eitaa logo
پاسخ به احکام و معارف
693 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
42 فایل
بیان احکام شرعی و معارف اسلامی شامل: #یک_آيه #حدیث_روز #داستان_روز #حکمت_روز #مشاوره_روز #تلنگر_روز #رمان های جذاب احکام شرعی شامل تقلید، بانوان، طهارت، صدقه، خمس و... پاسخگو به احکام و استخاره: (۱) @mzamf135960 (۲) @M_Roshnay
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 دوربین مخفی| چگونه با دست خالی می‌توان برای عید یک جشن راه‌اندازی کرد؟ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ✳️ کانال پاسخ به احکام و معارف: 🆔 @AhkamStekhare
پاسخ به احکام و معارف
✨✨ ✨ #ما_ثابت_میکنیم_مذهبی_ها_عاشقترند 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 #اینک_شوکران۱ قسمت‌بیست‌وچهارم با
✨✨ ✨ 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 ۱ قسمت‌بیست‌وپنجم ظهر فردا دیگه نمی‌تونست بشینه...😔 گفت: "میرم حرم"😢 خلوت می‌خواست که خودش رو خالی کنه. 😭 مادرم با فهیمه و محسن و فریبرز اومدن. وقتی می‌خواستن برگردن، منوچهر منو همراهشون فرستاد تهران....🚕 قرار بود لشگر بره غرب...🚎 نمی‌تونست دو ماه به ما سر بزنه، 🙁اما دیگه نمی‌تونستم بمونم...😣 بعد از اون دو ماه، برگشتم جنوب. رفتیم🚙 دزفول. اما زیاد نموندیم.... حالم بد بود....🤕 دکتر گفته بود باید برگردم تهران. همه چیز رو جمع کردیم و اومدیم ...💼👜 《هوس هندوانه🍉 کرد... وانت جلویی بار هندوانه داشت. سرش را برد دم گوش منوچهر که رانندگی می‌کرد و هوسش😋 را گفت. منوچهر سرعتش را زیاد کرد و کنار وانت رسید و از راننده خواست نگه دارد. راننده نگه داشت، اما هندوانه نمی‌فروخت...😮 بار را براي جایی می‌برد. آن قدر منوچهر اصرار کرد تا یک هندوانه‌اش را خرید...☺️ فرشته گفت"اوه،تا خانه صبر کنم؟! همین حالا بخوریم."😋 ولی چاقو نداشتند...!🤔 منوچهر دوتا پیچ گوشتی را از صندوق عقب برداشت، با آب شست و هندوانه را قاچ کرد.😌 سرش را تکان داد و گفت (چه دختر ناز پرورده‌اي بشود😘... ! هنوز نیامده چه خواهش‌ها که ندارد!!)》 اما هدی دختری نیست که زیاد خواهش و تمنا داشته باشد.☺️ به صبوري و توداري منوچهره. هرچه قدر از نظر ظاهر شبیهشه اخلاقش هم به اون رفته... هدي فروردین به دنیا اومد.👶 منوچهر روي پا بند نبود. تو بیمارستان🚑 همه فکر می‌کردن ما ده پونزده ساله ازدواج💑 کردیم و بچه‌دار نشدیم. دوتا سینی بزرگ قنادي شیرینی🍞🍰 گرفت و همه‌ی بیمارستان رو شیرینی داد.... یه سبد گل💐 میخک قرمز🌹 آورد... انقدر بزرگ بود که از در اتاق تو نمیومد...!😯 هدي تپل بود و سبزه..!😍 سفت می‌بوسیدش.😘 وقتی خونه بود، باعلی کشتی می‌گرفت،👬 با هدي آب بازی🛀 می‌کرد. براشون اسباب بازی⚽️🏸 می‌خرید... هدي یه کمد عروسک👧 داشت.. می‌گفت: (دلم طاقت نمیاره شاید بعد، خودم سختی بکشم😔، ولی دلم خنک می‌شه که قشنگ بچه ها رو بوسیدم، بغل گرفتم، باهاشون بازي کردم.😍) 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 ❣ ✨ بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ✳️ کانال پاسخ به احکام و معارف: 🆔 @AhkamStekhare
پاسخ به احکام و معارف
✨✨ ✨ #ما_ثابت_میکنیم_مذهبی_ها_عاشقترند 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 #اینک_شوکران۱ قسمت‌بیست‌وپنجم ظهر
