به دست کیست؟ نگاه کن که روشنِ امید بردمید! زمانِ دیگری رسید نگاه کن! شُکوهِ جاودان از آنِ ماست زمان، زمان ماست غرورِ بی‌کران از آنِ ماست زمان، زمانِ ماست وطن... وطن... وطن... همیشه سربلند، همیشه سرفراز، همیشه پرچمِ سه‌رنگِ تو در اهتزار همیشه پُرشکوه همیشه برقرار همیشه نامِ نامیِ تو غرقِ افتخار! 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 عجب! یعنی تو چیزی از منِ سرگشته یادت نیست؟ زمستان‌های گرمِ چای و آش رشته یادت نیست؟ به نامِ مهربانی رشته‌ای بر گردنِ ما بود رفیقِ من! گمانم چیزی از این رشته یادت نیست کدامین حیله ما را اینچنین بیگانه می‌خواهد؟ از این نیرنگ چیزی در خبر ننوشته یادت نیست «خبر» یادش بخیر، این واژه معنا داشت یک روزی تو می‌دانی، ولی حالا ورق برگشته یادت نیست غروبی پانزده‌تا دسته‌گل بر خاک افتادند چرا چیزی به جز عکسی به خون آغشته یادت نیست؟ چرا مهسا و نیکا نامشان در ذهن ما مانده‌ست ولی نامِ یکی از پانزده‌ تا کشته یادت نیست؟ چه دستی دستکاری می‌کند اندیشهٔ ما را؟ که می‌خواهد بخشکاند تمامِ ریشهٔ ما را؟ 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
تازگی ها در پیِ سود و زیان افتاده بود او که حالا ناامید و ناتوان افتاده بود من به جان پروردمش از هیچ تا بالندگی بعد حالا او به فکر آب و نان افتاده بود ریشه زد در جان من در آب و خاک من ولی میوه‌هایش در حیاط دیگران افتاده بود نابرادرشاخه‌ٔ امروز همدست تبر پیشتر از چشم‌های باغبان افتاده بود «بر درخت زنده بی برگی چه غم»، دل‌مردگی سهم برگی بود که دست خزان افتاده بود شکوه از دشمن ندارم، دوست اما... دوست، دوست دشنه‌ٔ دشمن به دست دوستان افتاده بود @Aftabgardan_ha
تیر خلاص می‌زد بال کبوترم را تق تق گلوله خون کرد سرتاسر حرم را در فتنه‌بازی شهر، بازیچهٔ مجازی هم‌بازی مرا کشت _تنها برادرم را_ ای روسری‌پریشان، بر باد رفته دینت تو دل به فتنه دادی، من سایه ی سرم را... آغوش رایگانت، با یک حساب سنگین از من گرفت آن شب آغوش مادرم را دیدم به چشم خونبار یک آسمان پرستو دیدم ستاره‌های در خون شناورم را هر چهارشنبه مغرب در لاله‌زار قلبم می‌جویم عطر و بوی گل‌های پرپرم را پروانه‌های عاشق تا اوج پر کشیدند تا آسمان رساندند الله اکبرم را من یادگار زخمم، یک مرد ۴ ساله با خط خون نوشتم فردای کشورم را محکم‌تر از همیشه، مردانه ایستادم پیمان پایداری پر کرده سنگرم را ، تصویر مادرم بود با زخم چادرش خواند تکبیر آخرش را @Aftabgardan_ha
🇮🇷 من و تو قصه‌ٔ یک روح در دوتا بدنیم که در مواجهه با هم به فکر ما شدنیم و سرنوشت من و تو به هم گره خورده‌ست اگرچه پیر و جوانیم، اگرچه مرد و زنیم به دست حادثه از هم اگرچه دور شدیم برای هم شیرین... مثل جان خویشتنیم به حرف هیچ‌کس این خانه را رها نکنید که در محاصره‌ٔ گرگ‌های خوش‌سخنیم اگرچه گربه‌ٔ خوابیده‌ایم در ظاهر میان معرکه شیریم اگر قدم بزنیم هراس مرگ کجا ملت شهادت را؟ که ما همیشه مرید شهید بی‌کفنیم شهید مردن ما کار سخت آسانی‌ست خوشا به ما که به فکر شهید زیستنیم به آش نذری مادربزرگ‌ها سوگند که ما امیر جهان و گدای پنج‌تنیم به نام ما که رسیدید، مصرعی کافی‌ست: مدافع حرمیم و فداییِ وطنیم 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
