eitaa logo
پاسخ به احکام و معارف
692 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
42 فایل
بیان احکام شرعی و معارف اسلامی شامل: #یک_آيه #حدیث_روز #داستان_روز #حکمت_روز #مشاوره_روز #تلنگر_روز #رمان های جذاب احکام شرعی شامل تقلید، بانوان، طهارت، صدقه، خمس و... پاسخگو به احکام و استخاره: (۱) @mzamf135960 (۲) @M_Roshnay
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹آیا خواستن توانستن است؟ ✍️ ما در مثل فارسی داریم که خواستن توانستن است، اما در عمل اگر دقت کنیم این جمله را فقط کسانی به کار می‌برند که به هدف خود رسیده‌اند و مغرور شده‌اند و همه این کامیابی را به خود نسبت می‌دهند تا بر خود ببالند. و در این میان توفیق خداوند را در موفقیت خود فراموش می‌کنند. این افراد یک‌بار بیشتر در زندگی به پیروزی نمی‌رسند و اگر برسند زود آن را از دست می‌دهند. چون لیاقت پیروزی را ندارند. اگر خواستن توانستن بود، هیچ کارگری دوست نداشت کارگر شود، دوست داشت مهندس و دکتر و خلبان و... شود که نشده و کارگر شده است. ♦️در این میان باید بدانیم: 🔷اول خواستن خدا برماست، 🔹دوم خواستن ما بر خودمان، 🔷سوم توفیق خداوند، 🔹و درنهایت پیروزی است. حتی در قرآنآیه 23 و 24 سوره‌کهف می‌فرماید:وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا «23» إِلَّا أَن یَشَاء الله .۩ و هرگز نگوید من آن کار را فردا انجام خواهم داد مگر آ‌ن‌که خدا بخواهد. در حقیقت اعمال نیک ما مانند چک دو امضایی می‌ماند که اول باید خداوند متعال امضایش کند و سپس ما امضا می‌کنیم تا نتیجه‌ای بگیریم و به هدفی برسیم. 🆔 @AhkamStekhare
✳️نماز قبائل 🔷 س ۵۷۰۸: آیا قبیله‌هایی که سه، چهار ماه از قشلاق به ییلاق یا بر عکس منتقل می‌شوند، ولی بقیه سال را در ییلاق یا قشلاق به سر می‌برند، دارای دو وطن هستند؟ مسافرت‌هایی که در ایام اقامت خود در یکی از این دو مکان به مکان دیگر انجام می‌دهند، از جهت قصر یا تمام بودن نماز چه حکمی دارد؟ ✅ ج: اگر قصد نقل و انتقال همیشگی یا برای سالیان متمادی از ییلاق به قشلاق و بر عکس را دارند تا روزهایی از سال را در یکی و روزهایی را در دیگری بگذرانند و هر دو مکان را برای زندگی دائمی یا برای سالیان متمادی انتخاب کرده باشند، هر یک از آن دو مکان وطن آنان محسوب می‌شود و بر آنان در آن دو مکان حکم وطن جاری می‌گردد، و اگر فاصله بین آن دو به مقدار مسافت شرعی باشد، در راه سفر از یکی به دیگری، حکم سایر مسافرین را دارند 🆔 @AhkamStekhare
🍃حدیث روز مَن مَنَعَ المالَ مَن يَحمَدُهُ، وَرَّثَهُ مَن لا يَحمَدُهُ 🛑 آن كه مال را از كسى كه او را سپاس مى‌گويد، دريغ دارد، آن را براى كسى به ميراث مى‌گذارد كه او را سپاس نگويد. امیرالمومنین(ع) 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما مشق غم عشق تو را خوب ننوشتيم اماتوبکش خٓط به خطای همه ی ما.. 🌸شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴شاید عصبانیترین مرد روی زمین باشه ولی کنترل کرد خودشو و سجده ی شکر کرد که تونست این تصادف رو به سلامتی رد کنه @AhkamStekhare
