eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.2هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
59 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید حجت‌الله رحیمی🌹 همیشه می‌گفت: این انقلاب متعلق به امام زمان "عج" و متعلق به خون خیلی از شهداست که تکه تکه شدند، پای این انقلاب و این روضه‌ها اونها این جوری جواب رهبرشون رو لبیک گفتند و حالا نوبت ماست که جواب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را لبیک بگیم ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴💢گزارش رسانه‌های فرانسه از موشک فتاح ♦️فقط اونجا که معنی کلمه فتاح رو میگه 😁 این موشک جدید ایرانی، قدرت مانور در خارج از جو را دارا است، امری که آن را بر تمامی سامانه‌های دفاعی از جمله گنبد آهنین غالب می‌سازد ... پیشنهاد دانلود👌 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴👈 ما این همه منکر داریم بدتر از بی حجابی، چرا انقدر گیر دادید به حجاب⁉️ 🎙 پاسخ شنیدنی از: استاد عالی 🎋〰☘ @Alachiigh
خسارات دیپلماسی التماسی 🔴جدای از آنکه بخواهیم درباره خوب و بد بودن برخی رفتارها در عرصه سیاست خارجی هرگونه قضاوتی داشته باشیم، آنچه برای منافع ملی یک کشور به مراتب ضرر و زیان آن بیشتر است، نمایاندن ضعف‌ها و کاستی‌ها در عرصه سیاست خارجی است. تعجب و تأسف‌ اما زمانی است که از تجربه‌های تلخ روابط خارجی عبرت گرفته نشود و برخی بخواهند رندانه رفتارهای به غایت خسارت‌آمیز خود را در جلوی افکار عمومی بیارآیند. رهبر معظم انقلاب مدتی قبل در مقابل سیاست خارجی مبتنی بر «عزت»، از هزینه‌ساز بودن «دیپلماسی‌ التماسی» سخن گفتند. 🔸دیپلماسی التماسی یعنی به جای آنکه در متن توافق هسته‌ای سازوکارهای واقعی و بازدارنده برای اجرای تضامین فراهم شود، در دی‌ماه 1394 معتقد باشید «امضای کری تضمین است»، اما در 16 خرداد 1402 در دیدگاهی متناقض بگویید: «هرکس بگوید در روابط بین‌الملل می‌توان تضمین گرفت، عوام است»! 🔹دیپلماسی التماسی یعنی مسئول دستگاه سیاست خارجی بعد از فروکش کردن هیجانات و احساساتش، در مهر 1400 ادعا کند: «من در مجلس گفتم در برجام کلمه «تعلیق» وجود ندارد؛ اشتباه از من بود! 🔸دیپلماسی التماسی یعنی مسئول دیپلماسی کشور دست به عمل فاجعه‌آمیز بزند و ذلیلانه در شورای روابط‌ـ خارجی آمریکا بگوید مذاکرات هسته‌ای تأثیر مستقیم بر مسائل داخلی ایران خواهد داشت و در صورت شکست مذاکرات، شرکای غرب در ایران انتخابات مجلس آینده را به جریان غرب‌ستیز واگذار خواهند کرد و سپس ناچار باشد برای اثبات این دیدگاه خود به نتایج شکست مذاکرات در سال 2005 استناد کند تا به طرف مقابل بفهماند به سود غربی‌هاست که او و دوستانش در ایران را تقویت کنند! 🔹دیپلماسی التماسی یعنی اردیبهشت 1392 (یک ماه مانده تا انتخابات ریاست‌جمهوری) در جمع دانشجویان صنعتی شریف گفته شود: «اروپایی‌ها آقا اجازه هستند و آمریکا کدخداست؛ بستن با کدخدا راحت‌تر است». اما در اردیبهشت سال 1397 و پس از خروج آمریکا از برجام، «کدخدای سال 1392» به «موجود مزاحم سال 1397» تبدیل شود و مقام مسئول از نجابت مردم ایران شرم نکند و بگوید: «خوشحال هستم که یک موجود مزاحم از برجام خارج شده است!» 🔸اما خطرناک‌تر از «دیپلماسی التماسی» برای منافع ملی «واکنش‌های انفعالی» در مقابل چنین رفتارهایی است. این واکنش‌ها نیز لزوما از سنخ امنیتی و قضایی نیست؛ بلکه مهم‌تر از آن، بی‌تفاوتی افکار عمومی و تعصبات نابه‌جای برخی احزاب و چهره‌های سیاسی است، اگر نخواهند از تجربیات تلخ دیپلماسی التماسی عبرت بیاموزند؛ چرا که در این صورت ملت ایران ناچار به تکرار تجربه مجدد و زیانبار آن خواهد بود. ✍🏻عزیز غضنفری 🎋〰☘ @Alachiigh
آلاچیق 🏡
⚜#رمان_واقعی_نسل_سوخته قسمت #۴۳ اولین قدم غیر قابل وصف ترین لحظات عمرم ... رو به پایان بود ...