🇮🇷 به خون غلطیده کشور را نمی‌خواهی تو، می‌دانم پر از خشمی، پر از خشمم، پریشانی، پریشانم پریشان مثل جمع ماست زلف تو رها در باد چه آشوبی‌ست در دل‌ها، ز دست فتنه‌ها فریاد تو می‌خواهی رهایی را ولی پایان راهت چیست؟ ببین دشمن هجوم آورده، تازه اول بازی‌ست برای زن، همان زن که اسیر دست داعش‌هاست و هر آن، آرزوی مرگ در چشمان او پیداست برای زندگی، فوارهٔ خون، تیر رگباری برای کودک پرپر شده، غم‌های تکراری در آن رگبار تیر و خشم، آزادی نمی‌خواهد زنی که کودکش پرپر شده، شادی نمی‌خواهد نمی‌خواهی تو این‌ها را برای کشورت، هرگز! نمی‌خواهی اسارت را برای خواهرت، هرگز! تو سربازان کشور را بدون سر ، نمی‌خواهی تو خاکت را میان شعله، خاکستر نمی‌خواهی چه خوشحال است بی‌بی‌سی، از این دعوای بین ما من و تو باهمیم اما، به کوریِ «من و تو»ها تبر در دست اگر داری، نزن بر ریشه خاکت که دشمن‌شاد خواهی شد، قسم بر چشم نمناکت میان این‌همه دشنام، از دشمن مشو غافل مبادا گم شود حق در میان این‌همه باطل قوی باشیم اگر، امن و امان می‌ماند این کشور به دست تو، به دست ماست، آن فردای روشن‌تر 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
به پاس حماسه‌آفرینیِ مشهدی‌ها در تشییع شهدای شاهچراغ و شهدای مدافع امنیت تشییع شدند شاهدان در مشهد بی‌واهمه سیل جمعیت می‌آمد انگار زمین‌ ستاره‌باران شده بود پرنورترین ستاره هم شد گنبد @Aftabgardan_ha
🇮🇷 از حادثه‌ها تا که بگیرند خبرها از پنجره‌ها باز برون آمده سرها پیچیده به هر گوشه ولی باد مخالف یعنی همه داغ‌اند و دروغ‌اند خبرها آری همه سرشار دروغ‌اند کلاغان در شهر مه آلودۀ اما و اگرها گفتند از آن آتش و خون‌ها و نگفتند در آتش آشوب از این خونِ جگرها   گفتند از آن جانی و جلاد و نگفتند از این همه مجنونِ در آغوش خطرها باید پس از این راز چنین معرکه‌ها را از تیغ بپرسیم نه از صبر سپرها این‌ها همگی در پی نابودی مایند این را «برسانند پدرها به پسرها» با مکر زلیخایی این شهر بگویید بر یوسف ما باز شود یکسره درها ما ملت عشقیم که در بیعت عشقیم با این همه عاشق چه کند خوف و خطرها! ای سرو سرافراز مبادا که بیفتی هر چند که افتاده به جان تو تبرها ای کوه، تو ای قلۀ بشکوه سعادت داریم در این راه به سوی تو نظرها 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 تو در جان منی، از هیچ‌کس این عشق پنهان نیست بهای عشق تو چیزی به جز دل کندن از جان نیست چنان در قلب مردم ریشه دارد مهر تو حتی حریف ریشه‌های محکمت دستان طوفان نیست تو سبزی رنگ آبادی، سفیدی مثل آرامش و در رگ‌های تو جز سرخی خون شهیدان نیست مزیّن گشته‌ای با اسم زیبای خدا یعنی پناه مردمت جز در پناه امن قرآن نیست تو مهد آرش و رستم، جهان‌آرا و چمرانی شبیه دامنت جایی چنین مهد دلیران نیست خلیجت می‌درخشد تا ابد با فارس، این یعنی به جز نام تو نامی روی این سیل خروشان نیست برای حفظ خاکت هشت سال از جان بها دادیم که یک دنیا بفهمد قیمت خاک تو ارزان نیست 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 برای آن حکیم فرزانه لب تر کنی برای تو شعر تر آورم از واژگان سرخ، دوصد لشکر آورم پای قلم به لرزه بیفتد ز دست من تا نام نامی تو به هر دفتر آورم حتی هزار سال اگر بگذرد، دریغ از رتبه ی کمال تو، من سر در آورم بر مسند ولایت دل تکیه کن، که من اینگونه آرزوی دلم را بر آورم فریاد کن که مأذنه تکبیر گویدت نطقی نما که بر سر هر منبر آورم فرزند بوترابی و با اقتدا به تو سجده به خاک پاک در حیدر آورم تسلیم تیغ توست گلوی یهودیان گر شمه ای خبر ز در خیبر آورم جانا بخواه تا که سپاهی به عزم رزم باری ز گوشه گوشه ی این کشور آورم ای ذوالفقار عشق! به تیغ قلم قسم بنگر ز دشمنت چه پدرها در آورم مقصودم از سرودن این چامه عشق بود مرگا به من ز نامت اگر نان در آورم این تحفه گر قبول نیفتاده می روم تا شعر تازه‌ای و از این بهتر آورم 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 تنومند، پربار، زیبا درختا! هجوم ملخ‌ها تو را کی بیندازد از پا؟ سراپا شکوهی درختی ولی مثل کوهی در امواج دنیای بی رحم، کشتی نوحی تو ایران‌زمینی به دل‌های خورشیدباور چنان خوشه روشنی می‌نشینی! 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 عاری‌ست از معنای آزادی بیان‌هاتان افتاده بر جانِ خیابان‌ها زیان‌هاتان ما هر فراخوانِ شما را خط به خط حفظیم خط می‌دهد دشمن به این خطّ و نشان‌هاتان ما هفت‌خوان‌ها دیده‌ایم و این فراخوان‌ها این بار هم خط می‌خورد با خونِ خان‌هاتان عُمری شرابی رنگ شد پیراهن عشاق تا که مبادا بشکند تاک از تکان‌هاتان این میکده آبادتر شد گرچه چندین سال بَهرِ شکست ما به هم خورد استکان‌هاتان آنقدْر ناچیزید که حتی نیندازیم چینی به ابرو از چنین‌ها و چُنان‌هاتان ما عاشقان تا وقتِ خون بر عهد خود هستیم با «آرمان»هامان مَگو از آرمان‌هاتان دریای میهن را رها کردید و افتاده‌ست گیرِ مبارزهایِ قُلابی دهان‌هاتان آه ای سخنران‌هایِ دورِ حجلهٔ مهسا هنگامِ اشکِ آرتین‌ها کو زبان‌هاتان آری همان‌ها که براشان دُم تکان دادید یک روز می‌سازند کوه از استخوان‌هاتان این راه روشن‌تر شود وقتی که بنشیند گرد و غبار گلّهٔ جفتک‌پران‌هاتان مُرشد اگر رخصت دهد یک آن لگدکوبند زیر قدوم‌ پهلوانان قهرمان‌هاتان ما از شماها بدترش را هم ادب کردیم ما را بپرس از منبرِ تاریخ‌خوان‌هاتان 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 برای شهیدان امنیت عمری به فکر مردمان شهر بودی اما کسی حالا به فکر مادرت نیست آسوده باش ای مرد از امشب که دیگر حرف و حدیث هیچ‌کس پشت سرت نیست همسایه‌هایی که همیشه رسم‌شان بود در طعنه‌ها از یکدگر سبقت بگیرند حالا میایند آخر هفته سراغت تا از مزارت هم شده، حاجت بگیرند هربار از تکرار تهمت‌ها دلت سوخت گفتی که باید مرد، اهل درد باشد رفتی که آن‌کس هم که بیزار است از تو در خانه نانش گرم و آبش سرد باشد تو اهل بالا بودی از آغاز ای مرد حیف است به دنیا حواست بوده باشد این زخم‌های بی‌مهابایی که خوردی شاید همان نان لباست بوده باشد با این همه در اوج خواهد ماند نامت آن‌گونه که در آسمان شب، ستاره ای سبزپوشِ روسفیدِ خفته در خون تو پرچم ایرانی اما پاره پاره 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
31.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 نماهنگ 🇮🇷 در حمایت از تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ترانه‌سرا: خواننده: حسین جعفری 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 شبیه باد، تن ابر را تکان دادیم طلوعِ روشنِ خورشید را نشان دادیم هزار لشکرِ ابرِ سیاه را راندیم دوباره وسعت خوبی به آسمان دادیم نرفت یک وجب از آب و خاکمان بر باد ولی برای همین یک‌وجب جوان دادیم میانِ هر چه خرابه، به زیرِ هر آوار چقدر کودکِ مظلوم و بی‌زبان دادیم به اهتزار در آورده‌ایم پرچم را به خاکِ مُرده در این راه، استخوان دادیم فقط به خاطرِ اینکه خلیجِ ایرانی همیشه فارس بماند، چقدر جان دادیم! به عشقِ اینکه در این باغ رونقی باشد هزار شاخه گلِ یاس و ارغوان دادیم همیشه پای همین آب و خاک می‌مانیم همیشه بوده و هستیم، ما نشان دادیم 🇮🇷 @Aftabgardan_ha