eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
ناۍنفس‌کشیدن‌ورعناشدن‌نداشت سرو‌علۍدگرکمرپاشدن‌نداشت!'° 🏴 ☑️ @AhmadMashlab1995
حاضـࢪم دࢪ عـوض دسـت کشیـدن ز بهشـــت...💫 بـوے پیـراهـن یوسـف بـدهـد دستانـم🌸🥀 مزاࢪ 🌼🌿 🥀🕊 🌸🦋 کـانـال‌رسمےشهیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_مسافر_عاشق❤️ #قسمت_بیست‌و‌هشتم نــزدیڪ جمعیت کہ میشـویم صــدایم میــزنے می ایستم ... نفــس نف
❤️ از رفـتارت شـرمنده میـشوم با اینکہ خـستہ اے اما دلـت نمے خواهد باز هم من ڪار کنم! * * * * * * مائده ڪوچولو برادرزاده ات تازه سہ سالگے اش تمام شده... خیلے بہ تو وابستہ اسـت! مـادرش موهایش را چـترے زده و دو طرف را خرگوشے بستہ است موهای کـوتاه و بامزه اش بیـشتر از پیش جذابترش ڪرده! پیراهن ڪوتاه و ملوسی هم بہ تنـش کرده... لباس شیرے رنگ با گل هاے ریز صورتی و بنـفش ڪفش هاے صدادار و کوچکش را بہ زمین مے کوبـد تا برایـش بوق بزند!! بغلـش مے ڪنے و بہ آشـپزخانہ پیـش من مے آوریـش براے آخریـن بار سـوپے کہ پختہ ام را هم میزنم و شعلہ را خامـوش میکنم بہ پـیشت مے آیم و باهم بہ جمع مهمـان ها می پـیوندیم چـادر رنگے ام را روے سرم مرتب میکنم و کنارت روے مـبل مینشینم رو بہ مائده می گویم : سـلام عزیز دلم!خوبے؟ سرش را تڪان میدهد و عروسـک دستـش را آن طرف و این طرف میکند روے پاهایت می نشـانے اش و گوشہ ے گوشش را می بوسے و میـگویی : بلدی شـعر بخونے؟ سـرش را بالا و پایین میڪند _آفــــــــرین...چندتا؟ انگشـت های ریز و کوچکش را باز میکند و با ناز بچہ گانہ اش میگوید : ده تا بلدم! مـهمان ها از شیرینے اش سر سوق مے آیند و هـر ڪدام بہ نحــوے تشـویقش میکنند بہ چهره ے زیبایش نگاه میکنم...کمے هم بہ تو شباهـت دارد! با لبـخند دسـتش را میگـیرم و میگـویم : حالا بـخون ببینیم... همہ سکوت میکنند او هم با همان لحن شیرینش میخـواند : یہ توپ دالم قیلقیلیہ...سخ و سیفیـد و آبیہ...میزنم زمـین اَوا میـره... وقتے شعرش را تمـام میکند براش دسـت میزنیم و او از خجــالت در آغوشـت جمع میـشود! تو هم آنـقدر ذوق میکنے و فــشارش میدهے کہ جـیغش در میاید!! حـــسودے ام مــیشود...در دلم میگـویم اصـلا اگـر با برادر زاده ات اینگونہ اے حتمـا بعد از بہ دنیا آمدن زینـب یا علے اڪبر کوچکمـان دیگر بہ من نگاه هم نمیکنے... از فکر احمقانہ ام خنده ام میگیرد و میگویم : مگر میـشود کسی کہ اینقدر محبـت و احترام را آموختہ همسرش را از یاد ببرد؟!!! واقعا میـــشــود...؟! ✍نویسنده : خادم الشهـــــــــــــ💚ــــدا ... @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_مسافر_عاشق❤️ #قسمت_بیست‌و‌نهم از رفـتارت شـرمنده میـشوم با اینکہ خـستہ اے اما دلـت نمے خواهد