🔴از سندروم جذب بی قرار مخاطب تا شارژ قبح‌شکنی‌های هنجار شکنان! 🔹حالا که همه پخش کردند و همه هم دیدند می‌گویم👇 🔹در کانال‌های انقلابی 2 تصویر به صورت گسترده در حال انتشار است. یکی کشف حجاب چند دانشجوی دختر فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران و دیگری ورزش صبحگاهی مختلط در یکی از بوستان‌های بالاشهر تهران. از جمعیت ساکن در شهر تهران که جمعیت روزش حدود 14 میلیون و جمعيت شبش حدود 10 میلیون است، فقط 15 نفر از دانشجویان دختر فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران در یک اقدام هنجارشکنانه آنجا که به رسم یادبود کلاه پرتاب می‌کنند، متاسفانه بدون پوشش مو ظاهر شده اند برای نهایتا 5 دقیقه و سپس پوشش خود را مرتب کردند و از صحنه خارج شدند. 🔸اما از آن 5 دقیقه فقط 2 تصویر از زاویه مقابل و توسط عابران منتشر شده و سر از کانال‌ها و صفحات مجازی انقلابی‌ها درآورده که همه مشغول نکوهش این اقدام خلاف عفت هستند. اما متأسفانه این واکنش منجر به دیده شدن این اقدام هنجارشکن به بالای میلیون‌ها بازید و دقیقه رسید و قبح شکنی رسما همه جا منتشر شد. آن 5 دقیقه کجا و این میلیون ها دقیقه کجا! 🔹در تصویر بعدی که از یکی بوستان‌های بالاشهر تهران منتشر شده، نیز جمعیتی حدود ۵۰ نفره در حال انجام ورزش صبحگاهی روزانه و البته مختلط و بدور از رعایت شئونات را نشان می‌دهد. این تصویر هم به اسم انتقاد و مطالبه‌ برخورد به همان شدت مورد بالا در حال دست به دست شدن بین ملتی است که تا دیروز روحشان هم از چنین فضایی خبر نداشت(از جمله نویسنده همین مطلب). 🔹هر دو مورد بالا نشان از خدمتی بزرگ توسط دوستان مذهبی که احساساتشان جريحه دار شده‌است، به این قبح‌شکنی‌های می‌دهد. خدمتی که آن 5 دقیقه را میلیون دقیقه و آن 15 و 50 نفر را میلیون نفر جلوه داده است و غافل از اینکه خود همین اشاعه قبح‌شکنی‌ سهیم بودن در همان قبح‌شکنی‌ است.(ناخواسته) 🔹لذا لازم است که تذکری عمومی به دوستان و دلسوزان انقلابی داده شود تا ناخواسته به عمومی شدن این سبک قبح‌شکنی‌های که توسط جمعيتي کوچک انجام می‌شود و با رسانه به مردم القا می‌شود که تعدادشان زیاد است، کمک نکرده باشند. چرا که اگر قرار بر انتشار اين مدل مطالب بود، امروز بدون سانسور خود به واسطه دسترسی به منابع مرجع آسیب‌های اجتماعی سردمدار جذب مخاطب و مطالبه‌ رسانه‌ای‌ این موارد بود. 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👏ایران از اسرائیل انتقام سختی گرفت 🌹پس از حمله سایبری اسرائیل به ایستگاه های پمپ بنزین سراسری ایران که همه را از کار انداخت و مشکل بزرگی برای مردم ایران بوجود آورد (حمله سایبری توسط اسرائیل رسما اعلام شد)، ایران انتقام سختی از اسرائیل گرفت 👏 🌹حدودا ۳ ساعت بعد از حمله سایبری اسرائیل، هکرهای ایرانی حمله بسیار سنگین و دردناکی را بر اسرائیل وارد کردند که البته این حمله بر موسسه یا سازمانی معمولی نبود بلکه به قلب گردان ویژه عملیات بسیار حساس و فوق سری موساد و شاباک بود که راسا زیر نظر بنی گانتس وزیر دفاع اسرائیل بود که رژیم اسرائیل را کاملا ، غافلگیر کرد ... 👏این حمله گسترده توسط هکرهای ایرانی با نام 🌺 عصای موسی 🌺 بود که دقیقا در همان روز یعنی ۲۶ اکتبر انجام شد و بر روی صفحه تلگرام و حتی دارکوب به نمایش در آمد که اطلاعات بسیار مهم و سری از مقامات نظامی و امنیتی اسرائیل را در بر می گرفت !!! 👏این اطلاعات در دسترس تمام جهانیان قرار گرفت ...اگر به محتوی این اطلاعات توجه کنیم می بینم که در ۱۲ بخش که در هر بخش از آن نام صدها نفر از گردان فوق سری همراه با اماکن بسیار حساس و حیاتی و موقعیت فوق سری سیستم های جاسوسی * پگاسوس * در آن دیده می‌شود را ، منتشر کرده است !!! 🆔 @AhkamStekhare
