✅تلاش برای کسب رزق حلال
✍️پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: هر کس به دنبال رزق حلال در طول روز تلاش کند، شب را در حالی سپری میکند که گناهانش آمرزیده شده.
📚کنزالاعمال
@AhkamStekhare
✍امام على عليه السلام:
بزرگوار از آنچه فرومايه به آن افتخار مى كند، دورى مى نمايد
📚غررالحكم حدیث1771
سادیو مانه، ستاره فوتبال تیم ملی سنگاله که سالانه حدود میلیونها پونددرآمدداره. بعد ازاینکه مردم تو یه عکس متوجه شدن موبایلش شکسته،تبدیل به سوژه خنده شد،خودش هم شوخیارو با خنده قبول میکرد.به یکی از شوخیا که کمی هم زشت بود این جوابُ داد:چرا من ۱۰تا ماشین فراری،۲۰ساعت الماس و ۲جت بخوام؟پولش رو دارم ولی چرا؟چه کمکی به پیشرفت دنیا میکنه؟من گرسنهی نان بودم،من تو مزرعه های زیادی شخم زدم،پابرهنه تمرین کردم،مدرسه نرفتم.الان که میتونم دوست دارم به اونایی که زندگیشون سخته کمک کنم.ترجیح میدم مدرسه بسازم و به مردمی که کم دارن،لباس و غذا بدم.مدرسه و استادیوم ساختم.من و دوستام پوشاک،کفش و غذا ارائه میدیم. به هرفقیری که تو استان سنگاله 70یورو میدم تا وضعیت مالی خانوادشون بهتر بشه. مجبور نیستم ماشین های لوکس رو به نمایش بذارم،خانه های لوکس داشتن مال من نیست،همینطور سفرها و پروازها. ترجیح میدم افراد نیازمند از من بگیرن. سادیو مانه تو محل تولدش بیمارستان هم ساخته
🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مسلمانان هندی اینگونه دین خود را نگه داشتهاند!😢
ویدیوهای عجیب و ناراحتکننده از هندوهای افراطی که با چراغ سبز دولت غربزده هند، مشغول آزار و اذیت دختران محجبه هستند
کماکان ایران را ناقض حقوقبشر معرفی میکنند!
🆔 @AhkamStekhare
داستان نجار و دو برادر
سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود، زندگی می کردند. یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک، با هم جرو بحث کردند. پس از چند هفته سکوت، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند.
یک روز صبح درب خانه ی برادر بزرگ تر به صدا درآمد. وقتی در را باز کرد، مرد نجـاری را دید. نجـار گفت:«من چند روزی است که دنبال کار می گردم، فکرکردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید، آیا امکان دارد که کمکتان کنم؟» برادر بزرگ تر جواب داد: «بله، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم. به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک من است. او هفته ی گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد. او حتماً این کار را به خاطر کینه ای که از من به دل دارد، انجام داده.» سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت:
در انبار مقداری الوار دارم، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم. !!
نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار. برادر بزرگ تر به نجار گفت:« من برای خرید به شهر می روم، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم.» نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود، جواب داد:«نه، چیزی لازم ندارم.» هنگام غروب وقتی کشاورز به مزرعه برگشت، چشمانش از تعجب گرد شد. حصاری در کارنبود. نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود.
کشاورز با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت: «مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی؟»
در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساختن آن را داده، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست.
وقتی برادر بزرگ تر برگشت، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است. کشاورز نزد او رفت و بعد از تشکر، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد.
نجار گفت: «دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم.»