✨✨ ✨ 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 ۱ قسمت‌بیست‌وششم دست روی بچه‌ها بلند نمی‌کرد.👋 به من می‌گفت: (اگه یه تلنگر بزنی شاید خودت یادت بره ولی بچه‌ها توی ذهنشون می‌مونه برای همیشه...)🤕 باهاشون مثل آدم بزرگ حرف می‌زد. وقتی می‌خواست غذاشونو🌮بده، می‌پرسید می‌خوان بخورن؟ سر صبر پا به پاشون راه می‌رفت و غذا رو قاشق قاشق🍴 می‌ذاشت دهنشون... از وقتی هدی به دنیا اومد دیگه نرفتیم منطقه. علی همون سال رفت مدرسه...📚 عملیات کربلای پنج، حاج عبادیان هم شهید🌹 شد. منوچهر و حاجی خیلی به هم نزدیک بودن، مثل مرید و مراد. وقتی می‌خواست قربون صدقه‌ی😘 حاجی بره می‌گفت: (قربون بابات برم.)!😉 منوچهر بعد از اون شکسته شد...😭 تا آخرین روزم که مي‌پرسیدی: (سخت‌ترین روز دوران جنگ برات چه روزی بود؟) می‌گفت: روز شهادت حاج عبادیان...😢 راه می‌رفت و اشک😥 می‌ریخت و آه می‌کشید.. دلش نمی‌خواست بره منطقه و جای خالی حاجی رو ببینه... منوچهر توي عملیات کربلاي پنج بدجور شیمیایی شد. تنش تاول می‌زد و از چشم هاش آب💧 می‌ومد، اما چون با گرهایی که می‌کرد همراه شده بود نمی‌فهمیدم... شهادت‌های پشت سر هم و چشم انتظاری این که کی نوبت ما می‌رسه و موشک بارون تهران افسرده‌ام 😞کرده بود... می‌نشستم یه گوشه، نه اشتها داشتم، نه دست و دلم به کار می‌رفت... منوچهر نبود.... تلفنی📞 بهش گفتم می‌ترسم.. گفت: اینم یه مبارزست. فکر کردی من نمی‌ترسم؟ منوچهر و ترس؟ توی ذهنم یه قهرمان🏅 بود. گفت: آدم هر چه قدر طالب شهادت باشه؛ زندگی رو هم دوست داره. همین باعث ترس می‌شه. فقط چیزی که هست؛ ما دلمون رو می‌سپاریم به خدا...🙏 حرف‌هاش انقدر آرامشم داد که بعد از مدت‌ها جرات کردم از پیش پدر و مادرم برم👝 خونه‌ی خودمون... دو سه روز بعد دوباره زنگ☎️ زد.. گفت: فرشته، با بچه‌ها👩‍👧‍👧 برید جاهایی که موشک زدن رو ببینید. چرا باید این کار رو می‌کردم؟!🤔 گفت:برای اینکه ببینید چقدر آدم خودخواهه...🙄   دلم نمی‌خواست باهاش حرف بزنم...😒 نه اینکه ناراحت شده باشم، خجالت می‌کشیدم از خودم...😓 با علی و هدی رفتیم🚶 جایی رو که تازه موشک زده بودن. یه عده نشسته بودن روي خاكا... یه بچه🙇‍♀ مادرش رو صدا📣 می‌زد که زیر آوار مونده بود، اما کمی اون‌طرفتر، مردم سبزه🌿☘ می‌خریدن و تنگ ماهی🐠 دستشون بود... انگار هیچ غمی نبود... من دیدم که دوست ندارم جزو هیچ کدوم از این آدما باشم. نه غرق در شادي خودم و نه حتی غم خودم. هر دو خودخواهیه. منوچهر می‌خواست اینو به من بگه...👌 همیشه سر بزنگاه تلنگرهایی می‌زد که من رو به خودم می‌آورد.. 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 ❣ ✨ بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ✳️ کانال پاسخ به احکام و معارف: 🆔 @AhkamStekhare
پاسخ به احکام و معارف
✨✨ ✨ #ما_ثابت_میکنیم_مذهبی_ها_عاشقترند 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 #اینک_شوکران۱ قسمت‌بیست‌وششم دست
