#یاد_داشت 0️⃣6️⃣
#تحلیل
#پاسخ
📝📝 موضوع: حمایت از مغول در نزد شیعه و فرقه مولویه
➖➖➖
📍توضیح:
در کتابم نوشتم مولوی و فرقهی مولویه با حاکمان سیاسی جائر ارتباط خوبی داشت. ملای رومی معتقد بود، خدا ، مغولان را یاری نمود و پادشاهشان ندایی دریافت که همیشه منصور هستند.( نک:مولوی، فیه ما فیه،ص80) . او با حاکمان قونیه که از ١٥ سال پیش از سقوط خلافت در خدمت مغول بودند همدل و همراه بود. (محمود فتوحی، تعامل مولانا جلال الدین بلخی با نهادهای سیاسی قدرت در قونیه، زبان و ادبیات فارسی بهار و تابستان 1392 - شماره 74، ص60) میکائیل بایرام باور دارد شمس تبریزی باعث ارتباط بین مولوی و مغول شد. (حنان عطیه الله، التصوف و آثاره فی ترکیا، ص 126.) این ارتباط حسنه با مغول توسط سلطان ولد نیز ادامه داشت. (گولپینارلی،مولویه پس از مولانا،ص54.) و امرای مغول به زیارتش می رفتند. (همان،ص55.)
+
در بین دانشیان بزرگ شیعه نیز شاهد ارتباط آنان با مغولان و تعریف از انان و حتی پذیرش مناصب دولتی هستیم. افرادی چون خواجه نصیر الدین طوسی و ابن طاووس. حال سوال این است: اگر ارتباط با مغول قدحی برای مولوی و فرقهی مولویه هست ،چرا چنین قدحی را بر دانشمندان شیعی روا نمی دانید؟
➖➖➖
🔺جواب:
جنس این همکاری در بین شیعه و مولوی سنی متفاوت است. مولوی معتقد بود حاکم جامعه اسلامی واجب الاطاعه است. هرچند با زور و غلبه حاکم شده باشد. باور به واجب الاطاعه بودن سلطان که خوداگاه اجتماعی و ناخودآگاه هنری مولانا را زیر سیطره دارد برآمده ازالگوی ایدئولوژیک در فقه سیاسی اهل سنت و اشاعره است . این نگره سنیان را باید در ذیل مفهوم«جماعت» یافت. (نمونه نک: مفهوم الجماعة في الكتاب والسنة،ناصر بن عبد الكريم العقل؛الإمامة العظمى عند أهل السنة والجماعة،عبد الله بن عمر بن سليمان الدميجي).
بنابر همین اعتقاد بود که سلطان ولد فرزند مولوی نیز پس از اینکه الجایتو شیعه شد تلاش نمود تا وی را از خطر رافضه (=شیعه) برحذر دارد و پسرش را برای ارشاد پادشاه می فرستد . (افلاکی،مناقب العارفین،ج2،ص858.)
-=-=
لیکن ارتباط با مغولان در دستگاه فکری شیعیان کاملا متفاوت است. شیعیان، مغولان را حاکمان جائر می دانستند لیکن از روی تقیه و برای حمایت و بقاء مذهب با مغولانی که در صدد از بین بردن آثار و افراد شیعی بودند از سر صلح درآمده و حتی تلاش در حفظ عالمان سنی نیز کردند.
. ابن علقمی شیعی به خواجه نصیر الدین طوسی خبر داد که تصمیم بر قتل ابن ابی الحدید سنی دارند.خواجه خود را به پادشاه مغول رسانید و گفت عوض او مرا بکش و پادشاه مغول گفت:اگر میخواستم ترا تا این زمان کشته بودم و به برکت تو از وی گذشتم (نک: نخجوانی،تجارب السلف ،ص 359 .)
=-=
📌 شاهد تاریخی بر اینکه روابط خواجه با مغولان با ارتباط مولوی و فرقه مولویه متفاوت بود را در قتل خلیفه عباسی می توانیم ببینیم. چه انکه: حسام الدین منجم به قاان خان گفت: اگر حاکم عباسی کشته شود شش عذاب بر تونازل شود . عذابهایی چون: زلزله،عدم بارش باران و مردن پادشاه. خواجه نصیر تضمین داد قتل خلیفه عباسی هیچ اثرتکوینی ندارد .و استدلال نمود: اصحاب پیامبر شهید شدند اتفاقی نیافتد. مامون عباسی برادرش را کشت و هیچ نشد.(نک: خواجه رشید الدین،جامع التواریخ، تصحیح: محمد روشن- مصطفی موسوی،ج2،ص.1007.)
+
ارتباط ابن طاووس نیز خاستگاهی شیعی دارد و نگره تبعیت بی چون و چرا از حاکم سیاسی اعم از عادل و جائر که در فقه سنی است، ندارد. ابن طاووس بر پایه تطبیق روایاتی با عصر خودش معتقد بود زوال خلافت عباسی به دست مغولان پیشگویی ائمه هدی علیهم السلام و زمینه ساز ظهور و فرج امام زمان است. وی معتقد بود با امام زمان عجل الله فرجه ارتباط دارد و بارها در خواب ایشان را دیده است (ابن طاووس،کشف المحجة ،مترجم:اسد الله مبشری،ص230) و به فرزندش بشارت ظهور امام زمان را در آن روزگار می داد ( همان،ص234.)
➖➖
نتیجه: ارتباط دانشیان شیعی با مغولان با ارتباط مولوی و فرقهی مولویه تفاوتی بنیادین دارد .
•┈┈••✾••┈┈•
@Age_of_water