eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
❗️«از شغل پدر چه می‌دانستی؟» منتظر پاسخی مفصلم، اما یکه می‌خورم از جواب: «هیچ».🤔 «پدر هرگز از کار
🔥 💥 برای منی که فرمانده اش بودم باور کردنی نبود... اما عباس تا به حالا یک نامحرم ندیده بود. اولین نامحرمی که حتی ایشان را هم درست ندید دختر عمویش بود که نامزدش شد روزی که برای مراسم ازدواج رفته بود، پرسیدم: دختر عمویت رو دیدی؟ گفت: نه واقعا!! چنین آدمی هست که می شود شهید مراقب چشمش هست. گفتم: تو از آنهایی هستی که خیلی عاشق پیشه میشوی ,چون اولین نامحرمی که دیدی همسرت است... 🌷🌷 @AhmadMashlab1995
💥 🌱رفیق حواست بہ مین های مجازی هست⁉️📱 این جنگ بشی ... 🍂دیگہ تمومہ ...👋🏻 جنگ سخت میرسہ بہ خــ❤️‌ــدا... ولی...☝️🏻 🌱قربانی نرم... از... حواست باشہ... باشہ...✔️ ✅ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
‌تاب دلتنگی ندارد آنکه مجنون می‌شود...! #یاد_شهدا_با_صلوات🌸 #شهید_احمد_مشلب🌸🌹 #هر_روز_با_یک_عکس
اگہ یه روز خواستے☝️🏻 تعریفے براۍ پیدا کنے..؛ بگو شهیــد یعنے بارانـ[🌧] حُسْنِ باران این است کہ⇣ زمینے ست ولے🍃 آسمانے شده است و به امدادِ زمین مےآید... :) 🌸🥀 @AHMADMASHLAB1995
🛑 فراخوان جشنواره "رفیق شهیدم" شما می‌توانید یک رفتار خوب و الگو از مورد علاقتون رو در قالب یک نوشته، صوت و یا یک کلیپ تصویری که از خودتون یا آشنایان شهید می‌گیرید به بقیه معرفی کنید برای شرکت در جشنواره به نکات زیر توجه داشته باشید👇🏻👇🏻👇🏻 📢قوانین شرکت در جشنواره 🖌قوانین ارسال متن متن نه باید کوتاه و نه باید بلند باشد. یعنی چیزی در حدود 250-400 کلمه داشته باشد. در ضمن از فرستادن خلاصه های آماده در سایت های اینترنتی خودداری کنید. 🔉قوانین ارسال وویس صدا باید حتما توسط خود شما ضبط شده باشد و مدت زمان مناسب برای یک وویس بین 4-8 دقیقه است 💯از هرگونه خلاقیت(مثل گذاشتن آهنگ پیش زمینه و میکس صدا) به شدت استقبال می‌شود. 🎬قوانین ارسال کلیپ این کلیپ باید توسط خود شما، از خودتون یا از آشنایان شهید گرفته شود. مدت زمان این کلیپ از 1دقیقه تا 8دقیقه می باشد 💯از هرگونه خلاقیت(مثل میکس صدا و تصویر) در این بخش به شدت استقبال می‌شود.. سعی کنید حداکثر حجم فایل را 30مگابایت درنظر بگیرید . 📬در صورت داشتن هرگونه سوال با ما در ارتباط باشید. نحوه ارسال آثار از طریق کانال عصر دانشجو در پیام رسان ایتا و یا صفحه اینستاگرامی عصر دانشجو خواهد بود. @asr_daneshjoo https://eitaa.com/asr_daneshjoo 📆مهلت ارسال تا ۱۰ مهرماه 1399 می‌باشد. 🏅به نفرات برتر هر بخش جوایز نفیسی اهدا می‌گردد. 🎈 رو به دوستاتون معرفی کنید!
