شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_دلارام_من #قسمت_سی_وسه -سلام خانم نامدار ! احوال شما ؟ خوش اومدین ! بفرمایین . زن عمو در حی
#رمان_دلارام_من
#قسمت_سی_وچهارم
سخنران درباره جایگاه واهمیت ولایت در اسلام می گوید ، دختری ده دوازده ساله و چادری ، چای تعارفمان می کند ...
وپشت سرش دختری کوچک تر از او- شاید چهار یا پنج ساله- درحالی که چادر عربی لبه دوزی شده و زیبایی سرش کرده است ، قند میگیرد جلویمان .
سخنرانی تمام می شود و با آمدن مداح دل می سپارم به زیارت عاشورا ....
تابحال روضه ای انقدر به دلم ننشسته بود ، مداح با سوز می خواند ، سوزی غریب ، از عمق جانش (بابی انت وامی ) می گوید و فراز ها را طوری می خواند که گویا خواسته ای جز این ندارد...
بین هر چند فراز ، چند خط روضه می خواند و صدای ناله ومویه مردم را بلند می کند ...
جالبتر انکه بین روضه هایش مبالغه و دروغ نامعتبر هم جایی ندارد...
دلم می خواهد مداحشان را ببینم ولی پشتم به پنجره رو به حیاط است ...
موقع سینه زنی ، کمی بر می گردم مداح در تاریک روشن چندان پیدا نیست صورتش ، دم گرفته اند و غیر ازمداح ، نیمرخ میاندار سینه زن ها که پشتش به ماست آشنا به نظر می رسد ...
صدایش ، سوز صدایش آشناست. آخر مراسم ، مداح با صدای گرفته ، صلواتی برای همسر و برادر شهید هانیه خانم و سایر رفتگان طلب می کند و می گوید چقدر جای برادر هانیه خانم در مجلس امسال خالی است ....
ادامه دارد...
نویسنده : خانم فاطمه شکیبا
❤️@AhmadMashlab1995 |√←
•﷽•
هر گاه عالِمی تباه شود؛
عالَمی تباه میگردد...!
#تلنگر🌱
🌙| @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
خاطرات شهید مدافع حرم #شهید_احمد_مشلب راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید) #فرهنگ_عاشورا قسمت اول:
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهید_احمد_مشلب
راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید)
#فرهنگ_عاشورا
قسمت دوم:
اراده ی ما نیز همان خواست خداست . من به هیچ وجه مخالف جهاد نبود و نیستم . تربیت فرزندان ما و تربیت نسل ما بر اساس همین فرهنگ عاشوراست . چون اعتقاد ما این است که همه جای جهان کربلاست ،هر جا به ما نیاز باشد کربلای ما همان جاست .
"من می دانم و یقین دارم که شهادت دری است که خداوند آن را برای اولیای ویژه خود گشوده است"
#احمد توجه ویژه ای به فرهنگ عاشورا و محرم داشت.
#احمد عاشورا و اتفاقات آن را لحظه به لحظه بررسی کرده و با آن زندگی می کرد . قبل از شروع محرم طبق وقایع سال ۶۱هجری همه چیز را برای خود مرور می کرد . روز هشتم ذی الحجه که عمرو بن سعید اشدق (لعنت الله علیه) به قصد ربودن امام حسین (ع)وارد مکه شد،را پسرم #احمد این گونه مرور می کرد:"امروز حضرت اباعبدالله (ع) حج واجب خود را به مفرده تبدیل کرده و به همراه یاران خود مکه را ترک کردند و راهی کوفه شدند "
✍ماه علقمه
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهیداحمدمشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک
@AhmadMashlab1995