راستی، تا به حال برای چند نفر پل ساختیم؟!!! بین خودمون و چند نفر از عزیزانمون حصار کشیدیم !؟
@AhkamStekhare
پاسخ به احکام و معارف
بسم رب العشق #قسمت_هفتاد - 😍 #علمدارعشق😍# #راوی مرتضی # منو علی تصمیم گرفتیم نذاریم خانمهامو
بسم رب العشق
#قسمت_هفتادویکم -
😍 #علمدارعشق😍#
هواپیما اوج گرفت ۳ ساعت بعد تو دمشق به زمین نشست
چه هوای غریبی دارهدارد
تی خیلی بچه بودم با پدر اومدیم سوریه
اون موقعه همه جا خیلی آباد بود
اما حرمله زمان داعش چه کرد
اما شیربچه های حیدری اومدن انتقام بگیرن
رسیدیم معقر
ساکها گذاشتیم به سمت
حرم بی بی حضرت زینب حرکت کردیم تا اولین زیارتمون کنیم
مسافت بین معقر تا حرم طولانی بود
طوری تدارک شده بود
این شپشوها خنگ 😂😂😂
( داعش) توانایی شناسایی نشده باشه
بااتوبوس به سمت حرم راه افتادیم یه بچه ها که مداح بود شروع کرد به مداحی کرد و همه همراهیش کردیم
منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین
ببین که خیس شدم عرق نوکریه این
دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه
چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه
منم باید برم اره برم سرم بره نزارم هیچ حرومی به طرف حرم بره
یه روزی هم بیاد نفس اخرم بره
حسین اقام،اقام
حسین اقام،اقام،اقام
یه دست گل دارم برای این حرم میدم
گلم که چیزی نیست برا حرم سرم میدم
برای قربانی اسماعیل میدم با عشق خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق
منم یه مادرم پسرمو دوسش دارم ولی جوونمو به دست بی بی میسپارم
بی بی قبول کنه بشه مدافع حرم
حسین اقام،اقام
حسین اقام اقام
رسیدیم حرم
بعداز قرائت زیارت عاشورا به سمت معقر حرکت کردیم
قراربراین بود
یک ساعتی استراحت کنیم
بعد فرمانده بیاد برای توجیح و شناسایی
یک ساعت گذشت فرمانده اومد
و شروع کرد به صحبت کردن
بسم رب الشهدا و الصدقین
رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
برادران عزیز
بزرگترین لیاقت دنیا و آخرت نصبتون شده
مدافع حرم ناموس حسین شدید
بزرگواران هدف ما باز پس گیری شهر حمص از دشمن حسین است
در قالب تیپ ۱۷صاحب الزمان
متشکل از سه تیپ
عملیات از روز شنبه هفته آینده شروع میشه
فردا تمامی افراد میتونن با خانواده هاشون تماس بگیرن
اما برارداران لازم بذکر است هیچگونه اطلاعات از خودتون در تماس اعلام نکنید
فقط خانواده از صحت سلامتی خود باخبر کنید
یاعلی
نویسنده بانو .....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@AhkamStekhare
پاسخ به احکام و معارف
بسم رب العشق #قسمت_هفتادویکم - 😍 #علمدارعشق😍# هواپیما اوج گرفت ۳ ساعت بعد تو دمشق به زمین نشست
بسم رب العشق
#قسمت_هفتادودوم -
😍 #علمدارعشق😍#
#راوی نرگس سادات #
خونه مادرشوهرم اینا بودم
زهرا نمیذاشت برم خونه خودمون
میگفت تنهایی میشنی فکر و خیال میکنی
واقعا راست میگفت
دومین شبی که مرتضی من اعزام شده سوریه
یعنی الان داره چیکار میکنه
غذا خورده
چادرم سر کردم
رفتم تو حیاط
اشکام جاری شد
