eitaa logo
میراث امامان
209 دنبال‌کننده
60 عکس
3 ویدیو
21 فایل
مطالعاتی در خصوص روایات برجای‌مانده از امامان اهل بیت علیهم السلام در تراث اسلامی کانال در تلگرام: https://t.me/Al_Meerath https://t.me/Alasar_1 ارتباط با ادمین: @KhorvashAmirhasan
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️شیوۀ برخورد با غیر شیعه (5) بازخورد اجتماعی حسن معاشرت در تبلیغ دین محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد بن عيسى عن علي بن النعمان عن أبي أسامة قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ عَلَيْكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ وَ كُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِكُمْ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ وَ كُونُوا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا شَيْناً وَ عَلَيْكُمْ بِطُولِ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ فَإِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا أَطَالَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ هَتَفَ إِبْلِيسُ مِنْ خَلْفِهِ وَ قَالَ يَا وَيْلَهُ أَطَاعَ وَ عَصَيْتُ وَ سَجَدَ وَ أَبَيْتُ. (الكافي ط - الإسلامية، ج‏2، ص77) نقل شده که ابو اسامه گفت: شنيدم امام صادق عليه السّلام می‌فرمود: بر تو باد به تقواى خدا و ورع و كوشش و راستى گفتار و ادای امانت و حسن خلق و نيكى با همسايه. مردم را با غير زبان (و با رفتار نیکو) به (مذهب) خود دعوت كنيد، و زينت ما باشيد و ننگ ما نباشيد. و بر شما باد به طول‌دادن ركوع و سجود؛ زيرا چون يكى از شما ركوع و سجود را طول دهد، شيطان از پشت سرش بانگ زند و بگويد: اى واى، كه اين اطاعت كرد و من نافرمانى و اين سجده كرد و من سرپيچى (در هنگام امر به سجده در برابر آدم). زینت بودن برای اهل بیت در اسناد بسیاری آمده است (نمونه: الکافی، ج2، ص219 از هشام کندی؛ مشکاة الأنوار، ص67 از عمر بن عثمان) و نیز: - ... جعفر بن عثمان الأحول قال حدثنا سليمان بن مهران قال: دخلت على الصادق... يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا لَنَا شَيْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ كُفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قُبْحِ الْقَوْلِ (الأمالي للصدوق، ص400؛ الأمالي للطوسي، ص440). ای گروه شیعه! مايه زينت ما باشيد نه مايه آبرو ريزی ما. با مردم نیک سخن بگویید، و از سخن بیهوده و زشت بپرهیزید. - در طریق مسعده از امام صادق سلام الله علیه: كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِأَعْمَالِكُم (‏قرب الاسناد، ص77). مردم را با رفتارتان [به دين] فرا خوانيد. - أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ كَثِيرِ بْنِ عَلْقَمَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَوْصِنِي فَقَالَ أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الْعِبَادَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَنَا مُحَمَّدٌ ص صِلُوا عَشَائِرَكُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاكُمْ وَ احْضُرُوا جَنَائِزَكُمْ وَ كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً حَبِّبُونَا إِلَى النَّاسِ وَ لَا تُبَغِّضُونَا إِلَيْهِمْ جَرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا كُلَّ قَبِيح‏ (الحكايات في مخالفات المعتزلة من العدلية، ص93؛ نیز نگر: الفقه الرضوی، ص356؛ سرائر، ج3، ص650). - و از رسول الله صلی الله علیه و آله منقول است: ... اَعْقَلُ النّاسِ اَشَدُّهُمْ مُداراةً لِلنّاسِ، وَاَذَلُّ النّاسِ مَنْ اَهانَ النّاسَ... (من لایحضره الفقیه، ج4، ص394 عن یونس؛ معانی الأخبار، ص195 الصفار عن أيوب بن نوح عن محمد بن أبي عمير عن سيف بن عميرة عن أبي حمزة الثمالی عن الصادق). عاقل‌ترین مردم كسى است كه با مردم بيشتر مدارا كند و خوارترين مردم كسى است كه به مردم اهانت كند. @Al_Meerath
🌺 مدارا و کرامت نبوی عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: دَخَلَ يَهُودِيٌّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَائِشَةُ عِنْدَهُ فَقَالَ السَّامُ عَلَيْكُمْ‏ فَقَالَ- رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَيْكُمْ ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فَرَدَّ عَلَيْهِ كَمَا رَدَّ عَلَى صَاحِبِهِ ثُمَّ دَخَلَ آخَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ فَرَدَّ رَسُولُ اللَّهِ ص كَمَا رَدَّ عَلَى صَاحِبَيْهِ فَغَضِبَتْ عَائِشَةُ فَقَالَتْ عَلَيْكُمُ السَّامُ وَ الْغَضَبُ وَ اللَّعْنَةُ يَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ يَا إِخْوَةَ الْقِرَدَةِ وَ الْخَنَازِيرِ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَائِشَةُ إِنَّ الْفُحْشَ‏ لَوْ كَانَ مُمَثَّلًا لَكَانَ مِثَالَ سَوْءٍ إِنَّ الرِّفْقَ لَمْ يُوضَعْ عَلَى شَيْ‏ءٍ قَطُّ إِلَّا زَانَهُ وَ لَمْ يُرْفَعْ عَنْهُ قَطُّ إِلَّا شَانَهُ‏ قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ مَا سَمِعْتَ إِلَى قَوْلِهِمْ السَّامُ عَلَيْكُمْ فَقَالَ بَلَى أَ مَا سَمِعْتِ مَا رَدَدْتُ عَلَيْهِمْ قُلْتُ عَلَيْكُمْ فَإِذَا سَلَّمَ عَلَيْكُمْ مُسْلِمٌ فَقُولُوا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ وَ إِذَا سَلَّمَ عَلَيْكُمْ كَافِرٌ فَقُولُوا عَلَيْك‏. 🔸 از امام باقر (ع) روایت است که فرمود: يهودى‌ای بر رسول خدا (ص) وارد شد و عائشه هم در حضور آن حضرت بود، آن يهودى گفت: السام عليكم، و رسول خدا (ص) در پاسخش فرمود: عليكم. سپس ديگرى وارد شد و همچنين گفت و پیامبر همان جوابی را که به رفيقش داده بود، به او داد. باز هم سوّمى آمد و همين را گفت و رسول خدا هم همان جواب را داد، و عائشه خشمگين شد و گفت: سام و خشم و لعنت بر شماها باد اى گروه يهود، اى برادرانِ ميمون‌ها و خوک‌ها. پس رسول خدا (ص) به او فرمود: اى عائشه اگر دشنام مجسم بود، تمثال زشتى می‌بود. به راستى، مدارا و رفق هرگز بر هيچ چيز نهاده نشده است، جز اينكه آن را آراسته و از چیزی برداشته نشده، جز اينكه آن را زشت ساخته است. گفت: يا رسول الله گوش نمى‏‌دهى كه مى‌‏گويند السام عليكم؟ فرمود: چرا تو نشنيدى من جواب دادم. گفتم: بر شما باد، پس هر گاه مسلمانى به شما سلام كرد در جوابش بگوئيد: سلامٌ عليكم، و اگر كافرى سلام كرد در جوابش بگوئيد: عليكم. 📚 الكافي ط - الإسلامية، ج‏2، ص648/ ح1 به سند صحیح. نیز همین داستان به صورت مختصرتر: الجامع معمر بن راشد، ج10، ص392 از عایشه؛ موطأ مالك رواية يحيى ت عبد الباقي، ج2، ص960 از ابن عمر؛ صحيح البخاري ط السلطانية، ج8، ص12، 85. برای نمونه شواهد فراز آخر نیز نک: وسائل الشيعة، ج‏12، ص77-80. @Al_Meerath