✨✨ ✨ 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 ۱ قسمت‌بیست‌وهفتم منوچهر سال شصت و هفت 7⃣6⃣مسئول👮 پادگان بلال کرج شد. زیاد می‌ومد تهران و می‌موند. وقتی تهران بود صبحا☀️ می‌رفت پادگان و شب🌙 میومد... 《نگاهش کرد... آستین‌هاش را زده بود بالا و می‌خواست وضو بگیرد. این روزها بیشتر عادت کرده بود به بودنش. وقتی می‌خواست برود منطقه، دلش پر از غم😔 می‌شد. انگار تحملش😩 کم شده باشد. منوچهر سجاده‌اش را پهن کرد. دلش می‌خواست در نمازها به او اقتدا کند، ولی منوچهر راضی نبود. یک بار که فهمیده بود فرشته یواشکی پشتش ایستاده و به او اقتدا کرده، ناراحت شد. از آن به بعد گوشه‌ی اتاق می‌ایستاد، طوری که کسی نتواند پشتش بایستد! چشم‌هایش را بسته بود و اذان می‌گفت. به (حی علی خیر العمل) که رسید، فرشته از گردنش آویزان شد و بوسیدش!!😘 منوچهر (لا اله الا االله)گفت و مکث کرد...! گردنش را کج کرد😏 و به فرشته نگاه کرد: عزیز من این چه کاری است تو می‌کنی؟🤔 می‌گوید بشتابید به سوي بهترین عمل، آن وقت تو می آیی و شیطان👺 می‌شوی؟ فرشته چند تار موی منوچهر را که روی پیشانی خیسش چسبیده بود، کنار زد و گفت:به نظر خودم که بهترین کار را می‌کنم...!!!》😉 شاید شش6⃣ ماه اول ازدواجمون💑 که منوچهر رفت🚶جبهه برام راحت‌تر گذشت، ولی از سال شصت و شیش دیگه طاقت نداشتم. 😩هر روز که می‌گذشت وابسته‌تر می‌شدم. دلم می‌خواست هر روز جمعه🔚 باشه و بمونه خونه. جنگ که تموم شد، گاهی برای پاکسازی و مرزداری👮 می‌رفت منطقه. هربار که میومد لاغرتر و ضعیف‌تر شده بود. غذا🍲 نمی‌تونست بخوره... می‌گفت: "دل و رودم رو می‌سوزونه." همه‌ی غذاها به نظرش تند بود. هنوز نمی‌دونستیم شیمیایی چیه و چه عوارضی داره...😔 دکترا هم تشخیص نمی‌دادن. هر دفعه می‌بردیمش بیمارستان، 🚑 یه سرم🤒می‌زدن و دو روز استراحت می‌دادن و میومدیم خونه... اون سالها فشار اقتصادی💰 زیاد بود. منوچهر یه پیکان🚕 خرید که بعد از ظهرا باهاش کار کنه، اما نتونست. ترافیک و سر و صدا🎵📢 اذیتش می‌کرد. پسر عموش، نادر، توی ناصر خسرو یه رستوران سنتی🍽 داشت. بعد از ظهرا از پادگان می‌رفت اونجا، شیر می‌فروخت. نمی‌دونستم. وقتی فهمیدم، بهش توپیدم😡 که چرا این کار رو می‌کنی؟☹️ گفت: "تا حالا هر چی خجالت😓 شماها رو کشیدم بسه... پرسیدم: "معذب نیستی؟" گفت: "نه، برای خونوادم👨‍👩‍👧‍👦 کار می‌کنم." 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 ❣ ✨ بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ✳️ کانال پاسخ به احکام و معارف: 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 آبرودار 🔹شعرخوانی جدید صابر خراسانی به مناسب فرارسیدن عید غدیر با عنوان آبرودار ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ✳️ کانال پاسخ به احکام و معارف: 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀 حقیقت اجتماعی سیاسی غدیر از دیدگاه شهید صدر ✅ اسلام در هسته قانون اساسی خود نظام حکومتی دادگر را بنیان نهاده است که همان کامل کردن دین و تمام نمودن نعمت است و قرآن کریم این مفهوم را در آن هنگام که رسول خدا ص و جهان اسلام روز را به خاطر بنیان گذاری نظام حکومت پاک و وراسته جشن گرفتند، اعلام کرد. ♨️ اینکه من بقالی باشم در شیراز زیر سایه حکومت امام خمینی؛ برایم دوست‌داشتنی‌تر است از [اینکه مثل] مرجعیت سید ابوالحسن اصفهانی ره [را داشته باشم] زیر سایه حکومت صدام. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ✳️ کانال پاسخ به احکام و معارف: 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸غدیر یک تاریخ است ؛ 🔹ابتدایش مدینه، 🔸میانه اش کربلا، 🔹و انتهایش ظهور است ان شاءالله🤲 🇮🇷 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ✳️ کانال پاسخ به احکام و معارف: 🆔 @AhkamStekhare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا