eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
شبتان‌پر‌از‌عطر‌حسین‌(ع)رفقا^^
•| بِسْمِ‌اللهِ‌الرَّحْمٰنِ‌الرَّحیمْ🌹🍃 |•
اسرارِ خرابات به جز مَست نداند هشیار چه داند که درین کوی چه راز است ! 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•| |• ••• مومن بسیار توبه مےکند و خدا به همین خاطر او را دوست دارد؛ "إنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابین"🌱 هرچه اتاق تمیزترشود، آشغال‌های ریزتربه چشم می‌آیند. دل مومن با استغفار پاڪ می‌شود. آن‌گاه گناه‌های ظریف‌تردیده می‌شود و لذا مجدداً استغفار می‌کند.🧡 ••• 🌙 ~~~~~~~••••••••●●● @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
•┈┈••✾•#شهیدانھ⚘•✾••┈┈• دل‌تنگے💔 سخت است و طاقت‌فرسا🍂... هنوز هم وقتی صحبت بابا میشه انگار چیزی شبی
بــسم ربــ الشـہدا🦋 بـہ روایتــ برادر🌿🍃 📝چهار يا پنج ساله بودم که به همراه شهيد براي ماهيگيري به رودخانه رفتيم، آنچه هيچ موقع فراموش نمي کنم اين است که هر چه ماهي گرفته بودند را کباب کردند و به من دادند و گفتند همه ي اينها مال تو، در انواع شنا مهارت مثال زدني داشتند. وقتي با دوستان به اردو مي رفتند آبهاي بلند و خطرناک را اولين بار ايشان امتحان مي کردند. کوهنوردي نيز از فعاليتهاي ديگر او بود، سعي داشت تعطيلات را با دوستان يا خانواده در جاهايي که حال و هواي روستا دارد بگذراند. 🕊 @AhmadMashlab1995
🌿|● ازشھیدبابائےپرسیدند↯ +عباس‌چخبر؛چڪارمیڪنے!؟ _گفت:بہ‌نگهبانے‌ِدل‌مشغولیم _تاڪسےجز‌خدا‌وارد‌نشود✨ ♥️| @AhmadMashlab1995
امشب شب یلداس عصر اینا بود که یاد یه خاطره جالب وعجیب افتادم از داداش احمدمون فکر کنم شب یلدای پارسال بود که توی مدرسه علمیه مون با دوستم در حجره نشسته بودیم؛ مدرسه مون مراسم شب یلدا گرفته بود واز این قبیل کار ها. اما بنده ودوستم نرفته بودیم، من هم در به در دنبال کتاب داداش احمد می گشتم با آقا احسان که هیچکدومون نتونسته بودیم پیدا کنیم کتاب رو همه جارو گشته بودیم اما نمی شد که نمی شد تا این که شب یلدا بود ومن هم در حال گشتن کتاب در سایت ها که با عنایت خود شهید، تونستم کتاب رو پیدا وبرای خودم و داداش احسان عزیز سفارش بدم اصلا یه شیرینی خاص یلدایی بود که داداش احمدمون به بنده و داداش احسان داد. هدیه ای به وسعت اقیانوس بی کران آرام که ارامشی حقیقی وجالب برامون به ارمغان آورد.🌹🌹🌹 خواستم این خاطره رو باشما هم درمیون بذارم. @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
امشب شب یلداس عصر اینا بود که یاد یه خاطره جالب وعجیب افتادم از داداش احمدمون فکر کنم شب یلدای پا
شب یلدا برامون فرستادن ولی به دلیل حجم پیام ها نشد در کانال قرار بگیره متاسفم...! خادم نوشت...