قسمت بچه های شناسایی بهترین سفر عمرم تمام شده بود ... موقع برگشت، چند ساعتی توی دوکوهه توقف کردیم ... آقا مهدی هم رفت ... هم اطلاعات اون منطقه رو بده ... و هم از دوستانش ... و اون شب شون تشکر کنه ... سنگ تمام گذاشته بودن ... ولی سنگ تمام واقعی ... جای دیگه بود ... دلم گرفته بود و همین طوری برای خودم راه می رفتم و بین ساختمان ها می چرخیدم ... که سر و کله آقا مهدی پیدا شد ... بعد از ماجرای اون دشت ... خیلی ازش خجالت می کشیدم ... با خنده و لنگ زنان اومد طرفم ... _ می دونستم اینجا می تونم پیدات کنم ... _یه صدام می کردید خودم رو می رسوندم ... گوش هام خیلی تیزه ... _توی اون دشت که چند بار صدات کردم تا فهمیدی ... همچین غرق شده بودی که غریق نجات هم دنبالت می اومد غرق می شد ... _شرمنده ... بیشتر از قبل، شرمنده و خجالت زده شده بودم ... _شرمنده نباش ... پیاده نشده بودی محال بود شهدا رو ببینم ... توی اون گرگ و میش ... نماز می خوندیم و حرکت می کردیم ... چشمم دنبال تو می گشت که بهشون افتاد ... و سرش رو انداخت پایین ... به زحمت بغضش رو کنترل می کرد ... با همون حالت ... خندید و زد روی شونه ام ... _بچه های شناسایی و اطلاعات عملیات ... باید دهن شون قرص باشه ... زیر شکنجه ... سرشونم که بره ... دهن شون باز نمیشه ... حالا که زدی به خط و رفتی شناسایی ... باید راز دار خوبی هم باشی ... و الا تلفات شناسایی رفتن جنابعالی ... میشه سر بریده من توسط والدین گرامی ... خنده ام گرفت ... راه افتادیم سمت ماشین ... _راستی داشت یادم می رفت ... از چه کسی یاد گرفتی از روی آسمون ... جهت قبله و طلوع رو پیدا کنی؟ ... نگاهش کردم ... نمی تونستم بگم واقعا اون شب چه خبر بود ... فقط لبخند زدم ... _بلد نیستم ... فقط یه حس بود ... یه حس که قبله از اون طرفه ... پوستر اتاق پر بود از پوستر فوتبالیست ها و ماشین ... منم برای خودم از جنوب ... چند تا پوستر خریده بودم ... اما دیگه دیوار جا نداشت ... چسب رو برداشتم ...چشم هام رو بستم و از بین پوسترها ... یکی شون رو کشیدم بیرون ... دلم نمی خواست حس فوق العاده این سفر ... و تمام چیزهایی رو که دیدم بودم ... و یاد گرفته بودم رو فراموش کنم ... اون روزها ... هنوز "حشمت الله امینی" رو درست نمی شناختم ... فقط یه پوستر یا یه عکس بود ... ایستادم و محو تصویر شدم ... یعنی میشه یه روزی ... منم مثل شماها ... انسان بزرگی بشم؟ ... فردا شب ... با خستگی و خوشحالی تمام از سر کار برگشتم ... این کار و حرفه رو کامل یاد گرفته بودم ... و وقتش بود بعد از امتحانات ترم آخر ... به فکر یاد گرفتن یه حرفه جدید باشم ... با انرژی تمام ... از در اومدم داخل ... و رفتم سمت کمد ... که ... باورم نمی شد ... گریه ام گرفت ... پوسترم پاره شده بود ... با ناراحتی و عصبانیت از در اتاق اومدم بیرون ... کی پوستر من رو پاره کرده؟ ... مامان با تعجب از آشپزخونه اومد بیرون ... _کدوم پوستر؟ ... چرخیدم سمت الهام ... من پام رو نگذاشتم اونجا ... بیام اون تو ... سعید، من رو می زنه ... و نگاهم چرخید روی سعید ... که با خنده خاصی بهم نگاه می کرد ... چیه اونطوری نگاه می کنی؟ ... رفتم سر کمدت چیزی بردارم ... دستم گرفت اشتباهی پاره شد ... خون خونم رو می خورد ... داشتم از شدت ناراحتی می سوختم ... ⚜جھت‌ِ مطالعہ‌ے هر قسمٺ‌؛،، ¹1صڵواٺ‌ بہ‌ نیٺ ِ تعجیݪ‌ دࢪ فࢪج‌ الزامیست -ادامه دارد... -نويسنده: @Alachiigh
عمر کوتاه است … فرصت نگاه کردن ، از تمامی پنجره های زندگی را ندارم ، تصمیم گرفته ام فقط از یک پنجره ، به زندگی نگاه کنم … و آن هم پنجره امید … ! ⭐️⭐️⭐️ 🎋〰☘ @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید_عبدالقادر_سلیمانی🌹 شهيدي که قبل از شهادت اسمش جزء شهدا نوشت بعد از کربلای ۴ بود. دیدم عبدالقادر با ناراحتی کنار سنگرش نشسته, و از ناراحتی به دست و پاش می زنه و می گه, همه رفتن و من موندم! گفتم, بلاخره همه که نباید شهید بشن, شما باید بمونی و این بچه ها را فرماندهی کنی! گفت این حرفا کشکه, آنقدر هستند که فرماندهی کنند... مرا برد به سنگرش. گفت خطط خوبه؟ گفتم: اره. یه مقوا را پانزده تکه کرد و گفت اسم دوستای شهیدمو می گم. بنویس تا بزنم جلو چشمم. گفت و نوشتم, یک مقوا زیاد آمد. هرچی فکر کرد کسی یادش نیامد. گفت خداییش بنویس شهید عبدالقادر سلیمانی! گفتم نگو... گفت به حضرت زهرا(س) قسمت می دم, بنویس شهید عبدالقادر سلیمانی. نوشتم. با رضایت اسمش را برداشت و گفت به زودی به درده شما می خورد! بعد از کربلای ۵ دیدم همان مقوا را هم زدن بین اسم شهدا! #⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰☘ @Alachiigh
🔴❌👆این بشر هر موقع خبر مهمی منتشر میشه خودش و رسانه هاش میان و فضای افکار عمومی رو منحرف میکنن یه سمت دیگه ای 🔹اون سال بشار اسد سفر مهمی به ایران داشت و کلی دهن مردم از پیروزی های پی در پی مقاومت شیرین شده بود که یک دفعه استعفا کرد و یک هفته کشور و فضای رسانه ای رو درگیر کرد. 🔸دیروز خبر موشک جدید فتاح همه جا پخش شد که یک دفعه تصمیم گرفت در کلاب هاوس حرف بزنه و رسانه هاشم یک دفعه همه پوشش بدن. ❌چیه داستان؟! ✍مکشوفات ... 🎋〰☘ @Alachiigh