⁉️سؤال: با مجازی‌شدن مدارس و حوزه‌ها، وقتی استاد تدریس می‌کنن، ما توی خونه هستیم و نامحرم هم هست؛ اگه نامحرم صداشون رو بشنوه، اشکال داره؟ مرجع تقلید: آیت‌الله مکارم ✅ پاسخ: شنیدن صدای تدریس استاد زن یا مرد توسط نامحرم اشکال نداره؛ چون تدریس، همون حرف‌زدن معمولیه و صوت و لحن خاصی نداره که بخوایم بگیم اشکال داره. ❄️أللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمًَدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم❄️ 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاسخ به احکام و معارف
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و هشتادم مجید محو چشمان عاشقم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و هشتاد و یکم حدس می‌زدم آسید احمد و مامان خدیجه به پشتوانه ایمان محکمی که به خدا دارند، مرا مورد تفقد قرار دهند، اما هرگز تصور نمی‌کردم در برابر من و مجید همچون عزیزترین عزیزان خود، اینچنین ابراز عشق و علاقه کرده و با کلماتی به این عظمت، سرگذشت سخت‌مان را ستایش کنند. چشمان مجید از شادی مؤمنانه‌ای می‌درخشید و آسید احمد همچنان با من صحبت می‌کرد: «دخترم! این وهابیت بلای جون اسلام شده! البته نه اینکه چیز تازه‌ای باشه، اینا سالهاست کار خودشون رو شروع کردن و به اسم مبارزه با کفر، مسلمون کُشی می‌کنن، ولی حالا چند سالیه که برای خودشون دم و دستگاهی به هم زدن! تا دیروز جبهه النصره و ارتش آزاد تو سوریه قتل و غارت می‌کرد، حال داعش تو عراق سر بلند کرده! تو کشورهای دیگه مثل افغانستان و پاکستان هم که از قدیم طالبان و القاعده بودن و هستن و هنوزم جنایت می‌کنن! شیعه و سُنی هم نمی‌شناسن! هر کس باهاشون هم عقیده نباشه، کافره و خونش حلال!» سپس دستی به محاسن انبوه و سپیدش کشید و مثل اینکه بخواهد در همین فرصت سرشار از احساس و عاطفه، یک مسأله فکری را هم با دقت موشکافی کند، با آرامشی منطقی ادامه داد: «البته اینم بگم که این فرقه وهابیت که حالا داره به همه این تروریست‌ها خط میده و با بهانه و بی‌بهانه، جون و مال و آبرو و حتی ناموس مسلمونا رو مباح می‌دونه، در واقع یه فرقه من درآوردیه! وگرنه هیچکدوم از مذاهب اسلامی اعم از شیعه و سُنی، حکم به تکفیر یه مذهب دیگه ندادن. سال‌های سال، شیعه و سُنی با هم زندگی می‌کردن، خُب با هم یه اختلاف سلیقه‌هایی هم داشتن، ولی همدیگه رو مسلمون می‌دونستن. ولی یکی دو نفر از نظریه‌پردازان مسلمون بودن که یه کم تند می‌رفتن و بعضی وقت‌ها یه حکم‌های افراطی می‌دادن. اینا به هیچ عنوان از فقهای مورد قبول امت اسلامی نبودن و عامه مسلمونا از اینا خط نمی‌گرفتن، ولی خُب اینا برای خودشون نظرات خاصی داشتن که اتفاقاً تعدادشون هم خیلی کم بود! ولی دنیای استکبار و به خصوص انگلیس اومد انگشت گذاشت روی همین نقطه و از همین جا فتنه وهابیت به شکل امروزیش راه افتاد. انگلیسی‌ها اومدن از طریق یه شخصی به اسم محمد‌ بن ‌عبد‌الوهاب که تا حدودی عقاید افراطی داشت، تفکر تکفیر رو تقویت کردن و تا تونستن آب به آسیابش ریختن تا جایی که تکفیری‌ها به خودشون اجازه میدن به هر دلیلی، مسلمونی رو کافر اعلام کنن؛ اول خونش رو