-مرتضی من کجایی ؟
عزیزدلم
خدایا خودت مراقبش باش
یا امام رضا خودت حفظش کن
صدای زهرا اومد
مامان نرگس سادات کو ؟
تو اتاق داداش نبود
مادر: زهرا خیلی نگرانشم
خیلی بی تابی میکنی
برو پیشش تو حیاط
زهرا: نرگس
نرگس
دستش نشست رو شانه ام
کجایی آجی؟
- جسمم اینجا تو این زندان
اما روحم سوریه پیش مرتضی
زهرا: نرگس آجی
عزیزم توروخدا بی تابی نکن
بخدا داداشم راضی نیست
- زهرا خیییییلی سخته
زهرا : میدونم
شوهرمنم رفته
تازه دامادم
نرگس ببین اگه زبانم لال علی شهید بشه
یکی ازم بپرسه از زندگی مشترکتون چه خاطره ای داری
باید بگم همش ۲۰ روز کنارش بودم
نرگس آجی
من درحالی لباس عروس پوشیدم
که میدونستم شاید مردم که راهی
میدان جنگ شد هیچوقت برنگرده
یا عروستون
اون مگه آدم نیستی
همش ۹ روزه مادرشده
الان اوج زمانیکه ب همسرش نیاز داره
اما مردش تو جنگه
شایدم شهید بشه
ان شاالله فردا داداش زنگ میزنه تو از دلواپسی درمیای
پاشو بریم بخابیم
زهرا و مادرجون رفته بودن خونه مادرشوهر زهرا
من خونه تنها بودم
که تلفن خونه زنگ زد
- الو بفرمایید
+ الو ساداتم
- وایییییی مرتضی خودتی ؟
+ سلام خانمم خوبی؟
نمیتونستم زودتر زنگ بزنم
دلم برات تنگ شده عزیزم
مراقب خودت باش
خیلی دوست دارم
به زهراهم بگو عصری حول حوش ساعت ۴-۵ گوش به زنگ باشه
نرگس اینجا نمیشه زیاد زنگ زد با تعداد نفرات بالا حرف زد
پس مراقب خودت باشه
- منم دوست دارم
مراقب خودت باش
+ خداحافظ عزیزم
گوشی که قطع شد
زدم زیر گریه های های گریه کردم به گذر زمان توجه نمیکردم
یه ساعت گذشت با تکونهای زهرا به خودم اومدم
نرگس
نرگس
چی شده
چرا گریه میکنی
- مرتضی زنگ زد
گفت عصر حول و حوش ساعت ۴-۵ خونه باشی باعلی آقا
رفتم سمت چادرمشکیم
زهرا: نرگس سادات کجا میری؟
- میخام برم مزارشهدا
زهرا: صبرکن باهم بریم
تنهایی میترسم بری
حالت بد بشه
- باشه بریم
نویسنده بانو .....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@AhkamStekhare
پاسخ به احکام و معارف
بسم رب العشق #قسمت_هفتادودوم - 😍 #علمدارعشق😍# #راوی نرگس سادات # خونه مادرشوهرم اینا بودم زهرا
بسم رب العشق
#قسمت_هفتادوسوم -
😍 #علمدارعشق😍#
زهرا به اصرار بامن راهی مزارشهدا شد
وقتی قدم به مزارشهدا گذاشتم
یاد چندهفته پیش افتادم که پیکرپاک سیدرسول پسرداییم روی دست مردم تواین مزار برای همیشه آرام خوابید
به رسم احترام و ادب اول رفتیم مزارسیدرسول
یک ردیف بعداز مزارسیدرسول
مزارشهدای گمنام مدافع حرم بود
-زهرا میشه تنهام بذاری
میخام با این گمنام ها تنها باشم
زهرا: باشه آجی
نشستم کنار مزارشهیدگمنام مدافع حرم
چرا اینجا خوابیدی ؟
مادرت چشم انتظارت نیست ؟
زن داشتی؟
یا مثل مرتضی من عقدکرده بودی😭😭؟
میدونم عاشق بودی
میدونم یه عشق زمینی داشتی 😭
میدونی شهدا من تا اینجا کشوندن
من اصلا محجبه نبودم
من فقط یه نخبه علمی بودم
شما چادربهم دادید
شما مرتضی به من دادید
خیلی انتظار سخته
من میدونم لیاقت میخاد زن شهیدشدن
اومدم بگم این لیاقت اگه قسمتم شد
اگه مرتضی من آسمانی شد
