#رمان_دلارام_من
#قسمت_چهاردهم
گویا چندان پسر خوبی نیست، که از ماشین پیاده می شود وبا حالتی دلسوزانه می گوید:
_خانم بزارید کمکتون کنم! تایه مسجدی ، حسینیه ای جایی می رسونمتون!
خدایا این خودش تنش میخارد و می خواهد سربه سر دختر مذهبی ها بگذارد ،من بی تقصیرم ! بی تفاوت می ایستم تابه اندازه کافی جلوبیاید ، تقریبا روبه رویم می ایستد ومی گوید :برسونیمتون؟!
شب وخلوت بودن خیابان نگرانم می کند. از لحن تمسخر آمیزش حالم بهم میخورد .
باهمان خونسردی چاقوی ضامن دار را به روی صورتش میگیرم . طوری غافلگیر شده که نتواند تکان بخورد .
باآرامش می گویم: درباره دخترایی که برای ماشین و پول بابات غش و ضعف میرن نظری ندارم.
ولی خیلی دلم میخواد یه خراش کوچولو رو صورتت بندازم که بفهمی یه خانم متشخص شبم متشخصه!
به لکنت افتاده و دوستش را صدا میزند:
-فرید بیااین یارو دیوونه ست!
اگر ریگ بزرگی به کفشش نبود می رفت ولی معلوم است جدا قصد دارد که نه تنها نمی رود ، بلکه رفیقش را به کمک می طلبد. نباید نشان دهم دست وپایم را گم کرده ام .
فرید درحالی که درجیبش دنبال چیزی می گردد پیاده می شود. مطمئن می شوم نیت خیر دارند .نه قصد مزاحمت برای یک دختر محجبه!
آب دهانشان برای چمدانم راه افتاده . حالادیگر اوضاع فرق می کند وباید وباید از سلاح زنانه ای به نام جیغ استفاده کنم.
درحدی دوره رزمی رفته ام که بتوانم گلیمم را از آب بکشم بیرون، اما بعید است پس از دوتا پسر باشگاه رفته که کارشان خفت گیری است بربیایم.....
نویسنده:خانم فاطمه شکیبا
♥️ @AhmadMashlab1995|√←
#تلنگرانہ🌿
یه جوری خوب باش
که وقتی دیدنت بگن:
••این زمیني نیست
قطعا #شهید میشه..♥️:)••
∞| ♡ @AhmadMashlab1995
#تلنگـر💥
جرم ما این بود
که به انتظار امام زمان
نایستادیم🚶🏻♂
نشستیم🥀
☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🔴شهیدی که حتی از خانوادهاش خداحافظی نکرد و بهسمت کربلا شتافت #ناگفته_های_کربلا #قسمت_دوم واقعه کر
🔴 کسی که بعد از شهادت سیدالشهداء به کربلا رسید ولی درگیر شد
#ناگفته_های_کربلا
#قسمت_سوم
امام به برخی از افراد بصره هم نامه نوشت که بیان کربلا، از بصره تا کربلا خیلی راهه. بعضیاشون راه افتادن ولی نرسیدن. چون تو مسیر نیروهای دشمن نمیگذاشتن کسی به کربلا برسه
هفافبنمهند راسبی بصری بکوب از بصره تا کربلا تاخت و باوجود موانع زیادی که وسط راه بود عصر عاشورا رسید کربلا، گفت حسین کو؟ گفتن دیر اومدی بابا، کشته شد. بیخیال نشد برگرده، بی تفاوت نبود. دید دارن به خیمهها حمله میکنن، شمشیر کشید و جانانه جنگید و به شهادت رسید.
☑️ @AhmadMashlab1995
💔
گم کرده ام مسیر تو را در غبارِ شهر
اما اسیر توست، دل روستایی ام ...
#نگراݩاربعینیم
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴 @ahmadmashlab1995🏴
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
مرا جز باتو بودن٘ آرزو نیست:) #یاایهاالعزیز🥀 | #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ| ☑️ @Ahmadmashlab1995
جنس تنهایے تو🌿
از نخ بی مهری ماست❗️
#یاایهاالعزیز🥀
| #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ|
☑️ @Ahmadmashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ #شهید_محمدرضا_دهقان 🕊صبر را سرلوحه خود قرار دهید و روضه ابا عبدلله (ع) و
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ
#شهیدحسینهمدانی
🕊 از همه آشنایان و دوستان میخواهم در صورت امکان یک روز برایم نماز و روزه به جای آورند؛ اگر انشاالله در آن عالم دیگر باز هم در کنار شما عزیزان باشم ، جبران کنم 🥀
#هر_روز_با_یک_شهید🌸🌷
☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#پای_درس_ولایت🔥 #امام_خامنهای: شهدا این هدیهی الهی را آسان و رایگان بهدست نیاوردند؛ به قیمت مجاه
#پای_درس_ولایت🔥
#امام_خامنهای:
هدیه شهادت را خدا به چه کسی میدهد؟ خدا این هدیه را ارزان نمیدهد؛ به کسانی میدهد که در راه او مجاهدت کنند.
