eitaa logo
احـٰادیث چهـٰارده¹⁴ معصوم
8.3هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
241 ویدیو
7 فایل
《بِسْم‌الله‌الْرَّحْمن‌الْرَّحیمْ》 خوش آمدید🌸 لطفا از کانال قرآن کریم حمایت کنید⚘ 🔷️صفحه به صفحه قرآن @ghorankariim 🔻تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/4171694706C561b7929b0
مشاهده در ایتا
دانلود
@ahadis14masuom   ✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨ ❖◈هر روز یک صفـحـ📖ـه◈❖       ✵✿ بـا کـلام حــق ✿✵         〖 صـفـحـه 2⃣8⃣3⃣  〗 🌸اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 📖اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 📖اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن
⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜ 💠🔹هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه از ابتـدای قـــرآن ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ✨فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ يُوسُفَ آوَىٰ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَ قَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ{۹۹} پس چون پدر و مادر و برادران بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در كنار خويش جاى داد و گفت: به خواست خدا با أمن و امان داخل مصر شويد(۹۹) ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ⬅️ نمى‌دانم اين فراز از داستان را چگونه بنويسم! يوسف براى استقبال از والدين خود در بيرون شهر خيمه‌اى زده و به انتظار ايستاده بود تا آنها را با عزّت و احترام وارد مصر كند «فَلَمَّا دَخَلُوا عَلى‌ يُوسُفَ‌ ... ادْخُلُوا مِصْرَ» به طور طبيعى وقتى پدر و مادر و برادران يوسف خود را براى سفر آماده مى‌كردند شور و غوغا در كنعان بود مردم مى‌ديدند چگونه بعد از سال‌ها با دريافت خبر خوش سلامت يوسف در حالى كه يعقوب بينائی خود را باز يافته با اشتياق عزم ديدار فرزند را دارد آنها نيز خوشحال از احوال اين پدر و پسر بودند مخصوصاً از اينكه يوسف در مصر خزانه دار و حاكم است و در دوره قحطسالى با ارسال غلّه آنها را نيز حمايت كرده است با چه شوق و شور و عشقى مى‌توان اين قصه را نوشت و تمام نمود ⬅️ از «أَبَوَيْهِ» معلوم مى‌شود كه مادر يوسف نيز زنده بوده است ولى سؤالى كه خودم نيز به جواب آن پى نبرده‌ام اين است كه چرا در سرتاسر داستان نامى از گريه، سوز و ناله‌هاى مادرش مطرح نشده و اين موضوع مسكوت مانده است؟ در روايات آمده كه يعقوب با اصرار و سوگند از يوسف خواست تا ماجراى خود را بازگو كند وقتى يوسف شروع به گفتن كرد كه برادران مرا لب چاه برده و با تهديد پيراهنم را كندند يعقوب بیهوش شد. چون به هوش آمد درخواست كرد كه ادامه دهد ولى يوسف گفت: پدر تو را به حقّ ابراهيم، اسماعيل و اسحاق عليهم السلام مرا از نقل داستان معاف كن! يعقوب پذيرفت ↲تفسير نمونه و مجمع البيان ◽️⇦ نکتـــه‌ها ↯ ⓵ استقبال در بيرون شهر كار نيكوئی است «فَلَمَّا دَخَلُوا عَلى‌ يُوسُفَ» در بيرون شهر مراسم استقبال از يعقوب بود و يوسف در آنجا خيمه زده بود ⓶ پست و مقام نبايد ما را از احترام به والدين غافل كند «قالَ ادْخُلُوا مِصْرَ» ⓷ حتّى اگر شخص اوّل كشور نيز خواست از امنيّت سرزمين خود سخن بگويد بايد توجّه به لطف خداوند داشته باشد «إِنْ شاءَ اللَّهُ» زيرا تا خدا نخواهد امنيّتى در كار نيست چنانكه گروهى از سنگهاى كوه خانه ساختند تا در امان باشند ولى قهر خداوند امنيّت آنان را به هم زد «وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً» آمِنِينَ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ» ↲سوره حجر، آیه ۸۲،۸۳ ⓸ در انتخاب محلّ سكونت يكى از مهمترين مسائل امنيّت است «آمِنِينَ» ⓹ اگر يوسف‌ها حاكم باشند امنيّت برقرار خواهد شد «آمِنِينَ» ↲تفسیر نور °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@ahadis14masuom 💠🔹حدیث قدسی⇩ 《الشَّهرُ شَهری وَالعَبدُ عَبدی وَالرَّحمَةُ رَحمَتی فَمَن دَعانی فِی هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ و مَن سَألَنی أعطَيتُهُ》 ↫ ماه رجب، ماه من ↫ بنده، بنده من ↫ و رحمت، رحمت من است هر که در این ماه مرا بخواند اجابتش کنم و هر که حاجت آورد عطایش کنم ↲فضائل الاشهر، صفحه ۳۱
