eitaa logo
آفتابگردان‌ها
526 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
نیست جایی در‌ جهان چون بامتان طاقی بلند مرغ بامِ آسمان بر دام این مردم بخند! تشنه‌لب باش و ننوش از کاسه‌ی ساقی‌کُشان ای خمارِ جامِ تَف، دُردی‌کش زیباپسند! پهلوانا از نهیب دشمنانت باک نیست پهلوان را از جفای دوستان آید گزند پس به رقص آ و به جشن تیغ‌هاشان تن بده آنچنان که بر سر مجمر به رقص آید سپند ای بلندآوازه در قوم خداوندان عشق ای غمِ آزاده در خیلِ ظفرمندانِ بند چون درون آستان عشق بودی سر به زیر بر سر دارالخلافه سربلندی سربلند قاصدِ تنهایی خورشید در شهرِ غروب! کوچه‌ها دیری‌ست نامت را به غربت می‌برند @Aftab_gardan_ha
ما تشنه‌ایم، تشنه‌ی ماه محرمت بی‌تاب روضه‌ی تو و دلتنگ ماتمت هر وقت از تمام جهان خسته می‌شویم پر می‌کشیم سوی حسینیه‌ی غمت فرقی نمی‌کند چه کسی نوحه‌خوان شود می‌سوزد آه، جان و دل از داغ اعظمت بی‌تاب می‌شویم به یک ذکر یا حسین غرق تلاطمیم چنان موج پرچمت جان می‌دهیم بی‌ تو و بی‌ روضه‌های تو ماییم و اشکِ بر تو و لطف دمادمت دیگر بس است شعر فقط مانده یک کلام: باید بگویم از ته دل دوست دارَمَت... @Aftab_gardan_ha
یک نذر سلام الله علیها این داغ چه کرده است با جان تو؟ آه حیرانِ که مانده است چشمان تو؟ آه یک چند به دامان پدر بود سرت حالا سر اوست روی دامان تو آه دو حر می‌شوم آماجِ دوراهی‌ها را پس می‌زنم آغوشِ تباهی‌ها را امروز سیاه بر تنم کردم تا از روح درآورم سیاهی‌ها را سه دیروز مگر قدم قدم زخم نخورد؟ از داغ عزیز، دم به دم زخم نخورد؟ بدعهدی ما مباد زخمش بزند در کرب و بلا حسین کم زخم نخورد @Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت پیچیده در تمامی این دشت آه تو وای از صدای منقطع گاه گاه تو وای از سر شکسته و وای از سم ستور دارد چقدر مرثیه این قتلگاه تو سبز است سبز مثل پگاهت غروب تو سرخ است سرخ مثل غروبت پگاه تو جوشن‌تر از زره رجز یا علی علی ست دست علی و فاطمه پشت و پناه تو رفتی بدون جوشن و عالم دوباره دید خیبر شده تداعی این رزمگاه تو بازو و سینه و سر و پاهاست لشکرت افتاده تیر و نیزه به جان سپاه تو بوی مدینه می‌وزد از باغ پیکرت گل‌زخم‌های سینه و پهلو گواه تو شاعر کجا و مرثیه‌ی سرخ و نیلی‌ات دارم گریز می‌زنم از روی ماه تو آتش گرفته‌ایم بخوان با زبان چشم جاری‌ست روضه‌های حسن در نگاه تو @Aftab_gardan_ha
برای حضرت رقیه سلام الله علیها دیدی چه کبود است تمام تن من؟ خاکی شده است و پاره، پیراهن من؟ دیروز سرم به روی زانوی تو بود امروز سرت نشسته بر دامن من @Aftab_gardan_ha
دلم پرواز می‌خواهد، رها در باد خواهم شد چو طوفان بر سر هرچه قفس فریاد خواهم شد به رویم راه‌ها را یک به یک با دست خود بستم نمی‌دانم از این حبس ابد آزاد خواهم شد؟ اگر که رو بگرداند... اگر رنجیده باشد، چه؟ اگر من را نبخشد دوست، دشمن‌شاد خواهم شد ترک‌های بیابان راوی دلشوره‌های من بخندد آسمان با خنده‌اش آباد خواهم شد سرود سروها عمری نوازش داده روحم را دلم می‌گفت با آزاده‌ها همزاد خواهم شد به اذن عشق نامم در دل تاریخ می‌ماند میان توبه‌های توبه‌کاران یاد خواهم شد تجلی می‌کند آیات حق در برق شمشیرم در این هنگامه تفسیر «لبالمرصاد» خواهم شد بگو با حنجر خونین رقم خورده‌‌ست تقدیرم بگو مثل کسی که پای تو سر داد خواهم شد کنار قبر هفتاد و دو لاله، جای من خالی... و من آن لاله‌ای که از تو دور افتاد، خواهم شد @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه رباعی #سزاوار سروده #امیر_مرادی انتشارات #شهرستان_ادب #دوره_اول_آف
یک این زمزمه‌ی روشن با حنجرِ کیست؟ این خونِ شریفِ مستمر، محشرِ کیست؟ از کیست جهان چنین دچارِ تب و تاب؟ این کشمکشِ همیشگی بر سرِ کیست؟ دو آوازِ حزینِ باد، پیغمبرِ کیست؟ خورشید، چنین سرخ، روایتگرِ کیست؟ هشیارتر از شهود، سرشارِ شکوه در خاک تپیده پیکری، پیکرِ کیست؟ سه بوده‌ست پذیرای غمت آغوشم از نامِ تو سرشار، لبالب، گوشم اما شب و روز در هراسم، نکند یک موی تو را به مُلکِ ری بفروشم از مجموعه شعر رباعی انتشارات @Aftab_gardan_ha