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
محمد یک صفت خیلی بارز داشت و آن این بود که خیلی خالص کار میکرد، یعنی واقعا کار‌هایش را طوری انجام م
🌸🌱 عیب کسی را در جمع مطرح نکنید که چه بسا خیر وخوبی در برادرت باشد که شما نداشته باشید. دوستانم: در انتخاب یار و همراز خود کمال کوشش را بکنید هر کس در پیش تو تعریفت را گفت یار تو نمی‌تواند باشد و هر کس عیب‌های تو را در تنهایی به تو هدیه کرد غمخوار و دوست تواست. ۱۶ساله 🌿 🌸🌷 ☑️ @AhmadMashlab1995
💥 رفیق حواست به مین های مجازی هست!؟📱 این جنگ بشی... 🍂دیگه تمومه...👋 جنگ سخت، میرسه به خدا... ولی... قربانی نرم... ازخدا دور میشه... حواست باشه... 🌸 ☑️ @AHMADMASHLAB1995
🌿 یه جوری خوب باش که وقتی دیدنت بگن: ••این زمیني نیست قطعا میشه..♥️:)•• ∞| ♡ @AhmadMashlab1995
یک اما هزار مفهوم و معنی تصویری از مادر شهید والا مقام ذکریا شیری @AhmadMashlab1995
•|♥️🍃|• • هرکی آرزو✨داشته باشه خیلے خدمت کنه⛑ میشه...!🕊 یه گوشه دلت پا👣بده، شهدا بغلت میکنن...💞 • ـ ما به چشم دیدیم اینارو...👀 ـ ازاین شهــدا مدد بگیرید،🖐🏼 ـ مدد گرفتن از رسمه...✔️ • دست‌بذار رو خاک قبر شهید💭بگو... حُسین❣به حق این شهید،🥀 یه نگاه به ما بکن..💔🌱 ✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
‍ ‍ ‍ ‍ #عاشقانه_شهدا 🥀 مدتےبود حسن مثل همیشه نبود😕 بیشتر وقت ها تو خودش بود؛ فهمیده بودم که دلش ه
... گاهۍ‌ یڪ‌ نگاه‌ حرام‌ را‌ براۍ ڪسۍ ڪہ لیاقت دارد؛‌ سالهـا‌ عقب مۍاندازد‌. چہ‌ برسد بہ ڪسۍ ڪہ هنوز لایقِ‌ ‌ شدن را نشان نداده است.😔💔 .. 🍁 °•|🥀#j๑ïท ➺ @Ahmadmashlab1995
خوشبحال اونایی که تو این بمیر بمیر میشن...🌱 🥀✨ 📲 ❌ پ‌ن:عکس ویرایش شد و الان مناسب پروفایل هست🌱 ✅ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚رمان #در_حوالی_عطر_یاس #قسمت_نهم صدای زنگ گوشیم منو از فکر و خیالاتم کشید بیرون، بلند شدم و دنبا
📚رمان هر دوشون چپ چپ نگام کردن که گفتم: منو عفو کنین اینبار، تو عروسی تون جبران می کنم هردو خندیدن که عاطفه گفت: من که عروسی کردم برای منو چجوری جبران می کنی داشتم فکر می کردم که فاطمه گفت: تو نمی خواد جبران کنی فقط قضیه این خاستگار از خارج اومدتو تعریف کن ببینم عاطفه با هیجان گفت: واقعا؟! تا خواستم چیزی بگم فاطمه با آب و تاب شروع کرد به توضیح دادن: آره بابا از خارج اومده، وضع مالی توپ، تحصیلات عالی، تک پسر، قیافه بیست، اخلاق ... حرفشو قطع کردم و با تعجب گفتم: اینارو از کجا اوردی دقیقا؟! - نکنه فکر کردی ما بی خبریم از اوضاع احوالت اینبار عاطفه گفت: خب حالا این آقای خوشبخت جواب بله رو گرفت ازت نگاهمو از عاطفه گرفتم و انداختم رو فرش، خواستم بگم نه عاطفه این آقای خوشبخت نمی خواد من کنارش باشم فکر و خیالش جاهای دیگه اس .. بعد چند لحظه نگاش کردم و گفتم: حالا اینا رو ول کنین تو بگو آقا هادی چطوره؟ اومده بمونه تا تولد این کوچولو؟؟ نمی دونم اثر نگاه غمناک من بود که رنگ نگاه عاطفه هم رنگ غم گرفت یا اینکه دل تنگی به چشماش راه پیدا کرده بود .. فاطمه هم انگار از جوّ بوجود اومده راضی نبود که بلند شد و درحالیکه سمت آشپزخونه می رفت گفت: میرم سفره رو پهن کنم . دستمو رو دستای عاطفه گذاشتم و گفتم: ببخشید عزیزم نمیخواستم ناراحتت کنم لبخند محوی زد و گفت: نه ناراحت نشدم، فقط یه کمی دلتنگم چیزی نگفتم که خودش گفت: هادی الانم نمی خواست بیاد .. برای یه هفته اومده فقط بخاطر یه سری از کارایی برای دوستاش، بزودی میره نمیدونستم چی بگم در برابر صبر عاطفه، یاد عباس افتادم نمیدونم چیشد که پرسیدم: عاطفه! آقا هادی وقتی اومده بود خاستگاری بهت گفته بود که می خواد بره سوریه نگاهی بهم انداخت و گفت: اره، تازه گفته بود پدر مادرش مخالف رفتنشن با تعجب گفتم: تو با وجود اینکه می دونستی بهش جواب مثبت دادی؟! خب معصومه، تو نمیدونی من روز خاستگاری با اینکه اولین بار دیدمش، از همون اول از رفتارش خیلی خوشم اومد راستش انقدر خوبی داشت که اصلا به رفتنش فکر نکردم .. حتی الانم پشیمون نیستم گرچه تمام روزای زندگیم با هادی پنج شش ماه بیشتر نبود و اون دوسه ماه یه بار میومد خونه ولی من اگر صد بار دیگه ام برگردم به روز خاستگاری باز قبولش میکنم .. لبخند محوی مهمون لباش شد و ادامه داد: هادی همیشه منو باعث رفتنش میدونه .. چون وقتی با من ازدواج کرد مامان باباش دیگه بهش گیر نمیدادن برای رفتن و بالاخره تونست بره واقعا باور نمی کردم، عاطفه چه قدر با آرامش از نبود همسرش در کنارش حرف میزد، چقدر صبور بود که حاضر شده بود هادی نباشه ولی قلب هادی رو داشته باشه .. عاطفه واقعا این همه صبوری رو از کجا می آورد .. چقدر بزرگ بود عاطفه و من خبر نداشتم، چقدر بزرگوار بود!! مطمئن بودم که صبری که عاطفه داشت برابره شهادت بود، که آقا هادی اگر هم شهید میشد فقط یک بار بود اما عاطفه با هر بار رفتن هادی میشد و لب نمیزد ... . *مے سوزم و لب نمے گشایم ڪھ مباد ... آهے ڪشم و دلے به درد آیــد از او 😔* . تو همین فکرا بودم که فاطمه سادات غذا رو اورد .. دیگه فکرم اونقدر مشغول شده بود که نفهمیدم مهمونی کوچیک سه نفرمون چجوری به پایان رسید ... ... ✍نویسنده:گل نرگــــس @AhmadMashlab1995
✨ +رفیــــق هر روز درس ڪه مے خونے، هدیـــه ڪن به یڪ ...! یعنے هـــر روز به نیت یڪ درس بـخـــون...! +تجــــربش جالــــبه:)💚😉
✋🏻 هرکــی آرزو✨داشتهـ باشهـ خیلے خدمتـ کنهـ⛑ میشهـ...!🕊 یهـ گوشهـ دلتـ پا👣بدهـ، شهدا بغلتـ میکننـ...💞 ـ ما بهـ چشمـ دیدیمـ اینارو...👀 ـ ازاینـ شهــدا مدد بگیرید،🖐🏼 ـ مدد گرفتنـ از رسمهـ...✔️ دستـ بذار رو خاکـ قبر شهید💭بگو... حُسینـ❣بهـ حقـ اینـ شهید،🥀 یهـ نگاهـ بهـ ما بکنـ..💔🌱 🌱 ✅ @AhmadMashlab1995
✋🏻 بچه‌ها نَمیریدا اگہ بمیرید به جسدتون دست نمیزنن میگن غسلِ میّت داره..! ولی اگه بشید بچه‌ها سࢪِ تیڪہ‌تیڪہ‌یِ ڪفنتوݩ دعواسٺ..! 🌱 ✅ @AHMADMASHLAB1995
✨ بچه ها نمیرید !! اگر بمیرید به جسدتون دست هم نمیزنن میگن غسلِ میّت داره!! ولی اگر بشین ، سر یه تیکه کـفنتون هم دعواست :))) :) کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
