فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 مادری که ۱۰۰ ثانیه تأمل کرد و به یاد فرزند شهیدش جز ۳ کلمه چیزی نگفت...❤️😭😭
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
@Alachiigh
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕ حتما حتما گوش کنید و لذت ببرید و افتخار کنید 👏
#راجی
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شماره 1⃣
#بشنوید👆
🎥 #قاضیزاده: یک زمانی میگفتند باید تحریمها برداشته شود تا مشکل آب خوردن مردم حل شود
🔹سرمایهای که همۀ مشکلات را حل میکند مردم هستند. مردم سرمایۀ ثروثآفریناند.
#انتخابات۱۴۰۳
#اصلح
#مشارکت_حداکثری
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شماره2⃣
#بشنوید👆
❌🎥 #پزشکیان: قدم اول ما این است که مسیری که دولت پیش گرفته را ادامه دهیم
🔻اگر در ارزیابیها ببینیم برنامه یا نیروها نواقصی دارند اصلاحاتی باید در مسیر شکل بگیرد.
(( اینکه مایل به ادامه خط مدیریتی شهید رئیسی بود با مواضع سابق ایشان همخوانی نداشت. ))
عالیه سادات
#انتخابات۱۴۰۳
#اصلح
#مشارکت_حداکثری
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
#فراموشت_نمیکنم #قسمت۴۷و۴۸ بردیا نا محسوس نگاهی به اطرافش کردو با لبخند دستمو گرفت. این یعنی بوتی
#فراموشت_نمیکنم
#قسمت۴۹
سرگرد(بهرامی)_ خب؟
طهورا پوزخند زدو گفت
_ نمی شناسیش؟
سرگرد_ چرا! یکی از سر کرده های سازمان مجاهدین خلق یا به قول ما، منافقین! بهتره ادامه حرفاتونو بگین!
طهورا که یهویی حسابی شیر شده بود گفت
_ دخترشم و وقتی 16 سالم بود مادرمو منو باخودش برد اونور ! امسال هم مادر بزرگم فوت شدو چون مادرم نمی تونست برگرده ایران من به جاش واسه انحصار ورثه اومدم ایران.
سرگرد_ چرا قاچاقی اومدی؟؟
پوزخند صدا داری کردو با غیظ گفت
_کشور عزیزم بهم ویزا نداد واسه همین سمیر به مادرم این پیشنهاد رو داد که با کمک اون قاچاقی وارد کشوری بشم که به صاحب خونه اجازه ورود نمی ده اما ورود مهمونا اسوون و بی دردسره!
سرگرد_ سمیر کیه؟
پوزخندشو تشدید کردو گفت
_ یه دورگه ایرانی ارمنی که پروندش زیر دست جوجه پلیسای شیرازه!
سرگرد_کجا باهاش اشنا شدی؟؟
_از بچگی با هم بزرگ شدیم و متاسفانه بعد از رفتنم از ایران دیگه ندیدمش تا وقتی که اومدیم ایران!...خب کی منو میبرین اعدام کنین؟
فکر کنم چیزی واسه اعتراف نمونده باشه!
سرگرد از جا بلند شدو از مامور خانمی که مسئول جا به جایی طهورا بود خواست تا چشم بند و دست بند بزنه و به سلولش برگردونتش!
و از اتاق بازجویی بیرون زدو بعد از چند دقیقه به ما ملحق شد و بعد از احترام نظامی نگاه کلافشو به سرهنگ دوختو منتظر نظر سرهنگ بود.
بردیا نگاه خیرشو به مانیتور دوخت و سرهنگ با مکث سرفه مصلحتی کردو توجه همه رو به خودش جلب کردو گفت
_فکر میکنم باید پرونده رو به دست نیرو های امنیتی و اطلاعتی بزاریم!
منو بردیا از حرف سرهنگ ماتم گرفتیمو همزمان گفتیم
_ _سرهنگ بزارین خودمون ادامه بدیم!
سرهنگ تبسمی کردو گفت
_ می دونم دوست دارین خودتون موفق بشین ولی این پرونده داره به پرونده سیاسی تبدیل میشه. بهتره به زیر نظر افرادی باشه که شغلشون رسیدگی به این جور پرونده هاست! به احتمال زیاد پرونده اوانسیان هم به دست نیرو های امنیتی و اطلاعاتی بیفته!
ماتم زده گفتم
_ امکان داره به ما هم درخواست همکاری باهاشونو بدن؟
سرهنگ سرشو به معنای تایید تکون دادو گفت
_ اره احتمال داره... بهتره شما و سروان ماهانی برین و امروزو استراحت کنین! منم اظهارات خانم ولد بیگی (طهورا) رو به سردار میدم تا دستور نهایی رو اعلام کنه!
هردو احترام نظامی گذاشتیمو از سازمان و درنهایتا از پادگان خارج و به سمت خونه سازمانی راه افتادیم ...
👇👇👇👇
آلاچیق 🏡
#فراموشت_نمیکنم #قسمت۴۹ سرگرد(بهرامی)_ خب؟ طهورا پوزخند زدو گفت _ نمی شناسیش؟ سرگرد_ چرا! یکی ا
#فراموشت_نمیکنم
#قسمت۵۰تا۵۱
بردیا صدای اهنگ و کم کردو گفت
بردیا _ دریا!
_ جانم؟!
بردیا _ بی بلا! اینجوری جواب میدی من پس میفتما!
خندیدم و گفتم
_ خب کارتو بگو دیگه!
بردیا_ گفتی جانم یادم رفت چی می خواستم بگم!
قهقه زدمو گفتم
_ چرت و پرت گفتنو بزار کنار و بگو ببینم چی می خواستی بگی!
_این پرونده یکم اشفتم کرده! می خواستم بگم باهام حرف بزن سرگرم شم!
نفس عمیقی کشیدمو گفتم
_ منم ذهنم درگیر همین پروندست! دلم میخواست خودمون پرونده رو پیش ببریم ...
_ اره منم دلم میخواست خودمون پرونده رو پیش ببریم...اما حیف که...
حرفشو خوردو نفس عمیقی کشید که من ادامه دادم
_بردیا به نظرت ایران اومدن طهورا واقعا واسه ارث و میراثه؟!
چپ و چوله نگام کردو گفت
بردیا_معلومه که نه!!!مطمئنم باز این وطن فروشا بوی پول و دلار امریکایی به مشامشون خورده قصد خربکاری به سرشون زده!
_اوهوم!... خدا ازشون نگذره! به نظرم اینا قصدشون جاسوسی نیست ...همون خرابکاریه به نظرم ...
ادامو دراورد با ناز پلک زدو گفت
_ اوهوم!
خندیدم و خواستم اعتراض کنم که چشمم به شلوغی سر کوچه بغلی مجتمع خونه سازمانی افتاد که بیشتر شبیه درگیری بود.
_بردیا! اونجا رو نگا!
ماشینو به کنار جاده هدایت کردو پیاده شد.. منم پیاده شدم که ماشینو با ریموت قفل کردو گفت
_چادرتو محکم بگیر تا لباست مشخص نباشه!
سرمو به تایید حرفش تکون دادمو دنبالش به سمت جمعیت رفتیم! بردیا لباس نظامی تنش نبود ولی من لباس فرم ناجا تنم بود و واسه این که کسی متوجه لباسم نشه چادرمو سفت گرفتم... هر چند که مقنعه سبز زیتونیم تا حدودی هویتمو لو میداد !
مرد چاقی با خشم گفت
_عای مردم به دادم برسین این خانم تمام داراییمو بالا کشیده! حالا بچمو هم می خواد
بردیا _اقا اروم باش این معرکه چیه که گرفتی؟
زن با گریه پشتم ایستادو چادرمو چنگ زدو گفت
_خانم پناهم بده! الان منو می کشه!
رو به مردمو که جمع شده بودن گفتم
_خواهشا متفرق شین!
یکی از مردا با لهجه مشهدی گفت
_ خواهر این زن نقشش اینه داره ادا در مِیاِره!! الکی خودشو زده به مظلومی!!! مو صاب مغازه بغلی مغازه جفر اقام!! هر روز هر روز پا میشه میاد اینجا و با عباس اقا دعوا راه میندازه!
یکی از زنا که چادر رنگی پوشیده بودو زنبیل حصیری توی دستش بود رو به مرد پرخاش کرد
_حمیداقا این حرفا چیه! مو مودونوم! این زن بچشو از عباس می خوا اما بهش نمی ده!
بردیا رو به مردی که عباس اسمش بود گفت
_مشتی شما سن پدر منو دارین! این رفتارا از شما که ریش سفید محلتونی بعیده!
مرد غرید و خواست به سمت زنش بیاد که بردیا جلوشو گرفت.
زنی که پشتم پناه گرفته بود از ترس چادرمو کشید که چادرم از دستم کشیده شدو لباس فرمم و پیکسل ارم ناجای روی مقنعه ام معلوم شد...
عباس سریع خودشو از دست بردیا رها کردو وحشت زده گفت خ...خ...خانم....پ...پ..پلییس ...ب...به.. به خدا غلط کردم...
#ادامه دارد...
#نویسنده_رز
#رمان_مذهبی
@Alachiigh
⭕️✅از بین بردن باکتری پا
سرکه و آب ولرم را با هم مخلوط کرده و به مدت ۱۰ دقیقه پاها را در آن بگذارید و سپس بشویید
با اینکار بوی بد پا از بین رفته و همچنین پای شما لطیف خواهد شد
#درمان
#سلامت
#سلامت_بمانید
@Alachiigh
🌹شهید_رضا_خرمی🌹
هیچ وقت مانع اعزامش نشدم و فقط می گفتم: «مراقب خودت باش!» همسرم همیشه می گفت هنگامی که به منطقه می روند حاج قاسم به آنها اجازه نمی دهد که جلودار باشند و خودش جلوتر از همه راه می رود. حاجی بیشتر محافظ آنها بود تا آنها محافظ حاجی! البته آنها این را دوست نداشتند ولی با اخلاق حاجی آشنا بودند و تمام سعی شان این بود که به بهترین نحو از حاج قاسم محافظت کنند.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️👆🎥صحبتهای عجیب مدیرعامل نامی نو
🔴#مدیرعامل_ساندویچ_نامی_نو است. همان که در رمضان امسال تعدادی ساندویچ برای مراسم استادیوم آزادی تحویل سازمان تبلیغات داد و بعد مورد هجوم گله براندازان قرار گرفت.
سه بار به نام مولا علی قسم می خورد که همه زندگی اش را برای وطنش می دهد و بعد گریه اش می گیرد. #وطن_پرستی این طوری زیباست و این چنینی ولایت مولا علی دست انسانها را میگیرد.
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شماره3⃣
#بشنوید👆
#زاکانی: فساد نه اصلاحطلب میشناسد نه اصولگرا
فساد هر کجا هست بد است. برخی مسئولان برای مقابله با فساد تعارف میکنند و خجالت میکشند. بهنظر من باید از مردم خجالت کشید.
#انتخابات۱۴۰۳
#اصلح
#مشارکت_حداکثری
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شماره4⃣
#ببینید👆
⭕️🎥 #جلیلی:
رئیس جمهور پیمانکار نیست!
🔸ادعا میکنم با درک عمیق از مسائل کشور برنامه های جهش کشور را آماده نمودیم
🔸دولتی که صدها اولویت داشته باشد در حقیقت یعنی اولویتی ندارد
#انتخابات۱۴۰۳
#اصلح
#مشارکت_حداکثری
@Alachiigh