@ahadis14masuom   ✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨ ❖◈هر روز یک صفـحـ📖ـه◈❖       ✵✿ بـا کـلام حــق ✿✵         〖 صـفـحـه 3⃣8⃣3⃣  〗 🌸اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 📖اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 📖اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن
⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜ 💠🔹هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه از ابتـدای قـــرآن ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ✨وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا ۖ وَ قَالَ يَا أَبَتِ هَٰذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا ۖ وَقَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِی وَ بَيْنَ إِخْوَتِی ۚ إِنَّ رَبِّی لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ{۱۰۰} و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد ولى همه آنان پيش او افتادند و سجده كردند و يوسف گفت: اى پدر! اين است تعبير خواب پيشين من، به يقين پروردگارم آن را تحقق بخشيد و به راستى كه به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان آزاد ساخت و شما را پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را بر هم زد از بيابان كنعان به مصر آورد، همانا پروردگار من در آنچه بخواهد صاحب لطف است به راستى او داناى حكيم است(۱۰۰) ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ⬅️ «عرش» به تختى مى‌گويند كه سلطان روى آن مى‌نشيند «خَرُّوا» به زمين افتادن «بدو» به باديه و صحرا و «نَزَغَ» به ورود در كارى به قصد فساد معنا شده است «لَطِيفٌ» از اسم‌هاى خداوند است يعنى قدرت او در لابلاى كارهاى پيچيده نيز نفوذ مى‌كند و تناسب آن با اين آيه در اين است كه در زندگى يوسف گره‌هاى كورى بود كه فقط قدرت خداوند در آنها نفوذ كرده و آنها را باز نمود يوسف مثل كعبه شد و پدر و مادر و برادران رو به او به عنوان كرامت او براى خدا سجده‌ كردند «خَرُّوا لَهُ سُجَّداً» و اگر اين سجده براى غير خدا و شرک بود يعقوب و يوسف كه دو پيامبر خدايند شاهد چنين منكرى نمى‌شدند شايد هم اين سجده نشانه تواضع بوده نه پرستش كه در اين صورت سجده بر يوسف بوده و اشكالى نداشته است ◽️⇦ نکتـــه‌ها ↯ ① در هر مقامى هستيد والدين خود را بر خود برتر بدانيد «رَفَعَ أَبَوَيْهِ» آنكه رنج بيشتر داشته بايد عزيزتر باشد ② انبیاء هم بر تخت حكومت نشسته‌اند «عَلَى الْعَرْشِ» ③ احترام به حاكمان برحقّ و تواضع در برابر آنان لازم است «خَرُّوا لَهُ سُجَّداً» ④ سجده پدر و برادران بر يوسف خواب او را تعبير كرد «رَأَيْتُهُمْ لِی ساجِدِينَ‌ ... خَرُّوا لَهُ سُجَّداً» ⑤ خداوند حكيم است گاهى اجابت دعائی يا تعبير خوابى را بعد از ساليان طولانی واقع مى‌گرداند «هذا تَأْوِيلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ» ⑥ به واقعيّت رساندن طرحها كار خداوند است «قَدْ جَعَلَها رَبِّی حَقًّا» آرى يوسف از پايدارى و صبر خود سخنى نمى‌گويد و همه را كار خدا مى‌داند ⑦ خواب اولياى خدا حقّ است «جَعَلَها رَبِّی حَقًّا» ⑧ در برخورد با واسطه‌ها و ابزار و وسايل هميشه خدا را اصل و ناظر بدانيم با آنكه در زندگى يوسف اسباب و عللی دست به هم دادند كه او به اين مقام رسيد ولى باز مى‌فرمايد: «قَدْ أَحْسَنَ بِی» ⑨ در هنگام برخورد با يكديگر از تلخى‌هاى گذشته چيزى نگوئید «أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ» اولين سخن يوسف با پدر شكر خدا بود نه نقل تلخى‌ها ⑩ با فتوت باشيم و دل مهمان را نيازاريم در آيه شريفه يوسف عليه السلام بيرون آمدن از زندان را مطرح مى‌كند امّا از بيرون آمدن از چاه سخن نمى‌گويد مبادا كه برادران شرمنده شوند «إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ» ⑪ جوانمرد و با