۱۳۸۴/۰۲/۱۲
☑️ @AhmadMashlab1995
میگنآدمےڪهدلتنگههرچقدرهم
راهبرهخستهنمیشه...!
اونوقتشمامیپرسیدچہجورۍ
هشتادڪیلومتروپیادهمیریم؟!
#بابامادلتنگِاربابیم(:
#هفت_روز_تا_اربعین💔
☑️ @AhmadMashlab1995
هواے ڪوے طُ
ازسر نمےرود، آرے!
غریب را دلِ سرگشتہ
با وطن باشد...🌿
#شهید_احمد_مشلب🌻🍂
#هر_روز_با_یک_عکس
☑️ @AHMADMASHLAB1995
#سخن_بزرگان🌱
آیتاللهحقشناس:
جوانی که وقتی به محرمات الهی میرسد چشم میپوشد،
#امام_زمان به او افتخار میکند...🎈
☑️ @AhmadMashlab1995
▪️ ولی ترامپ با این اظهار نظرش تو مناظره که گفت اگر رأی نیاره یعنی تو انتخابات تقلب شده ثابت کرد که یه اصلاح طلب واقعیه!
💬سید هانی هاشمی
🏴 @ahmadmashlab1995🏴
#رمان_دلارام_من
#قسمت_پانزدهم
می گویم: اشتباه کردید این موقع اومدید ! چون اولا خیابونا هنوز خیلی خلوت نشده، دوما الان عموم داره میاد دنبالم.
و به پیاده رو می روم . زیر لب آیه حفظ میخوانم و ازخدا میخواهم عمو یا گشت نیروی انتظامی را برساند. یکی از جوان ها درحالی که سعی می کند چاقو را درمشتش پنهان کند به طرفم می آید . بلند می گویم :
-جلوتر بیای جیغ میزنم!میدونی چقد کله خرم!
-مشکلی پیش اومده خانم؟
در دل می گویم :اوه خدا! نوکرتم که بجای گشت و عمو ، سوپرمن فرستادی برام!
به طرف صدا بر می گردم . چند قدمی ام روی موتور نشسته ، یک جوان ریشوی حزب الهی ! یک لحظه باخودم می گویم نکند فیلم است؟دمت گرم خدایا!
جوان از موتور پایین میاید وخیره به فرید و دوستش می پرسد:
-مزاحمتون شدن؟
من هم ازخدا خواسته جواب می دهم: بله... لازم نیست زحمت بکشید الان عموم میاد دنبالم حل میشه!
-زنگ بزنم ۱۱۰؟
-نه ممنون گفتم لازم نیست...
-نه خب اجازه بدید مشخص بشه چیکارداشتن باشما ... شهر هرت نیست که!
نویسنده: خانم فاطمه شکیبا
♥️ @AhmadMashlab1995 |√←
#رمان_دلارام_من
#قسمت_شانزدهم
من هم که جرأت پیدا کرده ام ، همراهم را در می اورم و۱۱۰را می گیرم. متوجه گفت و گوهایشان نیستم امـا ناگاه می بینم باهم دست به یقه شده اند.
هول برم می دارد . نمی توانم بپرم وسطشان ! فقط می توانم جیغ بزنم تامردم جمع شوند و دعا کنم عمو رحیم یاپلیس برسد . خدا هم قربانش بروم ، هر دو راباهم می رساند!
صدای بوق ماشین پلیس باعث می شود فرید چاقویی که برای سوپرمن کشیده را غلاف می کند . عمو رحیم ازماشین پایین می پرد و تا برسد به من ، هروله می کند :
-چی شده حوراء؟ اینا کی ان؟
درحالی که از نگرانی به نفس نفس افتاده ام بهشان اشاره می کنم :
- مزاحمم شده بودن اون آقاباهاشون درگیر شد!
عمو به طرف جوان هامی رود ، گویا ازدیدن سوپرمن جاخورده!.از روی زمین بلندش می کند . آن دوتا مزاحم راهم سوار ماشین پلیس می کند و می روند .
عمو مشغول صحبت با مأموران انتظامیست که صدایم می زند تاتوضیح دهم.
خلاصه امشب پایمان به کلانتری باز می شود اما بخیر می گذرد ! چیزی که تعجبم را برانگیخته ، رفتار عمو با جوانی ست که میخواست کمکم کند.
اورا می شناخت ، مطمئنم . ولی از او بامن حرفی نزد وحتی نگذاشت خیلی باهم روبه روشویم! خیلی هم پدرانه با جوان برخورد می کرد ...
این یعنی اضافه شدن مجهولی به مجهولات زندگی ام....
عمورحیم همیشه سفارش می کند قبل ازاینکه به فروشگاهش بیایم ، خبربدهم، می گوید همیشه در کتاب فروشی نیست ، همیشه این اصل را رعایت کرده ام ، جز امروز که یادم می رود زنگ بزنم ، خسته می رسم به کتاب فروشی : فروشگاه کتاب باران.