فقط فقط صبرش بهم بدید😭😭😭
فاتحه خوندم پاشدم برم پیش زهرا
چندقدم مونده به زهرا
چشمام سیاه شد
و از حال رفتم
چشمامو که باز کردم دیدم تو بیمارستانم
مامانم و بابام
مادر مرتضی
زهرا
پیشم بودن
عزیزجون:مادر فدات بشه چرا خودتو عذاب میدی انقدر
یه ذره محکم باش
یه ذره صبر زینبی داشته باش
- مامان خیلی سخته
خیلی 😭😭
بعداز اتمام سرم دکتر اجازه مرخصی داد
مادرم اصرارداشت برم خونه ای خودمون اما من نمیخاستم
از جایی که بوی مرتضی میده دور بشم
امروز بایدمیرفتم دانشگاه حلقه صالحین داشتم
مربی حلقه بودم
همه دانشگاه خبرداشتن
مرتضی من و علی آقا بعنوان مدافع حرم رفتن سوریه
وارد حسینه دانشگاه شدم
بچه ها اومده بودن
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از تلاوت چند آیه از قرآن
دخترا امروز میخایم در مورد دفاع از حرم صحبت کنیم
نظرتون آزادانه درمورد دفاع از حرم و مدافعین حرم بگید
*برای چی میرن ؟
بخاطر پول از زن و بچه شون میگذرن ؟
&اصلا به ما چه مگه تو کشور ما جنگه ؟
√عربها چه به ما
خودمون فداشون کنیم
££اگه اونا نرن برای دفاع داعش الان تو نمک آبرود آفتاب گرفته بود
بچه ها شما نظرتون گفتید همه
حالا حرفای منو گوش کنید
بچه ها ما از بچگی با عشق به امام حسین (ع)بزرگ شدیم
همش میگفتیم اگه کربلا بودیم فلان میکردیم
خب الان دشمن یه سری آدم ازخدا بیخبر جمع کرده
که هدفشون خشن نشون دادن چهره اسلام هست
بچه ها بدون رودرواسی چندتاتون ماهواره دارید
سامره شما بگو
تو چندتا فیلم از رسانه های غربی آدم بده سریال اسمش از ائمه بوده
آدم خوبه عایشه ،عثمان و عمر .....
سامره : همه 😔😔😔
نرگس : خب بچه ها ببینید اینطوری که دارن چهره ائمه تو ذهن اونور آبی ها خراب میکنن
الان یه سری جمع کردند علنا اسلام خشن نشون بدن
لب تابم روشن کردم
بچه ها ۳تا فیلم بهتون نشون میدم توضیحشم زیرش هست
ازم توضیح نخاید که بی حیا هست گفتنش
فیلم اولی فروش بانوان سوری بعنوان برده است
فیلم دوم جهادنکاح
فیلم سوم شهادت یه مدافع ایرانی
نویسنده بانو...... ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@AhkamStekhare
پاسخ به احکام و معارف
بسم رب العشق #قسمت_هفتادوسوم - 😍 #علمدارعشق😍# زهرا به اصرار بامن راهی مزارشهدا شد وقتی قدم به مز
بسم رب العشق
#قسمت_هفتادوچهارم -
😍 #علمدارعشق😍#
بچه ها بنظرتون اینجور پریدن به سوی معشوق و گفتن ذکر یاحسین با پول میشه؟
بچه ها شما همتون منو میشناسید از عشقم به آقای کرمی هم باخبرید
از مریضی این مدتم باخبرید
ازوضع مالی عالی خانواده من و آقای کرمی همینطور
صدام لرزید بچه ها به جدم قسم هیچکدوم از مدافعین پول نمیگرن
ناموس شیعه درخطره
کربلا به پاست
مردامون نرن حضرت زینب دوباره اسیر میشن
بچه ها سالهای بین ۵۹-۶۸ نیرو بعث به کشور ما حمله کرد
هیچ کشوری به ما کمک نکرد
۹۰خورده ای کشور
نیروی بعث تا بن دندان مسلح کردن
بچه هامون شهید شدن
خرابی ها بار اومد
بچه ها ما شیعه ایم باید پشت هم باشیم
ما مزه جنگ کشیدیم