🌹هرچند والدینت بر مذهب حق نباشند... 🔹وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً (البقرة: 83) مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَدْعُو لِوَالِدَيَّ إِذَا كَانَا لَا يَعْرِفَانِ الْحَقَّ قَالَ ادْعُ لَهُمَا وَ تَصَدَّقْ عَنْهُمَا وَ إِنْ كَانَا حَيَّيْنِ لَا يَعْرِفَانِ الْحَقَّ فَدَارِهِمَا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِنَّ اللَّهَ‏ بَعَثَنِي‏ بِالرَّحْمَةِ لَا بِالْعُقُوقِ. (الكافي، ج‏2، ص159) معمّر بن خلّاد گويد: به امام رضا عليه السلام گفتم: اگر پدر و مادرم حقّ [یعنی مذهب شیعه و امامت اهل بیت] را نمى‌شناخته‌‏اند آنان را دعا كنم؟ حضرت فرمود: براى آنان دعا كن و از طرف آنان صدقه بده و اگر زنده‌اند و حقّ را نمى‌شناسند، با آنان مدارا كن؛ زیرا رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: خداوند مرا به رحمت بر انگيخته است، نه عقوق. @Al_Meerath
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّخَعِيُّ الْقَاضِي الْكُوفِيُّ، حَدَّثَنَا مِسْعَرُ بْنُ الْحَجَّاجِ النَّهْدِيُّ، حَدَّثَنَا شَرِيكٌ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ الْحَارِثِ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: يَقُولُ اللهُ تَعَالَى: اشْتَدَّ غَضَبِي عَلَى مَنْ ظَلَمَ مَنْ لَا يَجِدُ نَاصِرًا غَيْرِي (المعجم الصغیر، ج1، ص61). از حارث اعور از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده که فرمود: پیامبر خدا (ص) فرمود: خدایْ -تعالی- می‌گوید: سخت شد خشم من بر کسی که ستم کند به آنکه یاوری جز من نمی‌یابد. @Al_Meerath
◼️ تا آنکه دود وارد خانه‌اش شد وقد روى إبراهيم بن سعيد الثقفي قال: حدّثنا أحمد بن عمرو البجلي، قال: حدّثنا أحمد بن حبيب العامري، عن حمران بن أعين عن أبي عبد اللّه جعفر بن محمد عليهما السلام قال: «والله ما بايع عليٌّ حتى رأى الدّخان قد دخل عليه بيتَه» (الشافي، ط 1441ق، ج4، ص170). شریف مرتضی نقل می‌کند از کتابِ مرحوم ابراهیم بن سعید ثقفی که او نقل کرد به سندش از حمران بن اعین از امام صادق (ع) که فرمود: «به خدا سوگند علی بیعت نکرد تا آنکه دید دودِ [آتشی که برافروختند تا خانه‌اش را آتش زنند] بر او در خانه‌اش وارد می‌شود». @Al_Meerath
صدیقۀ شهیده سلام الله علیها پس از پدرش ◼️ محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن محبوب، عن ابن رئاب، عن أبي عبيدة: عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: «إن فاطمة عليها السلام مكثت بعد رسول الله صلى الله عليه و آله خمسة و سبعين يوما، و كان دخلها حزن شديد على أبيها، و كان يأتيها جبرئيل عليه السلام، فيحسن عزاءها على أبيها، و يطيب نفسها، و يخبرها عن أبيها و مكانه، و يخبرها بما يكون بعدها في ذريتها، و كان علي عليه السلام يكتب ذلك» (الکافي، ط دار الحدیث، ج2، ص489). کلینی نقل می‌کند به سند صحیح که امام صادق (ع) فرمود: فاطمه علیها السلام پس پیامبر خدا (ص) 75 روز زنده ماند. در این روزها بر او حزن شدید به خاطر پدرش او را فرامی‌گرفت. جبرئیل (ع) نزد او می‌آمد و به او در عزای پدرش تسلیت می‌گفت و خوشدلش می‌ساخت و به او از پدرش و جایگاه پدرش خبر می‌داد و خبر می‌داد که پس از او در ذریه‌اش چه می‌شود و علی (ع) آن خبرها را می‌نوشت. ◼️ علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم: عن أبي عبد الله عليه السلام، قال: سمعته يقول: «عاشت فاطمة عليها السلام بعد أبيها خمسة و سبعين‏ يوما لم تر كاشرة و لاضاحكة، تأتي قبور الشهداء في كل جمعة مرتين: الإثنين، و الخميس‏، فتقول: هاهنا كان رسول الله صلى الله عليه و آله، هاهنا كان المشركون» (الکافي، ج5، ص565). کلینی نقل می‌کند به سند صحیح که امام صادق (ع) فرمود: فاطمه علیها السلام پس از پدرش 75 روز زندگی کرد که در آن روزها شاد و خندان دیده نشد. هر هفته در روز دوشنبه و پنجشنبه نزد قبور شهداء [اُحد] می‌آمد و [با یادآوری صحنه‌های جنگ احد] می‌گفت: در این موضع پیامبر خدا (ص) بود و در این موضع مشرکان بودند. @Al_Meerath
اعتراف عروة بن زبیر به گردآوری هیزم توسط غاصبین خلافت جهت احراق بنی هاشم ◼️ و حدث النوفلي في كتابه في الأخبار عن ابن عائشة، عن أبيه، عن حماد بن سلمة، قال: كان عروة بن الزبير يعذر أخاه إذا جرى ذكر بني هاشم و حصره إياهم في الشعب و جمعه لهم الحطب لتحريقهم، و يقول: إنما أراد بذلك إرهابهم ليدخلوا في طاعته كما أرهب بنو هاشم و جمع لهم الحطب لإحراقهم إذ هم أبوا البيعة فيما سلف، و هذا خبر لا يحتمل ذكره هنا، و قد أتينا على ذكره في كتابنا في مناقب اهل البيت و اخبارهم المترجم بكتاب «حدائق الأذهان» (مروج الذهب، ج3، ص77). ابوالحسن مسعودی (د. 346ق) می‌گوید که ابوالحسن نوفلی در کتاب الأخبار نقل کرده از ابن عائشه (د. 228ق) از پدرش از حماد بن سلمة (د. 167ق) که گفت: چون از بنی هاشم و محصورشدن آن‌ها توسط عبد الله بن زبیر در شِعب و گردآوری هیزم توسط او برای آتش‌زدن آن‌ها گفته می‌شد، عروة بن زبیر برادرش را معذور می‌داشت و می‌گفت: «مراد عبد الله از آن کار این بود که بنی هاشم را بترساند تا فرمان‌بردار او شوند؛ همان‌گونه که در گذشته هنگامی که بنی هاشم از بیعت سر باز زدند، ترسانده شدند و هیزم بهر آتش‌زدن آن‌ها گردآوری شد». ابن ابی الحدید همین نقل را از مسعودی آورده که در آن صراحت بیشتری دیده می‌شود: ◼️ قال المسعودي و كان عروة بن الزبير يعذر أخاه عبد الله في حصر بني هاشم في الشعب و جمعه الحطب ليحرقهم و يقول إنما أراد بذلك ألا تنتشر الكلمة و لا يختلف المسلمون و أن يدخلوا في الطاعة فتكون الكلمة واحدة كما فعل عمر بن الخطاب ببني هاشم لما تأخروا عن بيعة أبي بكر فإنه أحضر الحطب ليحرق عليهم الدار (شرح نهج البلاغة، ج20، ص147). مسعودی گفت: عروة بن زبیر برادرش عبد الله را در خصوص محصورکردن بنی هاشم در شعب و گردآوری هیزم برای آتش‌زدن آن‌ها معذور می‌داشت و می‌گفت: «مراد عبد الله از آن کار این بود که سخن مسلمین پراکنده و مختلف نشود و مسلمانان دچار اختلاف نشوند و سخنشان یکی باشد؛ همان‌گونه که عمر بن خطاب با بنی هاشم برخورد کرد در آن هنگام که بنی هاشم از بیعت با ابوبکر تأخیر کردند. او برایشان هیزمی آورد تا خانه را بر سرشان آتش زند». @Al_Meerath
🌷سرور بانوان جهان بالْإِسْنَادِ إِلَي عُبَيْدِاللَّهِ بْنِ مُوسَي، عَنْ زَكَرِيَّا، عَنْ فِرَاَّسٍ، عَنْ مَسْرُوقٍ، عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ تَمْشِي لا وَاللَّهِ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ مَا مَشْيُهَا يَخْرِمُ مِنْ مِشْيَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فَلَمَّا رَآهَا قَالَ: مَرْحَباً بِابْنَتِي مَرَّتَيْنِ قَالَتْ فَاطِمَةُ سلام الله عليها فَقَالَ لِي: أَمَا تَرْضَيْنَ أَنْ تَأْتِيَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ أَوْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّةِ. از عايشه روايت است كه گفت: هر گاه فاطمه (سلام الله عليها) راه مي‌رفت، به حق آن خدايي كه شريك ندارد راه رفتن وي با راه رفتن پيغمبر خدا (صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه) تفاوتي نداشت. وقتي پيامبر خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه فاطمه سلام الله عليها را مي‌ديد دو مرتبه به او مي‌فرمود: مرحبا به دختر من! فاطمه اطهر سلام الله عليها مي‌گويد: پدرم به من فرمود: آيا راضي نيستي كه فرداي قيامت بزرگ زنان مؤمنين يا زنان اين امّت باشي؟ 📚 الأمالي للطوسي، ص333 و از منابع عامه: مسند أبي داود الطيالسي، ج3، ص6؛ صحيح البخاري السلطانية، ج4، ص203، ج8، ص64؛ صحيح مسلم، ج‏4، ص1904، 1905، سنن ابن ماجه، ج‏3، ص131، سنن النسائي، ج‏5، ص96 حَدَّثَنَا حُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا إِسْرَائِيلُ، عَنْ مَيْسَرَةَ بْنِ حَبِيبٍ، عَنِ الْمِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو، عَنْ زِرِّ بْنِ حُبَيْشٍ، عَنْ حُذَيْفَةَ قَالَ: سَأَلَتْنِي أُمِّي: مُنْذُ مَتَى عَهْدُكَ بِالنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ قَالَ: فَقُلْتُ لَهَا: مُنْذُ كَذَا وَكَذَا، قَالَ: فَنَالَتْ مِنِّي وَسَبَّتْنِي، قَالَ: فَقُلْتُ لَهَا: دَعِينِي، فَإِنِّي آتِي النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَأُصَلِّي مَعَهُ الْمَغْرِبَ، ثُمَّ لَا أَدَعُهُ حَتَّى يَسْتَغْفِرَ لِي وَلَكِ، قَالَ: فَأَتَيْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَصَلَّيْتُ مَعَهُ الْمَغْرِبَ، فَصَلَّى النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ [إِلَى‏] الْعِشَاءِ، ثُمَ‏ انْفَتَلَ فَتَبِعْتُهُ، فَعَرَضَ لَهُ عَارِضٌ فَنَاجَاهُ، ثُمَّ ذَهَبَ فَاتَّبَعْتُهُ فَسَمِعَ صَوْتِي فَقَالَ:" مَنْ هَذَا؟"، فَقُلْتُ: حُذَيْفَةُ، قَالَ:" مَا لَكَ؟"، فَحَدَّثْتُهُ بِالْأَمْرِ، فَقَالَ:" غَفَرَ اللَّهُ لَكَ وَلِأُمِّكَ"، ثُمَّ قَالَ:" أَمَا رَأَيْتَ الْعَارِضَ الَّذِي عَرَضَ لِي قُبَيْلُ؟"، قَالَ: قُلْتُ: بَلَى، قَالَ:" فَهُوَ مَلَكٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ لَمْ يَهْبِطِ الْأَرْضَ قَطُّ قَبْلَ هَذِهِ اللَّيْلَةِ، اسْتَأْذَنَ رَبَّهُ أَنْ يُسَلِّمَ عَلَيَّ، وَيُبَشِّرَنِي أَنَّ الْحَسَنَ، وَالْحُسَيْنَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَأَنَّ فَاطِمَةَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ". از حذیفه از رسول اکرم ص ... یکی از فرشتگان از پروردگاه اجازه خواست که به من سلام دهد، و مرا بشارت دهد که حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت‌اند و فاطمه سرور بانوان بهشت است. مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏38، ص353/ 23329؛ سنن الترمذي، ج‏5، ص477؛ سنن النسائي، ج‏5، ص81. در برخی از همین روایات در پایان خبر «سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ إِلَّا مَرْيَمَ ابْنَةَ عِمْرَان‏» به چشم می خورد (سنن الترمذي، ج‏5، ص513) که ظاهراً افزوده است. @Al_Meerath
هرکس بمیرد و بغض علی (ع) را داشته باشد حدثنا محمد بن عثمان بن أبي شيبة، ثنا محمد بن يزيد هو أبو هشام الرفاعي، ثنا عبد الله بن محمد الطهوي، عن ليث، عن مجاهد، عن ابن عمر، قال: بينما أنا مع النبي صلى الله عليه وسلم في ظل بالمدينة وهو يطلب عليا رضي الله عنه إذ انتهينا إلى حائط، فنظرنا فيه فنظر إلى علي وهو نائم في الأرض، وقد أغبر فقال: لا ألوم الناس يكنونك أبا تراب، فلقد رأيت عليا تغير وجهه، واشتد ذلك، فقال: "ألا أرضيك يا علي؟" قال: بلى يا رسول الله، قال: "أنت أخي ووزيري تقضي ديني وتنجز موعدي وتبرئ ذمتي، فمن أحبك في حياة مني فقد قضى نحبه، ومن أحبك في حياة منك بعدي ختم الله له بالأمن والإيمان، ومن أحبك بعدي ولم يرك ختم الله له بالأمن والإيمان، وأمنه يوم الفزع الأكبر، ومن مات وهو يبغضك يا علي مات ميتة جاهلية، يحاسبه الله بما عمل في الإسلام (المعجم الکبیر، ج12، ص420؛ مشابه: مناقب علي للکوفي، ج1، ص320؛ علل الشرائع، ج1، ص157). از ابن عمر نقل شده که گفت: روزی همراه پیامبر (ص) زیر سایه‌ای در مدینه بودم و پیامبر (ص) به دنبال علی (ع) بود تا آنکه به دیواری رسیدیم. آنجا را نگاه کردیم. پیامبر (ص) به علی (ع) نگریست در حالی که او بر روی زمین خوابیده بود و غبارآلود شده بود. پس فرمود: «مردمان را سرزنش نمی‌کنم که تو را به کنیۀ ابوتراب صدا می‌زنند». [ابن عمر گفت:] دیدم که علی (ع) دلخور شد و بر او گران آمد. پس پیامبر (ص) فرمود: «خشنودت نکنم ای علی؟». علی (ع) فرمود: آری ای پیامبر خدا! پیامبر (ص) فرمود: «تو برادر من و وزیر من هستی. قرض مرا تو اداء می‌کنی و وعدۀ مرا تو محقَّق می‌کند و بدهی مرا تو پرداخت می‌کنی. هرکس تو را در دوران حیات من دوست بدارد، بر آنچه بر آن پیمان بسته وفا کرده است. و هرکس در دوران حیات تو پس از [درگذشتِ] من تو را دوست بدارد، خدایْ کار او را با امنیت و ایمان به پایان می‌رساند. و هرکس پس از تو، تو را دوست بدارد؛ در حالی که تو را ندیده است، خدایْ کار ارو را با امنیت و ایمان به پایان می‌رساند و او را در روزم هراس بسیار بزرگ [قیامت] ایمن می‌دارد. هرکس بمیرد در حالی که بغضِ تو را دارد -ای علی- به مرگ جاهلی می‌میرد و خداوند او را به آنچه در دوران اسلام انجام داده، محاسبه و بازخواست می‌کند. مشابه این روایت به تحریرهای مختلفی نقل شده است: از ابوالمغیرة از امیرالمؤمنین (ع) (مسند أبي یعلی الموصلي، ج1، ص402؛ فضائل الصحابة، ج2، ص815)، از مالک بن ضمره از امیرالمؤمنین (ع) (شرح الأخبار، ج1، ص164؛ أمالي المفید، ص10، 120)، از عمر بن علی از امیرالمؤمنین (ع) (مناقب علي للکوفي، ج2، ص485)، از علی بن زید بن جدعان از سعید بن مسیب از زید بن ثابت (علل الشرائع، ج1، ص144، ح10، 11)، از عمرو بن سلیمان از زید بن ثابت (أمالي الصدوق، ص583)، از مجاهد از ابن عباس (المعجم الکبیر، ج11، ص75)، از قداح از امام صادق (ع) (الکافي، ج8، ص306)، و به چند طریق دیگر (مناقب علي للکوفي، ج2، ص486؛ شرح الأخبار، ج1، ص113، 157). @Al_Meerath