‌🌹 "من مادران شهدائی را زیارت کردم که به جد و با صدق واقعی می‌گفتند اگر ما ده تا فرزند هم داشتیم، حاضر بودیم در راه خدا بدهیم؛ دروغ نمی‌گفتند. ‌ من مادران و پدرانی را ملاقات کردم که احساس عزت و افتخار میکردند، به خاطر اینکه فرزندانشان در راه خدا شدند. البته حق هم با آنهاست، عزت و افتخار است؛ همان طوری که عمه‌ی ما زینب کبری‌ (سلام الله علیها) فرمود: «ما رأیت الّا جمیلا»؛ جز زیبائی ندیدم. ‌ من خانواده‌های بسیاری را دیدم که همین احساس زینب کبری‌ در آنها هم بود؛ آنها هم می‌گفتند: «ما رأینا الّا جمیلا». اینهاست که به یک ملت میدهد؛ اینهاست که اعتماد به نفس را در یک ملت به وجود می‌آورد؛ اینهاست که تهدیدهای قدرت‌های مادی دنیا، عربده‌های مستانه‌ی دولت‌های متجاوز و مستکبر دنیا دل آنها را نمی‌لرزاند." رهبر انقلاب؛ ۸۹/۷/۲۸ کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
نظرے ڪن ڪہ بہ جـان آمدم از دلتنگے‌… گذرے ڪن ڪہ خیالے شدم از تنهایے💔! #شهید_احمد_مشلب🌿 #هر_روز_با_یک
کسےاسـت‌کہ وقتےهمہ‌بہ‌دنبـال‌روشـنایےبودند، او‌خــودش چــراغ‌هدایـت‌شـد..! 💙✨ کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی عقل شود عشق عاقل میشود آن وقت میشوی 💙 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
🔰با احمد 🖌بهمن ماه ۹۸ برای عقد 🎊با نامزدم به مشهد رفتیم تا در حرم امام رضا(ع) خطبه‌ی عقد💕 را بخوانیم. همیشه در حرم امام رضا(ع) به یاد بودم. چون می‌دانستم او علی ابن موسی الرضا(ع) را خیلی دوست💖 داشت. به نیابتش زیارت کردم. در دلم از خواستم در این روز مهم زندگی‌ام به من یک هدیه🎁 یا نشانه بدهد. 🔎 همان طور که به سمت رواق عقد💝 می‌رفتم ... (برگرفته از کتاب 📕ملاقات در ملکوت ۲) https://eitaa.com/molaghat_dar_malakot 🛒 جهت سفارش و خرید غیر حضوری با 🎉 فقط تا به آیدی @Mojahed_basir مراجعه نمایید.
علے خیلی خنـده رو بـود و همیشہ در کنار هم شاد بودیـم. علے با شوخی ھاش همیشـہ جو دوسـتانہ و شادے را در جمع دوستان برقرار میڪرد. مثلاً یـڪ روز تولـد یکے از دوستانـمان بود.علے برای دوستـش یڪ ڪادو گرفتہ بود و با خـودش آورده بود و تـوی جمع دوستانمون به اون هدیہ داد. وقتی دوستمون کادو و هدیه اے ڪہ علے برای اون آوُرده بود را بـاز ڪرد،دید ڪه یڪ اسباب بازی بچہ گونه اسـت.ما وقتے این صحنـہ را دیدیـم ڪُلے خندیدیـم و از شـوخی علے مـدام باز خـندمون میگـرفت، حالا هـم هر وقت به این خاطره فڪر میڪنیم و به یـادش می افتیم خنده مون میگیـره و ایـن خاطره فراموش شدنے نیـست.... تولدت مبارک برادر😍❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین وزیر امور خارجه شهید ایران... از تعامل با دنیا تا فعالیت های پچیده دیپلماتیک برای کشور ،جبهه مقاومت و تقابل با رژیم خونخوار صهیونیستی در عرصه های بین المللی . شهید حسین امیرعبداللهیان «اولین وزیر امور خارجه شهید ایران» که در سانحه بالگرد به همراه شهید الجمهور شهید آیت الله رئیسی آسمانی شد...
هدایت شده از حاجــی جِــبـهـه
حاج قاسم یه حرف قشنگی داشت.... می‌گفت یه فرمانده نباید به سربازش بگه برو بجنگ باید بگه « بیا بجنگ » یحیی سنوار همچین مردی بود. 🌱 @Mashlab_ir2 🕊