🔸🔹🔸🔹🔸حکایات ناب🔸🔹🔸🔹 🔸
✅ #حکایت_آموزنده
موضوع :💕 #تاجر_و_پسربچه💕
✅ این داستان درباره کسانی است که در کارشان #عجله می کنند و همیشه چوب عجله کردن شان را می خورند زیرا با عجله هیچ کاری درست نخواهد شد و ممکن است #ضرر هم داشته باشد.
✍...روزی از روزها تاجری در یکی از روستاها، مقدار زیادی محصول کشاورزی که چند گونی گندم و جو بود خرید و میخواست آنها را با ماشینش شهر ببرد و به انبار انتقال دهد.
در بین راه از پسری بچه ای سوال کرد که «تا خارج شدن از روستا چقد راه است و چقد طول میکشد⁉️»
🙂پسربچه جواب داد: «اگر آهسته و آرام بروید حدود ۱۰ دقیقه دیگر به جاده اصلی می رسید اما اگر بخواهید با سرعت حرکت کنید ۳۰ دقیقه و یا شاید بیشتر طوول بکشید تا به جاده اصلی برسید.»
🤔...تاجر از این در جواب پسر تضاد وجود داشت ناراحت شد و فکر کرد او پسرک بی ادبی است که تاجر را به بازی گرفته است پس به پسرک بد و بیراه گفت و پایش را بر پدال گاز گذاشت و به سرعت حرکت کرد.
⚠️اما پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ ماشین به سنگی برخورد کرد و با تکان خوردن ماشین، همه محصولها به زمین ریخت.
🔍...تاجر وقت زیادی برای جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و هنگامی که خسته و کوفته به سمت خودرو بر میگشت یاد حرفهای پسرک افتاد و وقتی منظور او را فهمید که جاده پر از کلوخ است پس بقیه راه را آرام و بااحتیاط طی کرد.
شاید گاهی باید آرام تر قدم برداریم تا به مقصد برسیم...
🔰 #پیام_متن :
✏...«برای کسی که آهسته و پیوسته راه میرود، هیچ راهی دور نیست.»
📚مجله اینترنتی مراحم
#حکایات_ناب
#کانال_تذکره 👇👇👇
💠 @Akherat12 💠
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