یک خامش منشین! زمزمه‌ای جاری کن زاری کن بی‌ملاحظه زاری کن در سوگ حسین‌ اگر نبارم چه کنم؟ ای اشک بیا و آبروداری کن دو ای تیر چه شد جهان به هم ریخته است؟ خورشید چه ناگهان به هم ریخته است حرفی بزن ای سه‌شعبه تا جان داری از خونِ که آسمان به هم ریخته است؟ سه تا قبلِ طلوع، روسیاهان رفتند دنیازده بودند و پیِ نان رفتند از بارشِ تیر و سنگ می‌ترسیدند آنان که دمِ نزولِ باران رفتند چهار برگشت به خیمه یارِ آب‌آور؟... نه لب‌های علی به قطره‌ای شد تر؟... نه آغاز غم‌انگیز مصیبت این است: آب است و رباب است و علی‌اصغر نه پنج در وقت نیاز، کاش حاضر باشیم قرآن نروَد بر نی و ناظر باشیم حتی اگر اهل کوفه هستیم ای کاش از جنسِ حبیب بن مظاهر باشیم شش نه بود نشانی از رفیقی در شهر نه هست دل و جان رقیقی در شهر سرهای بریده کو به‌ کو می‌چرخند چون رشته‌ی تسبیح عقیقی در شهر هفت تا وادی حیرت نرسیدی شاید قرآن ز سر نی نشنیدی شاید اصحاب رقیم را عجب می‌دانی؟ اصحاب حسین را ندیدی شاید هشت از کنج خرابه نور پیداست چه‌قدر! بر گِردِ گُلی گَرد هویداست چه‌قدر! هرچند رقیه گفته‌اند اسمش را این یاس کبود مثل زهراست چه‌قدر! نه دیروز مگر قدم قدم زخم نخورد؟ از داغ عزیز، دم به دم زخم نخورد؟ بدعهدی ما مباد زخمش بزند در کرب و بلا حسین کم زخم نخورد ده از چشمه‌ی جان من جنون می‌جوشد اشک از چشمم، گدازه‌گون می‌جوشد در بدرقه‌ی تو می‌تپد قلب زمین از خاک هنوز نیز خون می‌جوشد @Aftab_gardan_ha
نالان شده‌اند روی در پرچم‌ها پُر کرده غمی سراسر هیئت را امشب وسط روضه‌ی دردانه فقط کافی‌ست که دختری بگوید بابا... @Aftab_gardan_ha
تقدیم به وهب نصرانی و تازه‌عروس کربلا فدای غربت شب‌هاش روزگار من و تو چه خوب اگر به غمش سر شود بهار من و تو شکوه چهره‌ی خونینت آبروی مسیح است و معتبر شده این قوم از اعتبار من و تو تو را به راه سپردم ولی گمان نکن امشب تمام می‌شود این‌قدر ساده کار من و تو از این که بی تو بمانم به دل هراس ندارم که دلخوشم به بهشت، آخرین قرار من و تو ببین محبت ما فتنه کرده در دل دشمن به تیغ نیز میسر نشد مهار من و تو بیا که راهیِ راهی به سوی حجله‌ی نوریم بیا که عشق حسین است کوله‌‌بار من و تو @Aftab_gardan_ha
هزار سطر نوشتم ولی کتاب نشد برای از تو سرودن غزل حساب نشد گمان مکن که دلم بندِ ديگران شده است گمان مکن جگرم در غمت کباب نشد زمین به جوش نیامد وَ آسمان خشکید دعای العطشِ خیمه مستجاب نشد خراب شد همه‌ی آسمان به فرقِ زمين ولی چه فايده بنيادِ غم خراب نشد هزار قطره برايش گريست مادر، حيف برای کودکِ لب‌تشنه، اشک، آب نشد لبِ ترک ترکِ شیرخواره‌ی هاجر شبیه داغِ علی‌اصغر و رباب نشد حسین! گریه نکن این عزا فدای سرت اگر که سهمِ لبِ اصغرِ تو آب نشد ندا رسيد که صبرت دهد خدا، کافی‌ست سرش به نيزه نشست و دلش مجاب نشد هنوز هم که هنوز است بعد از اين‌ همه سال کسی ز خیلِ گدایانِ تو جواب نشد قسم به صبحِ قیامت که وای بر آن کس که با نگاهِ علی‌اصغر انتخاب نشد @Aftab_gardan_ha
چرا گهوار‌ه‌ی چوبی کوچک بی‌تکان مانده‌ست سپه‌سالار لشکر رفته، نامش بر زبان مانده‌ست حسین بن علی با دشمنان خویش می‌گوید که از نسل بنی‌هاشم هنوز این پهلوان مانده‌ست همین طفلی که آماده‌ست و از گهواره دل کنده‌ست نمی‌ترسد از آن تیری که در بند کمان مانده‌ست سفیدی گلو پیدا شد و سربسته می‌گویم گل پرپر به روی دست‌های باغبان مانده‌ست تمام ابرهای نوحه‌خوان گفتند خون او؛ پس از پرواز روی شانه‌ی رنگین‌کمان مانده‌ست مدام از خویش می‌پرسم که بعد از روز عاشورا چرا دریای موّاج و خروشان بی‌کران مانده‌ست؟ @Aftab_gardan_ha