آلاچیق 🏡
🌿اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاء #ناحله #قسمت_بیست_و_چهارم تو فکر ب
#رمان_مذهبی_ناحله🌿
#قسمت_بیست_و_پنجم
واسه اینکه واسش سخت نشه ب حرف زدن ادامه دادم
نگاه تحسین آمیز آقا کمیل و خانومش رو ریحانه مشهود بود
روح الله هم وقتی متوجه سکوت جمع شده بود
برگشت و به ریحانه نگاه کرد
بعدشم که به حرف گرفتمش و مشغول صحبت شدیم
ریحانه سینی چایی و جلوی آقا کمیل نگه داشت که گفت
+بح بح دست شما درد نکنه
چایی و پخش کرد و هرکی یه چیزی گفت
با اشاره زن داداش نشست کنارش .
ظرف شیرینی و شکلات و از رومیز ورداشتم و تعارف کردم بهشون
دوباره جو مثه قبل شده بود
که بابا نگاهش و به روح الله دوخت
به نظر میرسید روح الله هم خودشو برای رگبار سوالای بابا آماده کرد بود
از تحصیلش پرسید
که جواب داد میخواد درسش و تو حوزه ادامه بده
از دارایی و شغلش پرسید
که خیلی صادقانه و با اعتماد ب نفسی ک نشان از یه پشتیبان قوی تو زندگیش میداد جواب داد
و اینم ب حرفاش اضافه کرد که ان شالله اگه خدا بخواد کار میکنه تا خونه بگیره و خلاصه تمام تلاشش و میکنه تا رفاه و برای ریحانه فراهم کنه .
وضع مالیِ باباش خوب بود ولی روح الله دوست داشت رو پاهای خودش وایسته و مطمئن بودم این ویژگی برای پدر من میتونه خیلی جذاب باشه.
با لبخندی ک روی لبای بابا نشست از حدسی ک زدم مطمئن شدم .
خلاصه یه سری حرفای دیگه زدن و ریحانه و روح الله و فرستادن تا حرف بزنن
ریحانه خجالت زده روح الله و به سمت اتاقش راهنمایی کرد
سعی کردم حس کنجکاویم و سرکوب کنم و آروم بشینم سر جام با اینکه خیلی سخت بود
۲۰ دقیقه بعد روح الله در و باز کرد و کنار وایستاد تا اول ریحانه خارج شه
با دیدن قیافه شاد و خندون ریحانه تو دلم گفتم که حتما روح الله مخشو زده...
و با شناختی که ازش داشتم میدونستم میتونه قلبشو تسخیر کنه...
از لبخند ریحانه یه لبخند عمیق رو لبم نشست و خیالم راحت شد
با تمام وجود ارزو کردم خوشبخت شه و همیشه لبخند رو لباش باشه
وقتی ک متوجه نگاهای ما رو خودشون شدن
دوباره سر ب زیر شدن و لبخنداشون جمع شد ک باعث خنده ی جمع شد
بیشتر خجالت کشیدن...
بابا گفت
+ریحانه جان مبارکه؟
ریحانه سکوت کرد که آقا کمیل پرسید
دخترم
+سکوتت و چی تعبیر کنیم ؟
قبول میکنی دخترِ ما شی ؟
ریحانه لبخندی زد و بازم چیزی نگفت
لبخندم و جمع کردم و اخم کردم
منتظر بودم مهمونا برن حالش و بگیرم دیگه زیادی داشت میخندید و این روح الله سر ب زیرم پررو شده بود و هی نگاش میکرد
متوجه اخمم که شد لبخندش خشک و شد و خوشبختانه دیگه نیشش تا بنا گوش وا نشد
مادر روح الله گفت
+اذیتت نمیکنیم عزیزم میتونی بعد جوابمونو بدی
ریحانه که با این حرف معصومه خانوم خیالش راحت شده بود نفس عمیق کشید
نشستن سر جاشون دوباره .
همش داشتم حرص میخوردم
عه عه عه تا الان نگاه نمیکردن به هماا
الان چرا چش ور نمیدارن از هم
معلوم نی چی گفتن ک...
اصن باید با ریحانه میرفتم تو اتاق .
خوشبختانه خُلَم شده بودم .
درگیر افکارم بودم که از جاشون بلند شدن و بعد خداحافظی باهامون از خونه خارج شدن
تا رفتن بیرون با اخم زل زدم ب ریحانه که باترس نگاشو ازم گرفت و رفت آشپزخونه
دنبالش رفتم
داشت آب میخورد و متوجه حضور من نبود
به چارچوب در تکیه دادم و دست ب سینه شدم
وقتی برگشت گفت
+عهههه داداش ترسیدم
چیزی نگفتم که گفت
+چیه ؟
جعبه دستمال کاغذی و گرفتم و پرت کردم براش و
_چیه و بلااا
خجالت نمیکشی؟؟رفتی تو اتاق جادو شدیااااا ؟چرا هی میخندیدی هااا؟
دستپاچه گفت
+عه داداش اذیت نکن دیگه
_یه اذیتی نشونت بدم من
دوییدم سمتش
دور میز میچرخید
+داداشششش
_داداش و بلااا حرف نزن بزا دستم بت برسههه
علی اومد آشپزخونه و گفت
+ عه محمد گناه داره ولش کن .بچمون ذوق زده شد
تا علی اومد داخل ریحانه پرید بیرون ک دنبالش رفتم
با پام محکم لگد زدم به پشتِ زانوش
صدا زن داداشم بلند شد
+ولش کن آقا محمد کشتی عروس خانوممونو
با این حرف زن داداش گفتم
_عه عه عه دختره ی هل نزدیک بود همونجا بله رو بگههه
یدونه آروم زدم تو گوشش و گفتم
_خب واسه امروز کافیه دیگه دلم خنک شد
همه خندیدن
بابا هم با خنده نگاهمون میکرد و سرش و تکون میداد
ریحانه دیگه نگام نکرد و هی چش غره میداد
رفت تو اتاقش
درو بست
بابا گفت شام بریم بیرون
رفتم تو اتاق ریحانه
با خشم گفت
+اون درو و واس چی گذاشیم ؟
باهام قهر بود
نشستم کنارش
هلم داد و گفت
+محمد برو بیرون میخوام بخوابم
دستشو گرفتمو بلندش کردم
یه خورده بد قلقی کرد ولی بعدِ کلی ناز کشیدن راضی شد باهامون بیاد.