بعداز جنگ مزه آرامش به لطف امام زمان و از لطف رهبری سیدعلی داریم
بچه ها وظیمون به سوریه کمک کنیم
بچه ها امیدوارم قانع شده باشید
چرا مدافعین حرم میرن
با صلوات بر محمد و آل محمد پایان جلسه
اللهم صلی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
نویسنده بانو.....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@AhkamStekhare
پاسخ به احکام و معارف
بسم رب العشق #قسمت_هفتادوچهارم - 😍 #علمدارعشق😍# بچه ها بنظرتون اینجور پریدن به سوی معشوق و گفتن ذ
بسم رب العشق
#قسمت_هفتادوپنجم-
😍 #علمدارعشق😍#
ماشین روشن کردم به سمت خونه مرتضی اینا حرکت کردم
آویز توماشین عکس مرتضی بود
دستمو بردم سمت عکس گفتم
مرتضی دلم برات یه ذره شده 😢😢
نکنه خیلی عاشق حرم بشی بپری
مرتضی میدونم آره زهرا خواهرت
مائده سادات عروس برادرم شریطشون خیلی سخترازمن هستش
اما مرتضی همه نمیتونم بشن حضرت زینب
یک دفعه صدات تو ماشین میپیچه
ساداتم
مثل حضرت زینب چیه؟
بوی خانم حضرت زینب که میشه گرفت ؟
روزای سختی در پیش داری
بعد بوی حضرت زینب بگیر
یهو زدم رو ترمز
خوب بود کمربند بستم و اگرنه صددرصد سرم میشکست
زدم زیر گریه
یا حضرت زینب خود ذره ای از صبرت بهم بده
رسیدم خونه مرتضی اینا
-سلام مامان
زهرا کجاست؟
&سلام عزیز مادر
زهرا گفت این در و دیوار بهش فشار میاره
رفت خونه خودش
-مامان اگه اجازه میدید من یه سر برم به زن و بچه سیدهادی بزنم
&برو عزیزمادر
نرگس سادات
-بله مامان
تو واقعا راضی هستی که شوهرت رفته دفاع از دختر أمیرالمومنین؟
-آره مامان با عمق جان راضیم
الان برای سرانجام این اعزام راضیم به راضی خدا
من برم
وارد کوچه سیدهادی اینا شدم
سیدهادی برادرزاده ام ۴سال از منو نرجس سادات بزرگتره
چندروزی قبل از اعزامش دخترش دنیا آمد
اسمش گذاشت زینب سادات
اما رفت سوریه
دنیا اومدن زینب پاگیرش نکرد
همونطور که بی تابی من مرتضی زمین گیر نکرد
زنگ زدم
مائده در باز کرد
**سلام عمه جان خوبید؟
خوش اومدید ؟
-ممنون عزیز عمه تو خوبی ؟
سادات کوچلو خوبه؟
وارد خونه شدیم
*اونم خوبه
خوابیده بچم
-مائده جان عزیزم کم کسری ندارید که در نبود هادی 😔😔
*نه عمه از اول عقدمون تا الان هرماه یه مبلغی میرختیم به صاحب مشترکمون
الان اون حساب است
-خب خداشکر
*عمه میخام از طرف بسیج محلات بهم یه پروژه پیشنهاد شده
اگه شما و زهرا هم میخاید اسمتون بدم
-چه پروژه ای عزیز عمه
*پروژه مصاحبه مدافعین خرم
- یعنی چی؟
*لیست رزمندها و جانبازان میدن باهشون مصاحبه میکنیم
سپاه نمیخاد مثل دوران بعد از جنگ تحملی میشه
تازه بعداز ۳۰سال یاد جمع آوری خاطرات جبهه و جنگ افتادن
و متاسفانه عده ای زیادی از رزمنده ها و جانبازان شهید شدن
و اینکه میخان از خانواده شهدا DNA بگیرن
برای شهدای گمنام مدافع حرم
حالا اگه میخاید اسم شماها بدم
-آره عزیزم بده
همین حین صدای گریه زینب سادات بلندشد
مادرش رفت سمت اتاق خواب
دخمل مامان
عشق مامان
چرا گریه میکنی ؟
بیا بریم ببین مهمون داریم
زینب گرفتم بغلم
سلام خانم گل
وای مائده چقدر شبیه هادی شده
