✂️ برشی از یک کتاب
#بزرگترین_نابغهٔ_بشریت
محمد یک قدیس رویین تن نبود . او در اجتماعی #خشن و #وحشی زندگی می کرد و برای پیشبرد #اهداف خود گاهی اوقات به شرایطی تن در داد که به هیچ وجه برای انسان هایی که در شرایط معمولی و امنِ جوامع امروزی زندگانی می کنند قابل تصور هم نمی باشد . بنابراین ، اگر توقع قدیس بودن به معنای مسیحی آن را از خود دور کنیم می توانیم محمد را به عنوان یکی از پیچیده ترین انسان های مخلوق خداوند باور نماییم . محمد عطیۀ #معنوی و #سیاسی بسیار بالا را توأماً از #خداوند دریافت کرده بود ، در حالی که این دو معمولاً در کنار هم نمی گنجند . او معتقد بود کلیۀ کسانی که ایمان می آورند مشترکاً برای ایجاد یک جامعه سالم و مبتنی بر #عدالت مسئول هستند . او می توانست بسیار خشمگین و غیر قابل انعطاف گردد ، به همان ترتیب که بسیار ملایم ، احساساتی ، انعطاف پذیر ، درست و مهربان بود . ما در مورد خندیدن مسیح هیچ نشنیده ایم در حالی که محمد کراراً با خانواده و همراهان نزدیک خود در حال مزاح و خندیدن بود . خواهیم دید که او با بچه ها بازی می کرد ، با زنان خود مشکل داشت ، در هنگام مرگ دوستان گریه می کرد و نوزاد خود را مانند هر پدر دیگری مشتاقانه به دیگران نشان می داد . اگر ما محمد را از همان #دیدگاهی که چهره های #بزرگ_تاریخی را می نگریم ببینیم ، به راحتی به این باور خواهیم رسید که او بزرگ ترین #نابغۀ_طول_تاریخ_بشریت بوده است . این باور نه به خاطر آوردن قرآن یا ایجاد یک دین بزرگ یا فتوحات نظامی او ، بلکه به خاطر #شرایط_خاصی که او در آن #رُشد یافت ، #ایستادگی کرده و #پیروز گردید ، در ما ایجاد می گردد .
📚 محمد ، کارن آرمسترانگ ، ص ۷۳
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed