eitaa logo
اخبار روز ۲۴
15.5هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
15.4هزار ویدیو
14 فایل
📌به روز ترین اخبار جهان و ایران را #اینجا دنبال کنید 😍تبلیغات پر جذب👇😍 @mr_mjr313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ایران بیدار🇮🇷
عروسیم متوجه همسرم شدم فکر میکردم بخاطر استرس عروسی و هزینه هاشه.. تا اینکه بعد شام کاروان عروس برون راه انداختم و رفتیم خونه خودمون بعد اینکه همه مهمونها رفتن همسرم گفت نیم ساعت میرم بیرون کار مهمی پیش اومد زود برمیگردم نگران نشو.‌‌‌‌‌... و رفت یه ساعت شد نیومد دو ساعت شد نیومد صبح زنگ زدم خونه مادر شوهرم بهونه اورد # نزدیکیایی ظهر بود که جاریم خبر آورد که شوهرم .‌.https://eitaa.com/joinchat/3833463402C6bee390666
هدایت شده از ایران بیدار🇮🇷
عروسیم متوجه همسرم شدم فکر میکردم بخاطر استرس عروسی و هزینه هاشه.. تا اینکه بعد شام کاروان عروس برون راه انداختم و رفتیم خونه خودمون بعد اینکه همه مهمونها رفتن همسرم گفت نیم ساعت میرم بیرون کار مهمی پیش اومد زود برمیگردم نگران نشو.‌‌‌‌‌... و رفت یه ساعت شد نیومد دو ساعت شد نیومد صبح زنگ زدم خونه مادر شوهرم بهونه اورد # نزدیکیایی ظهر بود که جاریم خبر آورد که شوهرم .‌.https://eitaa.com/joinchat/3833463402C6bee390666
هدایت شده از ایران بیدار🇮🇷
عروسیم متوجه همسرم شدم فکر میکردم بخاطر استرس عروسی و هزینه هاشه.. تا اینکه بعد شام کاروان عروس برون راه انداختم و رفتیم خونه خودمون بعد اینکه همه مهمونها رفتن همسرم گفت نیم ساعت میرم بیرون کار مهمی پیش اومد زود برمیگردم نگران نشو.‌‌‌‌‌... و رفت یه ساعت شد نیومد دو ساعت شد نیومد صبح زنگ زدم خونه مادر شوهرم بهونه اورد # نزدیکیایی ظهر بود که جاریم خبر آورد که شوهرم .‌.https://eitaa.com/joinchat/3833463402C6bee390666
هدایت شده از ایران بیدار🇮🇷
عروسیم متوجه همسرم شدم فکر میکردم بخاطر استرس عروسی و هزینه هاشه.. تا اینکه بعد شام کاروان عروس برون راه انداختم و رفتیم خونه خودمون بعد اینکه همه مهمونها رفتن همسرم گفت نیم ساعت میرم بیرون کار مهمی پیش اومد زود برمیگردم نگران نشو.‌‌‌‌‌... و رفت یه ساعت شد نیومد دو ساعت شد نیومد صبح زنگ زدم خونه مادر شوهرم بهونه اورد # نزدیکیایی ظهر بود که جاریم خبر آورد که شوهرم .‌.https://eitaa.com/joinchat/3833463402C6bee390666
هدایت شده از ایران بیدار🇮🇷
از پشت میله های سرد زندان مینویسم که بجای عروسی روانه شدم وقتی محمدجواد اومد خاستگاریم متوجه نگاهی خیره اش به خواهر کوچکترم بودم ولی ایقدر سرم عشق اتشینم بود بی اعتنایی کردم شب عروسیم هن متوجه قرمز خواهرم بودم ازش پرسیدم گفت بخاطر پلک مصنوعیه وسط مجلس بود متوجه شدم داماد نیست به دنبالش رفتم تو حیاط پشتی شنیدم که خواهرم با هق هق میگفت من ....https://eitaa.com/joinchat/1481638867Cb4d1fa9ca6
هدایت شده از ایران بیدار🇮🇷
از پشت میله های سرد زندان مینویسم که بجای عروسی روانه شدم وقتی محمدجواد اومد خاستگاریم متوجه نگاهی خیره اش به خواهر کوچکترم بودم ولی ایقدر سرم عشق اتشینم بود بی اعتنایی کردم شب عروسیم هن متوجه قرمز خواهرم بودم ازش پرسیدم گفت بخاطر پلک مصنوعیه وسط مجلس بود متوجه شدم داماد نیست به دنبالش رفتم تو حیاط پشتی شنیدم که خواهرم با هق هق میگفت من ....https://eitaa.com/joinchat/1481638867Cb4d1fa9ca6
هدایت شده از ایران بیدار🇮🇷
💔عروس ناکام💔 عروسیم درحالیکه داشت همه چیز به خوبی و‌خوشی تموم میشد❤️‍🔥 به ارزوم رسیده بودم و باعشقم ازدواج کردم🫀 درعین ناباوری ،پسرعموم که عاشقم بود❤️ که نمیدونم چطوری وارد مراسمم شده بود وسط# مهمونی باصدای بلندولرزان با برملاکردن# رازی از مادرعروس کاری کرد که مجبورشدم..... ❌😱😱😱😱😱😱❌ https://eitaa.com/joinchat/1176503195C6a5901d929 سرگذشت زندگی وحشتناکه ترمه👆💔
هدایت شده از ایران بیدار🇮🇷
از پشت میله های سرد زندان مینویسم که بجای عروسی روانه شدم وقتی محمدجواد اومد خاستگاریم متوجه نگاهی خیره اش به خواهر کوچکترم بودم ولی ایقدر سرم عشق اتشینم بود بی اعتنایی کردم شب عروسیم هن متوجه قرمز خواهرم بودم ازش پرسیدم گفت بخاطر پلک مصنوعیه وسط مجلس بود متوجه شدم داماد نیست به دنبالش رفتم تو حیاط پشتی شنیدم که خواهرم با هق هق میگفت من ....https://eitaa.com/joinchat/1481638867Cb4d1fa9ca6
هدایت شده از ایران بیدار🇮🇷
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
هدایت شده از ایران بیدار🇮🇷
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
هدایت شده از ایران بیدار🇮🇷
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسر دوست مامانم بود بودم همیشه خودمو کنار اون تصور می‌کردم اما مامانم کاری کرد کوچکترم پای عقد عشق من بشینه عروسی خواهرم شب عزای من بود تا مراسم تموم شد عروس و دوماد رفتن خودشون همه چی برام تموم شده بود اما صبح خیلی زود با صدای گریه خواهرم و داد و فریاد از خواب پریدم خواهرم ....https://eitaa.com/joinchat/1289618443Cbaa5d9752e