یه نیم ساعتی دیگه هم نشستم
خب مائده جان من برم عزیزم
*عمه ناهار پیش ما باشید
-نه عزیزم برم یه سرم خونه خودمون
دلم برای آقاجون تنگ شده
نویسنده : بانو.....ش
بامــــاهمـــراه باشــید
@AhkamStekhare
پاسخ به احکام و معارف
بسم رب العشق #قسمت_هفتادوپنجم- 😍 #علمدارعشق😍# ماشین روشن کردم به سمت خونه مرتضی اینا حرکت کردم
بسم رب العشق
#قسمت_هفتادو_ششم -
😍 #علمدارعشق😍#
ماشین پارک کردم
زن عموم دیدم
این زن عموم دو سال پیش خیلی اومد خواستگاریم برای پسرش اما من گفتم نه
بعدش رفت دخترخاله ام بعنوان عروس انتخاب کرد،
الان خدا بخیر کنه میخاد چه زخم زبانی بزنه
رفتم سمتش
- سلام زن عمو خوب هستید؟
پسرعمو و عروس عمو خوبن
زن عمو: سلام الحمدالله
نرگس جان بدت نیادا
اما خداشاکرم عروسم نشدی
چون بخاطر ۱۰۰میلیون پول شوهرت راهی سوریه کردی
سرم انداختم پایین و هیچی نگفتم
قطرات درشت اشک از چشمام راهی صورتم شد
زن عمو:خوب کاری نداری دخترم
زنگ در زدم
مامانم تا منو دید گفت خاک توسرمـ
نرگس چی شده ؟
چرا گریه میکنی؟
-مامان چرا مردم فکر میکنند پول میدن
اصلا کدوم زنی حاضر تو اوج جوانی تنها بشه
برای پول
اصلا حال خوش بچه های مدافع موقع شهادت به پول گرفتن میخوره
عزیزجون: نرگس دخترم برو استراحت
امروز پیش خودمون بمون
دلمون برات تنگ شده
- چشم
عزیزجون:بی بلا
خودم تو یه بیابان بی آب و علف دیدم
هیچکس نبود
شروع کردم به دادزدن
کســــــــــــی اینجانیست ؟
کســــــــی اینجا نیست ؟
لباس عربی با نقاب و چادر عربی سرم بود
شروع کردم به راه رفتن تو بیابان
صدای طبلهای جنگی و شیع های اسبا و شیپور از فاصله نزدیکی میومد
چند مترکه رفتم جلو
یه آقا دیدم
صداش کردم
ببخشید برادر
روش برگردون طرفم دیدم مرتضی است
دویدم سمتش اون لباس جنگی تنش بود
زره و شمشیر
-مرتضی اینجا کجاست ؟
چرا ما اینطوری لباس تنمون 😳😳
+اینجا کربلاست
بیا بریم پیش آقاامام حسین
رفتیم جلو
دیدم آقامون امام حسین ،حضرت عباس و خیلی از افراد حاضر در کربلا اونجا بودن
یهو یه خانم نورانی رفت پیش امام حسین
حسین برادرم
یاران من آمده اند تا در رکابت باشند
اذن میدانش بده برادر
جنگ شروع شد
سرها بریده شد
مرتضی اومد پیشم
نرگس زینب وار رفتار کن
به وسط میدان رفت
نیزه بالارفت تا در قفسه سینه اش ماندگار بشود
که دادزدم نــــــــــــــــــه یا امام رضا
خودت کمکش کن
نرگس نرگس بابا از خواب بیدارشو
نرگس عزیز بابا پاشو
سرم گذاشتم رو سینه آقاجون
بابا خیلی سخته
خیلی سخته
هشت روز از رفتن مرتضی میگذشت
که مائده سادات زنگ زد
نویسنده .بانو......ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@AhkamStekhare
ـ🎀 #محاسبه_کیلومتر_سفر
✍در نماز مسافر آیا باید دقیقاً
تا محلی که قراره بریم کیلومتر بگیریم؟
یا تا ابتدای ورودی شهر کافیه؟
📚 امام خمینی: اگر جای خاصی خارج از شهر مقصد مورد نظرتونه، مثلاً دوستی شما رو به ویلا یا باغش دعوت کرده و شما دارید میرید اونجا باید مسافت رو تا اون نقطه حساب کنید.