◼️ کینه‌هایی در سینه‌های مردمانی حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ عَلِيٍّ، وَمُحَمَّدُ بْنُ مَعْمَرٍ، قَالَا: نَا حَرَمِيُّ بْنُ عُمَارَةَ بْنِ أَبِي حَفْصَةَ، قَالَ: نَا الْفَضْلُ بْنُ عَمِيرَةَ، قَالَ: حَدَّثَنِي مَيْمُونٌ الْكُرْدِيُّ، عَنْ أَبِي عُثْمَانَ النَّهْدِيِّ، عَنْ عَلِيٍّ، قَالَ: كُنْتُ أَمْشِي مَعَ رَسُولِ اللهِ -صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ-، وَهُوَ آخِذٌ بِيَدِي، فَمَرَرْنَا بِحَدِيقَةٍ، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِيقَةٍ! قَالَ: لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا ثُمَّ مَرَرْنَا بِأُخْرَى، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِيقَةٍ! قَالَ: "لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا" حَتَّى مَرَرْنَا بِسَبْعِ حَدَائِقَ، كُلُّ ذَلِكَ أَقُولُ مَا أَحْسَنَهَا، وَهُوَ يَقُولُ: "لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا" فَلَمَّا خَلَا لَهُ الطَّرِيقُ اعْتَنَقَنِي، ثُمَّ أَجْهَشَ بَاكِيًا، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ مَا يُبْكِيكَ؟ قَالَ: "ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ قَوْمٍ لَا يُبْدُونَهَا لَكَ إِلَّا مِنْ بَعْدِي"، قُلْتُ: فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِينِي؟ قَالَ: "فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِينِكَ" (مسند البزار، ج2، ص293؛ مشابه: مسند أبي یعلی الموصلي، ج1، ص426؛ معجم الصحابة للبغوي، ج4، ص85؛ مناقب علي للکوفي، ج1، ص243؛ المصابیح، ص261؛ تاریخ بغداد، ط 1417ق، ج12، ص394). نقل شده از ابوعثمان نهدی (د. 75ق یا پس از آن) از علی (ع) که فرمود: همراه پیامبر خدا (ص) راه می‌رفتم و دستم در دست او بود. از بوستانی رد شدیم. گفتم: ای پیامبر خدا! چه بوستان نیکویی! فرمود: «در بهشت نیکوتر از آن، از آنِ توست». از بوستان دیگری رد شدیم. گفتم: ای پیامبر خدا! چه بوستان نیکویی! فرمود: «در بهشت نیکوتر از آن، از آنِ توست». تا آنکه از هفت بوستان رد شدیم و نزد هرکدام می‌گفتم چه بوستانی نیکویی! و او می‌فرمود: در بهشت نیکوتر از آن، از آنِ توست». پس چون راه خلوت شد، مرا در آغوش گرفت. سپس شروع کرد به گریستن. گفتم: ای پیامبر خدا! چه شما را به گریه انداخت؟ فرمود: «کینه‌هایی در سینه‌های مردمانی که آن‌ها را آشکار نمی‌کنند مگر پس از من». گفتم: [هنگامی که این کینه‌ها و دشمنی‌ها نسبت به من آشکار می‌شود]، دینم در سلامت است [و آن دشمنی‌ها به دین من آسیبی نمی‌ زند]؟ فرمود: دینت در سلامت است. مشابه این حدیث از مجاهد از ابن عباس (المعجم الکبیر، ج11، ص73)، از انس بن مالک (مناقب علي للکوفي، ج2، ص550؛ شرح الأخبار، ج2، ص464؛ المصابیح، ص261-262)، و از ابورافع (مناقب علي للکوفي، ج1، ص336) نقل شده است. همچنین نجاشی یکی از آثار عبد العزیز بن یحیی جلودی را «کتاب ضغائن في صدور قوم» دانسته (فهرست النجاشي، ص241) که احتمالاً باید دربارۀ این حدیث باشد. گفتنی است حدیث انس بن مالک به صورت تقطیع‌شده در مصنف ابن ابی شیبه (ط 1427ق، ج17، ص124، ح32774) و حدیث ابوعثمان نهدی به صورت تقطیع‌شده در مستدرک حاکم (ج3، ص139، ح4697) نیز آمده است. حاکم حدیث را «صحیح الإسناد» دانسته و ذهبی نیز آن را در تلخیص «صحیح» دانسته است. @Al_Meerath
🔸 لزوم در نظرگرفتن پذیرش مخاطب در هنگام نقل احادیث وَقَالَ عَلِيٌّ: حَدِّثُوا النَّاسَ بِمَا يَعْرِفُونَ، أَتُحِبُّونَ أَنْ يُكَذَّبَ اللهُ وَرَسُولُهُ؟ حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللهِ بْنُ مُوسَى، عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذٍ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ، عَنْ عَلِيٍّ بِذَلِكَ (صحیح البخاري، ج1، ص37، باب من خصَّ بالعلم قوماً دون قوم کراهیة أن لا یفهموا). محمد بن اسماعیل بخاری از عبید الله بن موسی از معروف بن خربوذ از ابوالطفیل نقل می‌کند که علی (ع) فرمود: برای مردم آنچه را نقل کنید که می‌شناسند! آیا دوست دارید [با نقل آن احادیثی که مردم آن‌ها را انکار می‌کنند]، خدا و پیامبرش [توسط مردم] تکذیب شوند؟! این حدیث از احمد بن حازم از عبید الله بن موسی از معروف بن خربوذ از ابوالطفیل از امیرالمؤمنین (ع) با این متن نقل شده است: «أَيُّهَا النَّاسُ‌! تُحِبُّونَ أَنْ يُكَذَّبَ اللّٰهُ ورَسُولُهُ؟ حَدِّثُوا النَّاسَ بِمَا يَعْرِفُونَ‌، ودَعُوا مَا يُنْكِرُون» (الجامع لأخلاق الراوي والسامع، ج2، ص147؛ المدخل إلی السنن الکبری، ص362). مشابه این نقل از عبد الله بن داود نیز از معروف بن خربوذ نقل شده است (موضح أوهام الجمع والتفریق، ج2، ص481). مشابه این حدیث را سلام بن ابی عمرة نیز از معروف بن خربوذ از ابوالطفیل از امیرالمؤمنین (ع) روایت کرده است: «أَتُحِبُّونَ أَنْ يُكَذَّبَ اَللهُ وَرَسُولُهُ‌؟ حَدِّثُوا اَلنَّاسَ بِمَا يَعْرِفُونَ وَأَمْسِكُوا عَمَّا يُنْكِرُون» (الأصول الستة عشر، ص331، کتاب سلام بن أبي عمرة؛ الغیبة للنعماني، ص34). @Al_Meerath
بی‌خوابی‌های طولانی پس از پیامبر (ص) ◾️وروى أبو جعفر الإسكافي أيضا أن النبي ص دخل على فاطمة ع فوجد علياً نائماً فذهبت تنبهه فقال دعيه فربّ سهر له بعدي طويل وربّ جفوة لأهل بيتي من أجله شديدة فبكت فقال لا تبكي فإنكما معي وفي موقف الكرامة عندي (شرح نهج البلاغة لابن أبي الحدید، ج4، ص107). ◾️ابو جعفر اسكافى [د. 240ق] نيز روايت كرده كه پيامبر صلى الله عليه و آله به خانه فاطمه عليها السلام وارد شد و ديد كه على عليه السلام خوابيده است. فاطمه عليها السلام رفت كه بيدارش كند. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «رهايش كن. او پس از من بى‌خوابىِ بسيارى خواهد كشيد، و به خاطر او، ستم بر اهل بيت من بسيار سخت خواهد بود». فاطمه عليها السلام گريست. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «گريه نكن. شما دو نفر با منيد و پيش من در جايگاه كرامت هستيد» (ترجمه از دانش‌نامۀ امیرالمؤمنین). @Al_Meerath