🍃🌷🍃
#دلنوشته_های_ادمین
امشب شب تاسوعاست...
و به نام سقا...
ما چه مےدانیم عباس که بود
در عظمت او همین بس که حضرت زهرا س او را #پسرم خطاب نموده اند...
نمیدانم
نمیدانم
اما شاید #ادب ابوفاضل او را به این مقام رساند
او که برادرش #حسین ع را جز با لفظ #مولا و #آقا خطاب نکرد
حـُر هم به خاطر ادبش، عاقبت به خیر شد
آن هنگام که در برابر اربابمان ادب کرد و عرض کرد:
"چه گویم که مادر شما #فاطمه س است...."
اصلا انگار این خاندان کرَم، به باادبان عنایت ویژه تری دارند...
#دلنوشته_هاے_ادمین
#اللهم_ادبنی_بآداب_المهدی...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
کپی بدون ذکر منبع ممنوع
@AhmadMashlab1995
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
گوشه حیاط #منزل سرم رو روی دیوار گذاشته بودم😓 حالم اصلا خوش نبود ضعف و #سرگیجه داشتم🤕
5_6 ماهی می شد که حاجی پرکشیده #بود🕊 و دیگه بین ما نبود
به یکباره حال عجیبی #پیدا کردم😥 درست نمی دونم خواب بودم یا بیدار ،💭 حاجی رو #دیدم که به طرفم می اومد ، عبای سبز رنگ روشنی که چشم نواز بود رو به #دوش داشت |🍃😌|
توی حاشیه #عبا آیات قرآن به زیبایی دوخته دوزی شده بود👌 هیبت عجیبی داشت
با اینکه خوشحالی #غیر قابل وصفی بهم دست داده بود اما دلهره هم داشتم😓
آروم آروم #اومد و در مقابلم ایستاد
سلام کردم، آروم و متین جوابمو داد
پرسید چرا #ناراحتی؟🙁
گفتم چیزی نیست فقط بچه ها در نبود شما اذیتم می کنن😢
گفت : ناراحت #نباش من یه جای مناسبی براتون اون دنیا #فراهم کردم❤️👌
نسیم #آرومی بال عبایش رو تکون می داد.نوشته ها و آیات #قرآن بر روی عبا برق می زدند✨
سرم پایین #اومد و محو تماشای اونها شدم در همین حال #پرسیدم : راستی مگه تو شهید نشدی؟🤔 پس چرا اینجایی؟😐
گفت :
_ چرا ولی #آقا اباعبدالله الحسین (سلام الله) بهم ماموریت #دادن بیام برای شهیدان رجایی و باهنر نوحه سرایی #کنم🎧
با این حرف شیر علی به #یکباره رفتم سراغ سال و ماه📆 و متوجه شدم در #هفته دولت قرار داریم✊
توی همین فکر بودم که اون #رویای شیرین و به یاد موندنی #تمام شد😒
وقتی به خودم اومدم #داشتم چشمامو می مالیدم
دیگه چیزی ندیدم #جای پای حاجی رو که ایستاده بود دست زدم و کشیدم روی صورتم و صلوات #فرستادم |😌🌹|
یه نسیم #خنکی اومد🍃 ، حیاط پر شده بود از بوی خوش عطر #شهید🌸🍃
#راوی_همسر_شهید
#شهید_شیر_علی_سلطانی
@AhmadMashlab1995
#خاطرات_شهدا🌷
💠شهادت
🌷بارها به کسانی که #مخاطب ما هستند مخصوصاً دانشجویان گفتهام که از دست دادن مصطفی برای ما خیلی سنگین میبود اگر غیر از #شهادت نصیبش میشد.
🌷چند چیز ما را #دلگرم کرد یکی لطف خداوند و دیگری شهادت که نصیب این بچه شد. از ما میپرسند که بعد از شهادت مصطفی چه #احساسی داشتید.
🌷اگر زحمتی برای بزرگ کردنش کشیدیم و این کار را تمام کردیم. به موقع تقدیم به #آستان الهی کردیم و شهادت🕊 این جوان ما را آرام کرد مخصوصاً #مادرش را.
🌷در دیدار با #آقا، مادرش گفت که گریه نمیکنم که دشمنان خوشحال نشوند. آقا هم گفت که گریه کنید تا #سبک شوید و دشمنان #غلط کردهاند خوشحال شوند ».
🔺به نقل از پدر شهید
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌹
@ahmadmashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
[• #صدآمـو_دارے؟📞•] چشمانم را با قلبے شکستہـ💔 بہ کوچہ ها مےبافـم🍃 به امید این ڪهـ❥ این جمعہ مـ﹏ـرا
بیاید یه بارم که شده نمازمون رو به حساب #بهشت و #جهنم, زود نخونیمش..
به حساب این بخونیمش که پشتِ سرِ #آقا ایستادیم
#یاصاحبالزمان🙃♥️✨
j๑ïท➺°.•| @AhmadMashlab1995
💔
خواندن خطبه عقد نوه سیدحسن نصرالله و فرزند آقای المرافق در این هفته 😍
#مبارکها باشد 🦋♥️
نکته عکس رو گرفتین؟😉
#زینت قلب مجاهدان لبنانی، تصویر #آقا ے ماست❤️👌
#فداےآقاسیدعلےجانمان
#اخبار_لبنان
🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
لوگوعکس پاک نشه!