اما اگر اینطور نیست؛ ابتدای شهر مهمه.
📚 آیتالله بهجت و خامنهای: اگر مقصدتون خود شهره، ابتدای شهر رو ملاک قرار بدید اما اگر مقصد مکان مشخصی خارج از شهره و بقیه شهر برای شما به منزله جاده است، تا اون نقطه حساب کنید.
📚 آیتالله سیستانی: بله، دقیقاً تا محلی که میخواید برید کیلومتر بگیرید.
📚 آیات عظام صافی، وحید خراسانی، زنجانی، فاضل، مکارم، نوری: تا اول شهر رو حساب کنید، بقیهاش مهم نیست.
@AhkamStekhare
🕊🕊🕊
🌳🌳
💛
#لطیفه 😂
#لطیفه😁😊
#دختران را ﮔﻔﺘﻨﺪ: #ﻋﻠﻢ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ #ثرﻭﺕ❓
ﻓﺮﻣﻮدند: #شوهرررررررری که #ثروتمنده،
باعث پیشرفت #علمی ما میشه 😂🤗😂
➖➖➖➖➖➖➖➖
🌹🌷🌹🌷🌷🌹🌷🌷🌷
#احکام_ازدواج 💑
#احکامشرعی🌷🌹
❤️اگر سر #سفرهعقد، #دختر با #پسر شرط کند که #اجازه دهد ادامه #تحصیل دهد مرد بعد از #ازدواج نمیتواند مانع #زن برای #تحصیلش شود. 📕و #زن میتواند بدون #اجازه شوهرش #تحصیلاتش را ادامه دهد.
📌ولی درهرحال اگر #مرد زیر قولش زد و نگذاشت #همسرش ادامه تحصیل دهد، #زن نمیتواند به تلافی بدقولی #همسرش در وظایف #زناشویی اش تمکین نکند.
@@AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ازدواج
🎙 سخنران: استاد قرائتی
🔻 موضوع : انتخاب عروس و داماد
🌸🍃🌷🌺🌹🌺🌷🍃🌸
@taamezendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥واکنش جالب مردم به استخدام در یک شغل عجیب!
🔹اگر شما بودید این شرایط را قبول می کردید؟!
#روز_پدر پیشاپیش مبارک
@AhkamStekhare
15.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت گری
🎤حاج حسین یکتا
🥀محل عروج شهید ابراهیم هادی
و۳۰۰ نفر از یاران عاشورای اش
در عملیات والفجرمقدماتی فکه ..🥀
#_منطقه عملیاتی والفجر۸
#_یادمان فکه
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
@AhkamStekhare
13.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨از کعبه برون آمدی ای شاه ولایت
✨ای زاده کعبه همه جانها به فدایت
🌺گلباران صحن وسرای مطهر شاه نجف
#استوری
#ولادت_امیرالمومنین(ع)
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
@AhkamStekhare
‼️ بیان عیوب کالا
🔷س ۵۷۶۰: آیا هنگام فروش ماشین باید تمام عیب و نقص های آن به خریدار گفته شود و درصورتی که نگوییم معامله صحیح است؟
✅ ج: گفتن عیب واجب نیست، اما نباید عیب آن را مخفی کند یا دروغ بگوید و معامله صحیح است، ولی اگر مشتری عیب را نداند و بعد از معامله بفهمد، حق فسخ معامله یا دریافت ارش را دارد.
┏━💠💠🆔💠💠━┓ @AhkamStekhare
━💠💠🆔💠💠━
💐 مولود کعبه در همه دنیا فقط تویی💐
🛑 فرخنده میلاد امیرمومنان حضرت علی بن ابیطالب(ع) و روز پدر مبارک باد
🔹مولای ما نمونهی دیگر نداشته است
🔹اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
@AhkamStekhare