فتوت باشيم نه اهل عقده و انتقام يوسف مى‌گويد: «نَزَغَ‌ الشَّيْطانُ» شيطان وسوسه كرد وگرنه برادرانم بد نيستند ⑫ اولياى الهى ورود به زندان و خروج از زندان را در مدار توحيد و ربوبيّت مى‌دانند «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ» آيات قبل و «أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ» ⑬ پايان سختى‌ها گشايش است «أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ» ⑭ بادیه نشينى ضرورت است نه ارزش «قَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ ... جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ» ⑮ زندگى والدين در كنار فرزند یک لطف الهى است «أَحْسَنَ بِی جاءَ بِكُمْ‌»
⑯ در زمان حضرت يوسف مصر داراى تمدّن شهرنشينى ولى كنعان سرزمينى عشايرى بوده است «جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ» ⑰ براى پيشرفت و زندگى بهتر بايد سفر كرد «جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ» ⑱ مخلَص همه چيز را از خدا مى‌بيند و از حوادث گله نمى‌كند در اين آيه كلمات‌ «جَعَلَها رَبِّيی، أَحْسَنَ بِی أَخْرَجَنِی .... وَ جاءَ بِكُمْ» سخن از الطاف الهى است ⑲ برادران و اعضاى یک خانواده بايد بدانند شيطان به دنبال اختلاف ميان آنهاست «مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطانُ بَيْنِی وَ بَيْنَ إِخْوَتِی» ⑳ خود را برتر ندانيد «بَيْنِی وَ بَيْنَ إِخْوَتِی» يوسف نگفت شيطان آنان را فريب داد مى‌گويد شيطان بين من و آنها را ... يعنى خود را نيز در یک سمت قرار مى‌دهد ㉑ همان گونه كه حضرت يعقوب در کودکی و اوّل داستان به يوسف گفت: «إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ» يوسف نيز در پايان مى‌گويد: «مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطانُ بَيْنِی وَ بَيْنَ إِخْوَتِی» ㉒ كارهاى خداوند همراه با رفق مدارا و لطف است «إِنَّ رَبِّی لَطِيفٌ» ㉓ همه حوادث تلخ و شيرين بر اساس علم و حكمت الهى صورت مى‌گيرد «الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» ㉔ بعد از بخشيدن كسى را شرمنده نكنيد چون يوسف برادران را بخشيده بود در نقل ماجرا نام چاه را نبرد تا شرمنده نشوند ㉕ حضرت يعقوب در آغاز داستان به يوسف گفت: «إِنَّ رَبَّکَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» آیه ۶ و در پايان نيز يوسف عليه السلام گفت: «إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» كه قابل توجّه است ↲تفسیر نور °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@ahadis14masuom 💠🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله⇩ هر کس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره «توحید» بخواند برای او نوری باشد در قیامت که او را به بهشت بکشاند ↲مفاتیح‌الجنان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢↶ نماز روز جمعه ماه رجب 💠🔹پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: ⤵️ هر کس در روز جمعه ماه رجب ◽️بین ظهر و عصر چهار رکعت نماز بگذارد ◽️دو نماز دو رکعتی 🔹⇦ در هر رکعت بعد از سوره «حمد» 🔹⇦ هفت مرتبه «آیةالکرسی» 🔹⇦ و پنج مرتبه سوره «توحید» بخواند 🔹⇦ و بعد از آن ده مرتبه بگوید 《اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا اِلَهَ اِلّا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَة》 🕊 خداوند تبارک و تعالی برای او از روزی که این نماز را بگذارد تا روزی که می‌میرد هر روز هزار حسنه می‌نویسد و به هر آیه‌ای که خوانده شهری در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفی که گفته قصری در بهشت از مروارید سفید قرار می‌دهد و از او به طوری خشنود می‌شود که بعد از آن خشمی نباشد و او را از پرستندگان می‌نویسد و عاقبت او را به خوشبختی و آمرزش در نظر می‌گیرد و به ازای هر رکعت که خوانده پنجاه هزار رکعت می‌نویسد و او را در بهشت با راستگویان ساکن می‌کند و از دنیا نرفته تا اینکه جای خود را در بهشت می‌بیند ↲اقبال الاعمال، صفحه ۱۳۵ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا