#یا_اباعبدالله_ع🌷
ڪامِ خشڪے تا بہ دریا مے رسـد
یڪ سلام از ما بہ آقا مے رسـد
از گدایـے در این خانہ اسـٺ
آن غلامے ڪه بہ هر جا مے رسـد
#السلام_علےساڪن_ڪربلا✋🌸
@ahmadmashlab1995
#رمان_واقعی_فرار_از_جهنم
به قلم شهید مدافع حرم
#شهیدسیدطاهاایمانی
#قسمت_بیستم
انتخاب
برگشتم ... اما با حال و روزی که همه فهمیدن نباید بیان سمتم ... .
گوشی رو به ریکوردر وصل کردم ... صدای حنیف بود ... برام قرآن خونده بود ...
از اون به بعد دائم قرآن روی گوشم بود و صدای حنیف توی سرم می پیچید ... توی هر شرایطی ...
کم کم اتفاقات عجیبی واسم می افتاد ... اول به نظرم تصادفی بود اما به مرور مفهوم پیدا می کرد ... .
اگر با قرآن، شراب می خوردم بلافاصله استفراغ می کردم😣 ...
اگر با قرآن، مواد تقسیم می کردم حتما توی وزن کردن و شمارش اشتباه می کردم ...⚖
اگر سیگار می کشیدم یا مواد مصرف می کردم ... اگر ...
اصلا نمی فهمیدم یعنی چی ... اول فکر کردم خیالاتی شدم اما شش ماه، پشت سر هم ... دیگه توهم و خیال نبود ... تا جایی که فکر می کردم روح حنیف اومده سراغم ... .😲
من به خدا، بهشت و جهنم و ارواح اعتقاد نداشتم اما کم کم داشتم می ترسیدم ...😨
تا اینکه اون روز، وسط تقسیم و بسته بندی مواد ... ویل با عصبانیت اومد و زد توی گوشم ... .
از ضربش، گوشی و دستگاهم پرت شد ... خون جلوی چشمم رو گرفت و باهاش درگیر شدم😡😡 ... ما رو از هم جدا کردن ... سرم داد می زد ...
- تو معلومه چه مرگت شده؟ ... هر چی تحملت کردم دیگه فایده نداره ... می دونی چقدر ضرر زدی؟ ... اگر ... .
خم شدم دستگاه رو از روی زمین برداشتم ... اسلحه رو گذاشتم روی میز و به ویل گفتم:
-من دیگه نیستم ...
#ادامه_دارد...
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_واقعی_فرار_از_جهنم به قلم شهید مدافع حرم #شهیدسیدطاهاایمانی #قسمت_هجده باور نمیڪنم اسلحه
#رمان_واقعی_فرار_از_جهنم
به قلم شهیدمدافع حرم #شهیدسیدطاهاایمانی
#قسمت_نوزدهم
فاصلهاے به وسعت ابـد
بین راه توقف کردم ... کنترل اشک و احساسم دست خودم نبود ... خم شدم و از صندلی عقب بسته رو برداشتم ...
قرآن حنیف با یه ریکوردر توش بود ... آخر قرآن نوشته بود ...
"خواب بهشت دیده ام ... ان شاء الله خیر است ... این قرآن برسد به دست استنلی" ...😍😘
یه برگ لای قرآن گذاشته بود ...
"دوست عزیزم استنلی، هر چند در دوریت، اینجا بیش از گذشته سخت می گذرد اما این روزها حال خوشی دارم ... امیدوارم این قرآن و نامه به دستت برسد ... تنها دارایی من بود که فکر می کنم به درد تو بخورد ... تو مثل برادر من بودی ... و برادرها از هم ارث می برند ... این قرآن، هدیه من به توست ... دوست و برادرت، حنیف" ...
دیگه گریه ام، قطرات اشک نبود😭😭😭 ... ضجه می زدم ... اونقدر بلند که افراد با وحشت از کنارم دور می شدند ...
اصلا برام مهم نبود ... من هیچ وقت، هیچ کس رو نداشتم ... و حالا تنها کسی رو از دست داده بودم که توی دنیای به این بزرگی .... به چشم یه انسان بهم نگاه می کرد ... دوستم داشت ... بهم احترام میذاشت ... تنها دوستم بود ... دوستی که به خاطر مواد، بین ما فاصله افتاد ... فاصله ای به وسعت ابد ... .
له شده بودم ... داغون شده بودم ... از داخل می سوختم ... لوله شده بودم روی زمین و گریه می کردم ..
#ادامه_دارد...
@AhmadMashlab1995
🍃🌸
بسم رب الشهدا و الصدیقین
درود خدا بر محمد و خاندان پاکش
دوستان با معرفت، همرزمای بسیجیم!
میدونم وقتی این نامه رو براتون میخونن از بنده دلخور میشید و به بنده تکخور و یا ... میگید چون می دونم شماها همتون عاشق جنگ با دشمنان خدا هستید، می دونم عاشق شهادتید...
داداشای عزیزم!
ببخشید که فرمانده خوبی براتون نبودم اونجوری که لیاقت داشتید نوکری نکردم...
به شما قول میدم اگر دستم به دامان حسین بن علی (علیهالسلام) برسد نام شما را پیش او ببرم...
چند نکته را به حسب وظیفه به شما سفارش می کنم:
۱- وقتی کار فرهنگی را شروع میکنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. اولین مشکل، مشکل تنبلی و سهلانگاری است.
۲- وقتی که کارتان میگیرد و دورتان شلوغ میشود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان میآید اگر فکر کرده اید که شیطان میگذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو جذب کنید، هرگز...
3-تا جای که میتوانید از تفرقه فرار کنید. عامل تفرقه غیبت و خبرچینی [ناخوانا] است.
۳- اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید، زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید ...
۴- سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار میکند و راه درست را نشانتان می دهد.
۵- دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید.
۶- خودسازی دغدغه اصلی شما باشد.
👈سید ابراهیم صدر زاده
🍃🌸
@Ahmadmashlab1995
🍃🌸
خیلی سخته!
برای اون که
مونده و
رفیقش
پـریده...
#شهیداحمدکاظمی
#شهیدزنده قاسم سلیمانی
🍃🌸
@Ahmadmashlab1995
#خاطرات_شهدا
🔰با #محمدتقی نشسته بودیم ، بهش گفتیم :محمدتقی! شما که می روید به #سوریه، عده ای از مردم قَدرتان را نمی دانند و دَرک تان نمی کنند .
🔰چرا باید یک سری خاص بروند برای مقابله با #داعش⁉️چرا فقط باید تن یک سری خاص از خانواده ها بلرزه و واسه عزیزشون همیشه #دلواپس باشن؟
🔰اگه داعش👹 بیاد #ایران اون موقع تن همه می لرزه ، اون موقع همه درک می کنند شرایط رو ...
🔰محمدتقی خیلی آرام، نگاه عمیق و محبت آمیزی کرد و گفت:ان شاءالله خدا کند که #هیچ_وقت آن وضعیت برای مملکتمان و مردم ما پیش نیاید❌ تا آن شرایط را #درک_کنند؛ بگذار هرچه دلشان می خواهد بگویند😊.
🔰اگر خدای نکرده امثال داعش دستشان به مردم #ایران برسد و بر مردم مسلط شوند و آن #شرایط سخت را تحمل کنند، آن وقت می فهمند که #مدافعان_حرم برای چه رفتند.
🔰 اما خدا کند وضعیتی که مانند شرایط مردم #عراق و #سوریه پیش آمد برای مردم ما پیش نیاید❌.
🌷"ان شاءالله مردم ایران هیچ وقت ، هیچ وقت درک نکنند."🌷
#شهید_محمدتقی_سالخورده
#راوی_بستگان_شهید
@AhmadMashlab1995
بسیاری ازمااز ائمه درس شهادت رافراگرفته ایم وسعی کردندشهادت را برای مامجسم کنندوبسیاری آرزوی شهادت رادارندومنتظرآن هستندشهادت روزیتون❤
#وصیتنامه_شهید_مشلب
🌹کانال رسمی شهیداحمدمشلب🌹
@AHMADMASHLAB1995
هدایت شده از شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🍃🌸
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر
#شهیداحمدمشلب
🌸🍃
@Ahmadmashlab1995
#السلام_علے_العشـق❤️✋
پُر ڪرده اسٺ #عشق تو ظرفیٺ مرا
تغییر داده یڪ شبہ ماهیّٺ مرا
من قصد ڪردهام ڪه بمیرم براے تو
از اشڪهاے #صبح بخوان نیٺ مرا
#نعم_الامیـرم🌺🌿
#صبحتون_حسینے🌸
@ahmadmashlab1995