بریزن و بعد اموال و ناموسش رو مصادره کنن! خلاصه با سوء‌استفاده از نظریه‌پردازی یکی دو تا مسلمون افراطی، یه فتنه انگلیسی به اسم وهابیت به پا شد که حالا شده طاعون امت اسلامی! یعنی اساساً انگلیس این فرقه رو به وجود اُورد که بدون زحمت و لشگر کشی، امت اسلامی رو از بین ببره!» سپس از روی تأسف سری تکان داد و گفت: «دنیای استکبار از این جریان تکفیری خیلی منفعت می‌بره؛ اولاً اینکه به بهانه شیعه و سُنی، مسلمونا رو به جون هم میندازن و بدون اینکه خودشون یه گلوله حروم کنن، خون مسلمونا رو به دست خودش می‌ریزن! دوماً کشورهای اسلامی رو انقدر درگیر جنگ‌های داخلی و طولانی می‌کنن که اصلاً از پیشرفت جا می‌مونن. الان شما سوریه رو ببینید! چند ساله همه انرژی‌اش رو گذاشته تا تروریست رو از بین ببره! خُب طبعاً یه همچین کشوری دیگه نمی‌تونه پیشرفت کنه! سوماً خودشون وحشی‌گری‌های این تکفیری‌ها رو توی تلویزیون هاشون نشون میدن و به همه میگن ببینید مسلمونا چقدر وحشی هستن! خُب وقتی نشون میدن یه تروریست تو سوریه جگر یه سرباز رو از سینه اش درمیاره و میخوره، میگن ببینید این مسلمونا چقدر وحشی شدن که جگر همدیگه رو می‌خورن! نمی‌گن بابا این اصلاً مسلمون نیس! چهارمی‌اش که از همه مهمتره، اینه که اینا می‌خوان با برجسته کردن جنایت‌های تروریست‌ها تو عراق و سوریه و جاهای دیگه، روی نسل کشی اسرائیل سرپوش بذارن و یه کاری کنن که اصلاً همه یادشون بره اسرائیل هفتاد ساله که فلسطین رو اشغال کرده و داره این همه جرم و جنایت در حق مردم فلسطین می‌کنه! از اون مهمتر اینه که می‌خوان توان ارتش‌های کشورهای مقاوم منطقه مثل عراق و سوریه رو تو جنگ با تروریست‌ها فرسایش بدن تا دیگه توانی برای مقابله با اسرائیل نداشته باشن! در حالیکه همه مشکل اسلام و کشورهای اسلامی به خاطر اسرائیله و دشمن درجه یک مسلمونا، همین اسرائیله!» 🆔 @AhkamStekhare
پاسخ به احکام و معارف
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و هشتاد و یکم حدس می‌زدم آس
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و هشتاد و دوم سپس لبخند تلخی زد و رو به مجید کرد: «این طایفه وهابی هم که اول به بهانه تجارت و بعد به هوای وصلت دخترشون با پدرخانمت، به خونواده شما نفوذ کردن یه جرقه از همین آتیش بودن! خُب الحمدالله ایران کشور مقتدر و امنی هستش، نمی‌تونن مثل سوریه و عراق لشگر کشی کنن! برای همین قصد دارن همینجوری تو خونواده‌ها رخنه کنن تا مغز مردم رو شستشو بدن!» سپس چشمان مهربانش از شادی درخشید و با لحنی فاتحانه از استقامت ما تقدیر کرد: «ولی شما و خانمت جانانه مقاومت کردین! شما هم می‌تونستید کوتاه بیاید یا حتی فریب‌شون رو بخورید! ولی شما در عوض مهاجرت کردید!» و باز دلش پیش من بود که دوباره روی سخنش را به سمت من برگرداند: «البته دخترم شما کار بزرگتری کردی! مجید اگه در برابر اونا وایساد، شیعه اس! طبیعیه که از افکار وهابیت خوشش نیاد! ولی شما در مقام یک اهل سنت، خیلی بصیرت به خرج دادی که فریب حرف‌های اونا رو نخوردی و پشت شوهرت وایسادی! احسنت!» سپس چشمانش به غم نشست و با ناراحتی زمزمه کرد: «ولی خُب پدرت...» و دیگر هیچ نگفت که خودم هم می‌دانستم پدرم که روزی یک سُنی معتقد بود، به پای هوس نوریه، به دین و دنیای خودش چوب حراج زد و به جرم تکفیر شیعیان و آواره کردن امثال این کارگر بینوا و حتی دختر و دامادش، آتش جهنم را برای خودش خریده، ولی حالا بیشتر نگران ابراهیم و محمد بودم که نه از روی عقیده و نه به هوای عشق زنی که به طمع حقوق و سهم‌الارث نخلستان‌ها، با وهابی‌گری‌های پدر و برادارن نوریه همراه شده و می‌ترسیدم که آنها هم از دست بروند که آسید احمد از مجید سؤال کرد: «پدر و مادر شما چطور؟ باهاشون ارتباط دارید؟» و دلم برای چشمان غمگین مجید آتش گرفت که مظلومانه به زیر افتاد و با صدایی که بوی غم می‌داد، زمزمه کرد: «پدر و مادرم سال 65 تو بمبارون تهران شهید شدن.» و آسید احمد باور کرد که حقیقتاً من و مجید در این شهر غریب افتاده‌ایم که نفس بلندی کشید و با گفتن «لا حول و لا قوه الا بالله!» اوج تأثرش را نشان داد و دلش نیامد دل شکسته مجید را به کلمه‌ای تسلی ندهد که به غمخواری قلب صبورش، ادامه داد: «پسرم! اگه تو این دنیا هیچ کس رو نداشته باشی، تا خدا رو داری، تنها نیستی!» و نمی‌دانم از اینهمه غربت و بی‌کسی ما، چه حالی شد که با صدایی سرشار از احساس، من و مجید را مخاطب قرار داد: «ببینید چه شبی تو چه مجلسی وارد شدین! اینهمه دختر و پسر شیعه و سُنی تو این شهر بودن، ولی امشب امام زمان (علیه‌السلام) اجازه دادن تا شما دو نفر تو مجلسش خدمت کنید! پس قدر خودتون رو بدونید!» و دلم را به چه جایی کشید که من همچنان دلم در هوای حضور امام زمان (علیه‌السلام) پَر می‌زد که مامان خدیجه با هوشمندی دنبال حرف شوهرش را گرفت: «دخترم! من می‌دونم که به اعتقاد اکثریت علمای اهل سنت، امام زمان (علیه‌السلام) هنوز متولد نشده و شما عقیده‌ای به تولد اون حضرت تو همچین شبی ندارید، ولی تو خانمی کردی و امشب همه جوره زحمت کشیدی! قربون قدمهات عزیز دلم!» و شاید به همین بهانه می‌خواست از تمام روزهایی که در جلسات روضه و دعا همراهش بودم، تشکر کرده و از امشب از همراهی‌اش معافم کند، ولی من دیگر دلم نمی‌آمد دل از چنین نیایش‌های عارفانه‌ای بردارم که با لبخندی شیرین، شورش عشقم را به نمایش گذاشتم: «ولی من خودم دوست دارم تو این مراسم‌ها باشم، امشب هم خیلی لذت بردم!» و نه فقط چشمان مامان خدیجه و آسید احمد که نگاه مجید هم مبهوت فوران احساسم شد و من دیگر نتوانستم تبلور باور تازه‌ام را پنهان کنم که زیر لب زمزمه کردم: «نمی‌دونم شاید نظر اون عده از علمای اهل سنت که معتقدن امام زمان (علیه‌السلام) الان در قید حیات هستن درست باشه!» نگاه مجید به پای چشمانم به نفس نفس افتاد، آسید احمد در اندیشه‌ای عمیق فرو رفت و مامان خدیجه به تماشای شهادت عاشقانه‌ام پلکی هم نمی‌زد و من با صدایی که هنوز بوی گریه می‌داد، ادامه دادم: «آخه... آخه امشب من احساس کردم وقتی باهاشون صحبت می‌کنیم، حقیقتاً حضور دارن، چون اگه ایشون هنوز به دنیا نیومده باشن، دل مردم انقدر باهاشون ارتباط برقرار نمی‌کنه...» و دیگر چیزی نگفتم که نمی‌خواستم به اعتبار احساسم، به عقیده‌ای معتقد شوم و دیگر نفسی برای مباحثه نداشتم که در سکوتی ساده فرو رفتم که همین شربت شهد و شکری که امشب از جام جملات آسید احمد در وصف اتحاد شیعه و سُنی نوشیده بودم، برای تسلای خاطر بی‌قرارم کافی بود و با چه حال خوشی به خانه خودمان بازگشتیم که باور کرده بودیم به لطف پروردگار، در سایه حمایت خانواده‌ایی خدایی قرار گرفته و با چه آرامش شیرینی به خواب رفتیم. 🆔 @AhkamStekhare