#پندی_از_کتاب
(کتاب سیاحت غرب نجفی قوچانی)
باطن #سوره_حمد
رسیدیم به منزلگاه مسافرينی که در بیابان قفری واقع بود و چیزی در این منزل پیدا نمیشد فقط مسافرين از زهد توشه خود که در میان توبره پشتی خود داشتند اعاشه مینمودند و چون اعضای من به واسطه زمین خوردن از اسب دردمندی داشت هادی از میان قوطی که در توبره پشتی بود دوائی بیرون کرد و به بدن من مالید، دردها رفع شد و تندرست شدم.
از هادی پرسیدم که این چه دوایی بود گفت: باطن حمدی بود که در دنیا در مقابل نعمت های الهی به جا آورده بودی و چنانکه قرائت سوره حمد در دنیا دوای هر دردی بود، در آخرت نیز باطن حمد - که نعمتها را از جانب منعم حقیقی دانستن و از او امتنان داشتن است - دوای هر درد اخروی است. (ص 80)
#حکایات
#سیاحت_غرب
@After_Death
#پندی_از_کتاب
(کتاب سیاحت غرب نجفی قوچانی)
باطن #سوره_حمد
رسیدیم به منزلگاه مسافرينی که در بیابان قفری واقع بود و چیزی در این منزل پیدا نمیشد فقط مسافرين از زهد توشه خود که در میان توبره پشتی خود داشتند اعاشه مینمودند و چون اعضای من به واسطه زمین خوردن از اسب دردمندی داشت هادی از میان قوطی که در توبره پشتی بود دوائی بیرون کرد و به بدن من مالید، دردها رفع شد و تندرست شدم.
از هادی پرسیدم که این چه دوایی بود گفت: باطن حمدی بود که در دنیا در مقابل نعمت های الهی به جا آورده بودی و چنانکه قرائت سوره حمد در دنیا دوای هر دردی بود، در آخرت نیز باطن حمد - که نعمتها را از جانب منعم حقیقی دانستن و از او امتنان داشتن است - دوای هر درد اخروی است. (ص 80)
#حکایات
#سیاحت_غرب
@After_Death
هدایت شده از | آنسوی مرگ |
#پندی_از_کتاب
(کتاب سیاحت غرب نجفی قوچانی)
باطن #سوره_حمد
رسیدیم به منزلگاه مسافرينی که در بیابان قفری واقع بود و چیزی در این منزل پیدا نمیشد فقط مسافرين از زهد توشه خود که در میان توبره پشتی خود داشتند اعاشه مینمودند و چون اعضای من به واسطه زمین خوردن از اسب دردمندی داشت هادی از میان قوطی که در توبره پشتی بود دوائی بیرون کرد و به بدن من مالید، دردها رفع شد و تندرست شدم.
از هادی پرسیدم که این چه دوایی بود گفت: باطن حمدی بود که در دنیا در مقابل نعمت های الهی به جا آورده بودی و چنانکه قرائت سوره حمد در دنیا دوای هر دردی بود، در آخرت نیز باطن حمد - که نعمتها را از جانب منعم حقیقی دانستن و از او امتنان داشتن است - دوای هر درد اخروی است. (ص 80)
#حکایات
#سیاحت_غرب
@After_Death
هدایت شده از | آنسوی مرگ |
🔅ماجرای #عجیب امام زمان عج و مرتاض هندی
🔅استاد حجت الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم #کشمیری بودیم این داستان از زبان خود ایشون شنیدیم.
آیت الله کشمیری میفرمود در #هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زندهس یا مرده و کجا دفنه، ازش چندنفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله #بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم زندهس یا مرده، گفت مرده.
آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش درباره #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه. #مرتاض یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهراء (سلام الله علیها).
به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس، دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، رنگ و روش عوض شد و یِکَم جا خورد و کمی عقب رفت چند بار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟
اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن، به مرتاض گفتیم این امام زمان ماست. گفت هر جای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه!
#حکایات
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
@After_Death
🔅ماجرای #عجیب امام زمان عج و مرتاض هندی
🔅استاد حجت الاسلام تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم #کشمیری بودیم این داستان از زبان خود ایشون شنیدیم.
آیت الله کشمیری میفرمود در #هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زندهس یا مرده و کجا دفنه، ازش چندنفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله #بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم زندهس یا مرده، گفت مرده.
آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش درباره #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه. #مرتاض یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهراء (سلام الله علیها).
به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس، دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، رنگ و روش عوض شد و یِکَم جا خورد و کمی عقب رفت چند بار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟
اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن، به مرتاض گفتیم این امام زمان ماست. گفت هر جای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه!
#حکایات
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
@After_Death