چادرشو سرکردو رفتیم بیرون!
#نویسنده : فاطمه زهرادرزی،غزاله میرزاپور
#رمان_مذهبی
@Alachiigh
🔴 چاى را با کشمش، این آنتى اکسیدان مقوى بخورید ...
💢👈🏻 شما را از پوکى استخوان در امان نگه داشته، حافظه را تقویت ، استرس را کاهش، سستی بدن را رفع و گرفتگی عضلانی را بهبود میبخشد
#کشمش
#سلامت
✅#کانال_رسمی_سلامت_بمانید
@Alachiigh
🌹سردارشهید حجت اله مستشرق🌹
📩 وصیت می کنم به شما که شب اول قبرم کسی را بیاورید یکی از دوستان که سر قبرم قرآن بخواند شاید خدا از فشار قبرم بکاهد.بعد از پیروزی جنگ سلام مرا به آقا حسین (ع) و پدرش علی ابن ابیطالب برسانید و بگوئید ما به عشق او شهید شدیم ما را در محشر یاری بنمایند.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
@Alachiigh
❌⚠️در مقابل دشمنت ضعف نشان بدهی، گستاخ تر می شود!
♦️جدیت در مبارزه با دشمنان خارجی و داخلی و در مقابل هر کسی که خلاف قانون مملکت عمل می کند، یک اصل بسیار مهم و حیاتی است که باعث می شود طرف مقابل، امید به پیروزی و موفقیت را کم ببیند و جسور و گستاخ نشود!
🔹و در مقابل هر چه ضعف نشان دهیم، امید به پیروزی را به او هدیه داده و او را گستاخ و جسور کرده ایم!
♦️برخی مسئولین در یک سال و اندی که از فتنه کشف حجاب می گذرد با ارسال پیام ضعف، معدود هنجارشکن را گستاخ کرده اند و نتیجهی این افزایش گستاخی را میتوان در اوضاع نامناسب عفاف و #حجاب جامعه مشاهده کرد...
#مطالبه_گری
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌💢امید به آينده و زندگی رو
در چهره بچه های غزه میشه دید..
💢با دیدن این صحنه یاد این جمله
از ارنستو چگوارا افتادم که میگه؛
"خواستند ما را دفن کنند ،
غافل از این که ما
بذر بودیم ...!"
✍#ریاحین
#امید
##رژیم_حرامزاده_صهیونیستی
#طوفان_الأقصی
@Alachiigh
❌❌ قابل توجه دولتی ها
🔴 فضای مجازی یله و رها و بی بند و باری کف جامعه، تفسیر عملی سند ۲۰۳۰ است
🔰سخنگوی دولت با اشاره به اینکه یکی از حوزه های راهبردی، حوزه فرهنگ است گفت:
در دولت قبل مسیر حرکت براساس سند ۲۰۳۰ بود و در عمل به جای مصوبات شورای فرهنگ سند ۲۰۳۰ ها در مسیر عمل قرار گرفته بود و هزینه هایی داده می شد.
✍نکته:
🔻سند ۲۰۳۰ منحصر در چند برگه یا کتاب و کتابچه و ... نیست؛ سند ۲۰۳۰ در واقع، تلاش برای حاکم شدن سبک زندگی غربی و هدف گرفتن ارزش های دینی و اخلاقی و نابود کردن حیا و ایمان مردم است.
🔻دولت سیزدهم می خواهد خود را مخالف ۲۰۳۰ بداند، بداند؛ اما این را هم توجه کند #فضای_مجازی یله و رها و #بی_بند_و_باری سطح جامعه همان تفسیر عملی سند ۲۰۳۰ است.
👈 هر دولتی که اجازه دهد چنین اتفاقی در جمهوری اسلامی بیفتد، چه بخواهد و چه نخواهد در جهت اهداف ۲۰۳۰ حرکت کرده است. هر چند که در ظاهر آن را امضا و تایید نکرده باشد.
#سند۲۰۳۰
#خیانت
#اصلاحات
@Alachiigh
🔴💥👆👆کار درست ستاد امر به معروف کشور در پیگیری
#حفظ_حرمت_زنان در بیمارستان
✅کارِدرست
#حفظ_حجاب
#حفظ_حرمت
#اتاق_عمل
#ستاد_امر_به_معروف
@Alachiigh