❤️ روز هشـتم هم از روز شمارم گـذشت...با اینکہ هر روز شکستہ تر و آشفتہ تر میشوم اما مجبورم مثل بازیگرے تمام رفتارهایم را با تو نـقش بازے کنم شاید هم مثل عروسـک خیمہ شب بازے کہ شرایـط زندگے اش او را بہ بازے وا میدارند... چـــون تو نباید بشکنے... باید استوار بمانے... تا تسلیم نـشوے... تا استوار بمانے... تا بتوانے دفاع کنے... اشکالے ندارد تمـام این تلخے هاے شیرین را بہ جان میخـرم ، فـداے عمہ ے سادات!برو دلبــرم... بہ خدا سپـردمت...فقط اے کاش نخـواهد بنده ے عزیزش را پـیش خودش ببرد! دفترچہ ے خاطراتم را از قفسہ ے کتابخانہ ڪنار انبوهے از کتاب ها بر میدارم تا دوباره با او درد و دل کنم... بــســمـ ربــ الــحـســـینـ و الشـهدا مے شنوے؟می شنوے خدایا...آنقدر پـشت خط می ایستم تا اخـر جوابم را بدهے همانظور کہ در افکارم با خدا صحـبت میکردم متوجہ نوشتہ اے کہ بی اراده و بے توجہ چنـد ثانیہ قبل نوشتمش مے افتم...دلم میلـرزد...وسـط دفترچہ ے چوبے ام با خـط درشـت نوشتہ بودم: "شـــهادتت مــــبارڪ محمــــدجان" "شهیـــد محمــــد بالامنـــش" ✍نـویسنده : خادم الشهـــــــ💚ـــــدا ... @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_مسافر_عاشق❤️ #قسمت_سی‌ام روز هشـتم هم از روز شمارم گـذشت...با اینکہ هر روز شکستہ تر و آشفتہ ت
❤️ چـند ثانیہ نگاهش میکنم...اشکے از گونہ هایم سر میخورد و روے خـطوط موازے برگہ ے کاهے خمیدگے ایجاد میکند...هدفم چہ بود؟انگـار میـخواهم خودم را آماده کنم... آماده یڪ اتفاق...! تـا فڪر از دسـت دادنت در سـرم آمد با حـرص روے نامت را خط خطے میکنم... خـودکار را بین برگہ ها میگذارم و از پـشت میز بلند میـشوم صداے باز شدن در مـرا بہ اتاق هال میکشاند...در راه فورا صورتم را پاڪ میکنم ڪفش هایت را در مے آوری...دسـت بی موهایم میکشم و مرتبشان میکنم با لبخنـد بہ استـقبالـت مے آیم سـلام گرمے میکنم و دسـتم را روے شانہ ات میگذارم لبخند بے روحے میزنے و سلام کوتاهی میکنی... تعجـب میکنم انگار چندان حال درستے ندارے ڪیف دستے کوچکت را میگیرم و روے میز عسلے رنگ میگذارم ✍نـویسنده : خادم الشهــــــــــ💚ــــدا ... @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_مسافر_عاشق❤️ #قسمت_سی‌‌ویڪم چـند ثانیہ نگاهش میکنم...اشکے از گونہ هایم سر میخورد و روے خـطوط
❤️ خـودت را روبرویم روے مبل می اندازے و نگاهم میکنے...چشمانت می لرزد... بہ آشپزخانہ میروم تا برایت نوشیدنے بریزم داخل یک لیوان چند تڪہ یخ میریزم و از شربـت آلبالو پرش میکنم و بہ طرفت مے آیم و کنارت مینشینم... همـانطور بہ روبرویت نگاه میکنے صدایت میزنم جوابم را نمے دهے... دستم را جلوے صورتت تکان میدهم بہ خودت مے آیی و رویت را بہ سمتم مے کنے بدون حتے درجہ کوچکے از لبخـند! بہ چشـم هایم زل میزنے...با نگرانے میپـرسم : چیزے شده؟حـالت خوبہ؟ پلکے میزنے و رویت را دوباره از من میگیرے و بہ روبرویت نگاه میکنے لیوان شربت را جلوے دهانت میگیرم و میگویم : بخـورش...خنکہ... سـرت را کمے عقبتر می برے و با صدایے گرفتہ میگویی : نمیخورم خودت بخور با تعجـب نگاهت میکنم... _عــزیزم؟ ..... _محــمد؟ ..... بہ شانہ هایت میزنم بہ خودت می آیی و فورا میگویی : بلہ؟ _چیزے شده؟ _چے؟! _چرا اینجورے شدے؟ _هیچے... از جایت بلند میشوے و بہ سمت اتاق میروے بہ سمتت می دوم و روبرویت می ایستم ✍نویسنده : خادم الشهــــــــــ💚ـــــدا ... @AhmadMashlab1995
