eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.2هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
59 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
آلاچیق 🏡
#عشقینه #ناحله #قسمت_نودو_نه رسید به نگاه ترسیده من دوباره زاویه دیدش و تغییر داد و گفت یاعلی دوستا
به ریحانه نگاه کردم که هنوز خوابش نبرده بود. _ریحانه جان. میشه بری کنار یه دقه کولمو بگیرم؟ ریحانه از جاش بلند شد پشت سرش منم پاشدم که کولمو داد دستم. ازش تشکر کردمو گرفتم که گفت +هر چ میخای بگیری بگیر بزارمش بالا. سوییشرتمو از توش برداشتمو زیپشو بستم. از زیر چادر سوییشرتمو تنم کردمو زیپشو تا ته کشیدم بالا پاهامو گذاشتم رو صندلی و تو بغلم جمعش کردم. نمیدونم.... از بی مهری محمد بود یا از اینکه کنار پنجره نشستم.... وجودم یخ زده بود. حس میکردم میلرزم از سرما. میخواستم به خوزم مسلط باشم. چشمامو بستم سعی کردم بخوابم..... دیگه از سرما سردرد گرفته بودم. به دور و برم نگاه کردم. اکثرا خوابیده بودن ریحانه هم کنار من خوابش برده بود. دلم نمیخواستم دیگه به محمد نگاه کنم. ولی ناچار سرمو برگردوندم عقب. تو دستش مفاتیح بود و مشغول خوندش بود. از نگاهم روشو برگردوند سمتم. میخاستم بگم سردمه ولی خجالت میکشیدم. بیخیال شدم و سرمو چرخوندم دیگه از سرما تو خودم مچاله شده بودم. به ساعتم نگاه کردم تقریبا ۱ بود. بی اختیار گوشیمو روشن کردمو زنگ زدم به مامان. نمیدونم بعد چندتا بوق جواب داد. ولی میدونم با شنیدن صداش اشکم در اوند خودمو کنترل کردم که نگران نشه _سلام مامان +سلام عزیزم خوبی؟چیشده؟اتفاقی افتاده؟ _نگران شدین؟ +به ساعت نگاه کردی؟ _ببخشید .مامان +جانم _من خیلی سردمه . +سوییشرتتو پوشیدی؟ _اره . +بازم سردته؟ دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم صدام از گریه بلند شد. _اره مامان. خیلی سردمهههه. نمیتونم بخوابم +گریه میکنی فاطمه؟ بچه شدی؟ از ریحانه یه چیزی بگیر. این همه ادم هست اونجا. گریه میکنی دیوونه؟؟ سعی کردم آروم شم. ازش خداحافظی کردم وگفتم که یه کاری میکنم. دلم نمیومد بیدارش کنم. نمیدونستم دلیل گریه هامو... ولی مطمئن بودم بخاطر سرما نیست ... سرما بهونه بود... چادرمو کشیدم رو سرم و سعی کردم بهش فکر نکنم. __ صدای تو گوشم منو از حالت خواب و بیداری در آورد . دقت کردم. صدای محمد بود. دورِ اهنگ گوشیم رسیده بود به صدای مداحی محمد . چشامو باز کردم و جز تاریکی چیزی ندیدم به خاطر چادری بود که کشیده بودم رو صورتم ... گوشیمو به سختی از تو جیبم در اوردم و بهش نگاه کردم. ساعت ۳ بود. خب خوب بود. بالاخره داره میگذره این تایمِ نفرین شده. خواستم تکون بخورم که یه چیز سنگین مانع شد . سرمو از زیر چادر در اوردم یه چیزی روم بود. دادمش کنار و بهش خیره شدم. پالتو بود ... چشامو مالوندم و بیشتر دقت کردم. یه پالتوی مردونه بود. عه... پالتوی محمد بود . همونی ک اون روز از تو جیبش دنبالِ قرص گشتم. همونی که لاش قرآن گذاشتم. چسبوندمش به بینیم و بوش کردم بوی عطر خودش بود. ولی! ولی کی اینورو من کشیده بود؟ امکان نداره! یعنی میشه؟وای خدایا! از هیجان جلوی دهنمو گرفتم که جیغ نزنم. با تعجب به ریحانه که غش کرده بود نگاه کردم از لای صندلیِ خودمو ریحانه عقب و نگاه کردم. محمد بیدار بود .با گوشیش ور میرفت . یعنی محمد ؟! مگه میشه اصلا!!! امکانش هست؟ به هیچ عنوان این آدمی که من میشناختم اینکارو نمیکرد! اصن از کجا فهمید ک من سردمه؟! یا اصن مگه این ب من نزدیک میشه که بخواد.. فکرا رو از سرم بیرون کردم شاید پالتوی آدم دیگه ای بود. اخه اونم امکان نداره خب کار کی میتونست باشه؟ یعنی میشه ک این پالتوی محمد باشه؟ من دارم خواب میبینم؟ پالتو رو کشیم رو صورتم بوی عطرش به بینیم رسید! این حس اوجِ آرامش و همزمان اوجِ هیجآن بود ... چه متناقض نمایِ آرامبخشی... چه تضادِ قشنگی... گرما و عطری ک رو پالتوش بود باعث شد خوابم ببره ... _ محمد: بعدِ توقف تو یکی از پمپ بنزینای تو راهِ تهران حرکت کردیم. نگه داشته بود تا بریم به کارایِ ضروریمون برسیم. برام خیلی عجیب بود که چرا امامزاده هاشم نگه نداشتن . ریحانه خیلی اصرار داشت که فاطمه رو بیدار کنه ولی من مانع شدم و گفتم که تازه خوابش برده. جریانِ گریه هاشو واسه ریحانه تعریف کردم و باهم ی دل سیر خندیدیم. دلم براش سوخت. اومدیم بالا تو اتوبوس ریحانه خواست بشینه که چشم به فاطمه افتاد که مث مورچه جمع شده بود. فقط با عقلم جور در نمیومد که چجوری رو اون صندلی چپیده. چادرشو رو سرش کشیده بود و هیچی ازش پیدا نبود. دلم سوخت به حالش. ریحانه محو فاطمه بود و بهش میخندید. داشتم نگاشون میکردم که ریحانه گفت +ببین دختره رو به چه روزی انداختی؟ خب اگ اونجا مینشست میخواست روت انتحاری کنه؟ چه عیبی داشت؟ ینی دلم میخواد بفهمه آه بکشه دودمانت بره هوا با چشمای گرد شده نگاش کردم. خیلی لباس تنم بود. به محض ورود به اتوبوس پالتوم و در اوردم . : فاطمه زهرادرزی،غزاله میرزاپور @Alachiigh
🔴 گوجه و موز ناشتا نخورید ... 🔻 گوجه:اسید گوجه با اسید معده واکنش داده و باعث سنگ در معده شده 🔻موز: منیزیم بدن‌ بطورناگهانی افزایش پیدا میکند و تعادل منیزیم و پتایسیم بدن بهم میریزد @Alachiigh
مادرت اهل ایران.mp3
6.52M
🙏صلی الله علیک یا علی بن الحسین♥️🤚 عشقمی به قرآن ، مادرت اهل ایران قصه داره این دل سپردن ما ❤️ میلاد امام سجاد علیه السلام مبارکباد 😍❤️ 🎤 حاج سید رضا نریمانی @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سردار_شهید_حمیدرضا_نوبخت🌹 🌊عمليات والفجر۸ بود. قبل از اينكه عملیات شروع بشود بچه ها رو جمع کرد و گفت : امشب، شب عاشورا است هر كس می خواهد برود من اصلاً جلويش را نمی گيرم، آنهايی كه نمی توانند در اين عمليات شركت كنند و می خواهند بروند همين الان بروند نه الان جلوی شما را می‌گيرم و نه بعداً با شما كاری خواهم داشت و در آينده هم با شما هيچ بر خوردی نخواهد شد. حالا هر كس كه عاشق حسين(ع) است بماند و در اين عمليات شركت كند و اگر نه برود. ولی اگر شركت كرديد موقعی كه عمليات شروع شد ما را تنها نگذاريد و عمليات را رها نكنید. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات @Alachiigh
11.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐🎉🎊🎉🎊💐 سلام عطر خوش دلپذير سجاده سلام دلبر سجده ، امير سجاده سلام سفره پر نعمت دعا خواني سلام سفره مهمان پذير سجاده   میلاد علی بن الحسین زین العابدین «ع» سرچشمه نور معارف خجسته باد 💐✨💐✨💐✨💐 ✅نماهنگ میلاد امام سجاد علیه السلام ✅بسیار زیبا. 👌👌 @Alachiigh
❌❌ببینید چقدر صریح دروغ میگویند! این قیمت سراتو ۲۰۲۳ در دوبی هست.. ۱۸.۳۸۰ دلار یعنی ۹۰۰میلیون تومان تومان در کشور مبدا بوده و با هزینه های واردات حتی بدون تعرفه کمتر از ۱.۵تا ۲ میلیارد وارد ایران نمیشود. این هم مدل ۱۱سال کارکرده مدل ۲۰۱۲ سراتو در دوبی هست که بیش از ۳۰۰هزار کیلومتر کار کرده است و قیمت آن بیش از ۳۰۰میلیون تومان در کشور مبدا می باشد! معلوم نیست آقای رشیدی کوچی نماینده مردم ایران هستند یا مسئول طرح اسقاط خودروهای فرسوده حاشیه خلیج فارس!! چرا افراد را بابت دروغ هایشان محاکمه نمیکنید؟! ✍سیدامیرحسین حسینی @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴امربه‌معروف تراز در راهپیمایی 😊👌 🔴 درسته که رسانه های دشمن فعالن ولی ما هنوز ننه هامونو داریم 🤣 ایول👌👌 @Alachiigh