نویسنده :خانم فاطمه شکیبا
@AhmadMashlab1995 |√←
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهیداحمدمشلب راوی:سیده سلام بدرالدین (مادرشهید) #معنویت قسمت دوم: #احمد عاد
خاطرات شهید مدافع حرم #شهیداحمدمشلب
راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#مناجات_و_نیایش
قسمت اول:
#احمد به اسم علی عشق ورزید و من خیلی خوشبختم که اسمم علی است چون اسم من او را به یاد امام علی ابن موسی الرضا (ع) می انداخت همه می دانند که #احمد عاشق امام رضا(ع) بود و با او مناجات می کرد. در دعای توسل زمانی که به نام امام رضا (ع) می رسیدیم صدای #احمد بالا می رفت. همیشه خطاب به حضرت می گفت"خدا راست گفت زمانی که شما را علی نامید"
شب های جمعه دعای کمیل را گوش می داد و می گفت "این دعا نامه ی اعمال ما را نزد امام زمان(عج الله)سفید خواهد کرد،همچنان که در روایات آمده است حضرت صاحب الزمان (عج الله)جمعه ها نامه ی اعمال ما را بررسی می کند"
همیشه دعای عهد را با هم می خواندیم،این قسمت را سه بار تکرار می کرد (اللهم ان حال بینی و بینه الموت،الذی جعلته علی عبادک حتماً مقضیاْ فاخرجنی من قبری مؤتزراً کفنی شاهراً سیفی مجرداً قناتی ملبیا دعوة الداعی فی الحاضر و البادی)
✍ماه علقمه
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
⬆معرفی شهید⬆ 😍شهید عبدالحمید سالاریسردری😍 😍جزء شهدای مدافع حرم😍 ☘ولادت:2شهریور سال1355🌻 ☘محل ولادت:
⬆معرفی شهید⬆
😍شهید میثم مداوری😍
😍جزء شهدای مدافع حرم😍
☘ولادت:23اردیبهشت سال1363🌻
☘محل ولادت:تهران🌻
☘شهادت:16آبان سال1394🌻
☘محل شهادت:سوریه🌻
☘نحوه شهادت:پس از هشت ساعت درگیری سخت و طاقت فرسا به فیض عظیم شهادت نائل آمد😔😔
نویسنــ✍🏻ــده:بانوےمحجبـه
کپی بدون نام نویسنده ممنوع🚫
join↧ఠ_ఠ↧
♡✿ @AhmadMashlab1995✿♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن اینقدر عزا واسه چی؟
سفر تا کربلا واسه چی؟
میگیم اصلا بدون #حسین
تپش تو قلب ما واسه چی؟❤❤
🎤 | #مهدی_رسولی
#شب_زیارتی_ارباب💔
☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🔴 کسی که بعد از شهادت سیدالشهداء به کربلا رسید ولی درگیر شد #ناگفته_های_کربلا #قسمت_سوم امام به بر
🔴کسی که دوبار در کربلا شهید شد
#ناگفته_های_کربلا
#قسمت_چهارم
سوید بن عمرو در کربلا خیلی از دشمنان را از پا درآورد و خودش به دلیل شدت جراحات از هوش رفت، دشمن فکر کرد کشته شده. بعد از پایان جنگ به هوش اومد و شنید که میگن حسین کشته شد، بلند شد مجدد جنگید و چند نفر دیگه رو کشت و خودش به شهادت رسید. آخرین شهید کربلا، سوید بود.
☑️ @AhmadMashlab1995
﷽
گرم بیایی و پرسی چه بردی اندر خاک
ز خاک نعره بر آرم که آرزوی تو را
#نگراݩاربعینیم
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴 @ahmadmashlab1995🏴
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
جنس تنهایے تو🌿 از نخ بی مهری ماست❗️ #یاایهاالعزیز🥀 | #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ| ☑️ @Ahmadmashl
دل دنیابه سمت
نَـبــــــــــودَنَــت
سنـگـیـن٘ اســت
#یاایهاالعزیز🥀
| #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ|
☑️ @Ahmadmashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ #شهیدحسینهمدانی 🕊 از همه آشنایان و دوستان میخواهم در صورت امکان یک روز
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ
#شهید_سید_حمید_میرافضلی
🕊 ای بقیة الله !
ما با همین انگیزه حرکت کردیم و باخون خدا با خدا عهد بسته ایم که در همه ی احوال و شرایط ، یاری اش دهیم .
و حال ، شما ای سرور و آقا و مولای من !
به حرمت آن لحظه ها و ثانیه های مقدّسی که مخلصان در جبهه ها
شما را به صورت عینی مشاهده می کنند
قَسَمتان می دهیم که ما را شفاعت کنید 🥀
#هر_روز_با_یک_شهید🌸🌷
☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#پای_درس_ولایت🔥 #امام_خامنهای: هدیه شهادت را خدا به چه کسی میدهد؟ خدا این هدیه را ارزان نمیدهد؛ به
#پای_درس_ولایت🔥
#امام_خامنهای:
شهید جان را فروخت و در مقابلِ آن، بهشت و رضاى الهى را گرفت که بالاترین دستاوردها است.
۱۳۶۸/۰۵/۲۵
#شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_ابوالمهدی_مهندس
☑️ @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عادت کردم به گناه چه کنم!؟
🎤| #استاد_رفیعی🗣
☑️ @AhmadMashlab1995