مادرازبسترِخودآمده‌امشب‌بہ‌حرم باعصاآمده... انگارخودش‌بیماراست...💔 🏴 💔 🌱 ☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
یک روز که وارد دفتر فرماندهی شدم دیدم عباس سرگرم تماشای یک کلیپ است👨🏻‍💻 تا من را دید گفت:«تو هم بیا
بخشی از وصیتنامه : ‌الگوی من در زندگیم پدرم، بعد از پدرم ابومهدی المهندس و سید هاشم الحیدری را الگو میدانم این افراد را بیشتر دوست دارم. به خانواده ام وصیت میکنم آیت الله سیستانی را تنها نگذارند همینطور ابومهدی المهندس و سید هاشم الحیدری را ترک نکنند. افرادی که در دلم بیشترین اثر را گذاشتند: ابومهدی المهندس، آیت الله سید علی سیستانی، سید هاشم الحیدری، امام خامنه‌ ای، سید حسن نصرالله، حضرت امام خمینی از خانواده‌ام میخواهم این افراد بزرگ که نام بردم یادشان نرود، اگر خانواده ام این شخصیت های عظیم یادشان برود، نمیخواهم کسی برای زیارتم بیاید! 🌸🌷 🌼☘ ✅ @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بـا عـࢪض پـوزش امشـب معـرفےشهیـد نداࢪیـم...😊🍃 انشـاءاللہ فࢪداشـب دو شهیـد و معـرفے مےکنیـم🖤✨
~🌿~ وَ‌اڪنون‌ ماییم‌وجہانۍ‌کھ توࢪا‌ڪم‌داࢪد🖤🖇 🥀🕊 💔 ☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
~🌿~ وَ‌اڪنون‌ ماییم‌وجہانۍ‌کھ توࢪا‌ڪم‌داࢪد🖤🖇 #حاج_قاسم🥀🕊 #دوروزتاسالروزشهادت‌سردار💔 ☑️ @AhmadMashl
اگه انتخابات ۱۴۰۰ یکی رو انتخاب کنیم که لیبرال و خودفروخته امریکا باشه یا رای سفید بدیم یا کلا رای ندیم جفا کردی به این بزرگ‌مرد‼️
ساعت 1:20 جمعه یک روز قبل از سالگرد شهادت حاج قاسم.... 364 روز پیش در چنین ساعتی، در بامداد جمعه حاج قاسم رو به شهادت رسوندن
با غم ساخته‌ام! مثل جنگجویی که میداند آخر یک روز یک تیر با قلبش میسازد 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
✨ بعضیا اَصلا ''آسِمونے‌اَن'' موقتاً چَند روزے پیش‌ِمٰان زنْدگے رو براےِ نوکـَرے . . مرگُ براےِ ''شھید'' شدن میخوان :)   🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
👈 ‏اینطرف برای تست انسانی واکسن ‎#کرونا دختر رئیس شرکت سازنده داوطلب میشه تا ملت با اطمینان از واکسن
‏آیا سازنده واکسن آمریکایی ‎ هم میاد تست واکسن رو روی دختر خودش امتحان کنه؟ یا فقط بلدن خیریه بفرستن کشورهای دیگه ‎ *حامد یاری* 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
. . ربناهاے مرا بالا ببر ناامیدم ڪرده این چشمان‌ِ تر.. 🥀 💔 . . 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏روحانی گفته "مجلس باید به دولت بارک الله بگوید"! واسه همه تدبیرات مرسی :))))) ☑️ @AhmadMashlab1995