فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*کسانی که میگن چرا روحانی رو محاکمه نمیکنند‼️*
*عالی*👌
رحمت بر شیری که خوردی بابت این روشنگری عالی
👤 *خدایا ما را دچار امتحان وفتنه های آخر الزمان نکن*🤲
▪️خداوندا بر بصیرت ما و تشخیص حق از باطل در این آخر الزمان بیفزای
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنرانِ بیشرفی که مامور دولت است ،
نه جرئت نسبت دادن اشغالگری به روسیه رو داره و نه آنقدری از گرجستان کینه داره که بگه اشغالگره.
اما بطور ویژه ایران رو اشغالگر خاک آذربایجان معرفی میکنه در کمال نامردی ،،
👈 که البته جواب درخوری میگیره
🍁〰🍂
@Alachiigh
#یک_خبر_یک_تحلیل( ۱۴۴)
🌀 خبر: رهبر معظم، امروز در ارتباط تصویری مردم قم با اشاره به دستگاه محاسباتی غلط آمریکاییها فرمودند: "الان هم {آمریکایی ها} درباره مسائل گوناگون یک محاسبهای میکنند. نمونهاش همین مسئله تازه باقیمانده شهادت شهید عزیزمان شهید سلیمانی است. چی فکر میکردند چی شد."
🔻 اما محاسبات آمریکایی ها در ترور شهید سلیمانی چه بود؟
1⃣ آمریکاییها معتقد بودند که پایگاه اجتماعی نظام پس از آبان ۹۸ با چالش مواجه شده و ترور شهید سلیمانی موجب تشدید این شکاف خواهد شد.
2⃣ آنها معتقد بودند که ایجاد یک بحران خارجی موازی با چالش داخلی می تواند کاتالیزور تغییر رفتار جمهوری اسلامی و یا براندازی نظام شود.
3⃣ حاج قاسم اولین ارتش هویتی و فراملی را با عنوان نیروهای گفتمان مقاومت تشکیل داد. آمریکاییها خیال می کردند پس از #حاجقاسم این نظم نوین فرو خواهد پاشید.
4⃣ پس از تحولات سوریه و عراق، موازنه قوا به نفع ایران و گفتمان مقاومت تغییر اساسی پیدا کرد. آمریکاییها با ترور حاج قاسم به دنبال تغیییر موازنه قوا و شکل دهی نظم مطلوب خود در منطقه بودند.
🌺اما بعد از حاج قاسم چه شد؟
1⃣ با وجود گلایهها، مردم صاحبان اصلی عزای شهید سلیمانی شدند؛ که این حاصل همان عبارت امروز رهبر معظم انقلاب یعنی "غیرت دینی" است.
2⃣ شهادت حاج قاسم در جامعه ایجاد وحدت کرد و شکاف پدیدآمده پس از آبان ۹۸ را کم رنگ یا ترمیم کرد.
3⃣ برخلاف پیش بینیها، ساختار و نظم پدید آمده از سوی حاج قاسم امروز تحولات منطقه را مدیریت می کنند که نمونهاش راهبرد اخراج آمریکا از منطقه است.
4⃣ هر چند آمریکاییها به دنبال تغییر موازنه قوا به نفع خودشان بودند ولی امروز آمریکا ضعیف ترین موقعیت خودش را در منطقه تجربه می کنند.
👌و این شاید مصداق بارز وعده الهی است که فرمود وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ.
✍ یعقوب ربیعی
#روشنگری | #ثامن
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅پیشنهاد دانلود
شمارش معکوس آخرالزمان
🔹صهیونیستها اعتقاد دارند نشانههای ظهور را میسازیم تا مسیح بیاید.
🔹در انجیل آمده که قبل از ظهور مسیح ، دجال ۷ سال بر زمین حکومت میکند.
🔹بر اساس اعتقادشان که عقیده دارند دجال امام دوازدهم (عج) است، دارند فیلم میسازند و به مردم جهان نشان میدهند.
🔹مشکل ایرانیها زمینه ساز بودن ظهور امام زمان عج است.
🔹سربریدن و صلیب کشیدن از نشانههای ضد مسیح است. (دلیل سر بریدن توسط داعش)
🔹در پیشگوییهای صهیونیستها آمده که سرزمین نابود کننده آنها ایران است که مردمش سربند به پیشانی دارند.
#استاد_رائفی_پور
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آخرین ویدئوی اینستاگرامی امیرمحمدزند سخنان حقی است که برای انگلیسیها و سعودیها و عدهای وطن فروش داخلی گران تمام شده و مورد فحاشی قرار گرفته.
در اینستاگرام حمایتش کنیم
👤 اسکیزوئیـــد
TWTenghelabi
تا باشه ازین سلبریتی ها👌👌
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰امیرکبیر: «اگر من دزدی میکردم، تا آخر همه دزدی میکردند و کشور میشد دزدخانه! همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه دزد بودیم هیچ دزدی را محکوم نمیکردیم»
🔹امروز سالروز شهادت بزرگ مَردیست که یک تنه جلوی فساد درباریان ایستاد و در دوره کوتاه صدارتش باعث پیشرفت و ترقی ایران شد
روحش شاد
مهدیار
🍁〰🍂
@Alachiigh
🌺رمان زیبای #بی_تو_هرگز
⭐️⭐️⭐️📣📣📣
خب همراهان عزیز، طبق قولی که داده بودیم
از امشب رمان واقعی و زیبای #بی_تو_هرگز
در کانال بارگزاری میشه
ان شاءالله مورد پسند عزیزان قرار بگیره
رمان بسیار زیباییه از دستش ندین👌👌
🌸 زندگی نامه طلبه، شهید گمنام سید علی حسینی به قلم همسر و دختر این شهید بزرگوار 🌸
⭐️جهت خواندن هر قسمت از رمان ذکر 1صلوات به نیت فرج مولا ضروری است
#ڪپے_جـــــایز_نمےباشـد
🌺بی تو هرگز 🌺
قسمت 1⃣
➖مردهای عوضی
.
همیشه از پدرم متنفر بودم
مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه
آدم #عصبی و بی حوصله ای بود
اما بد اخلاقیش به کنار
می گفت: #دختر درس می خواد بخونه چکار؟
نگذاشت خواهر بزرگ ترم تا 14 سالگی بیشتر درس بخونه ... دو سال بعد هم عروسش کرد
اما من، فرق داشتم
من #عاشق درس خوندن بودم
بوی کتاب و دفتر، مستم می کرد
می تونم ساعت ها پای کتاب بشینم و تکان نخورم
مهمتر از همه، می خواستم #درس بخونم، برم سر کار و از اون #زندگی و اخلاق گند پدرم خودم رو نجات بدم
چند سال که از #ازدواج خواهرم گذشت
یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد
به هر قیمتی شده نباید ازدواج کنی
شوهر خواهرم بدتر از پدرم، #همسر ناجوری بود،یه ارتشی بداخلاق و بی قید و بند
دائم توی مهمونی های باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت می کرد
اما خواهرم اجازه نداشت
#تنهایی پاش رو از توی خونه بیرون بزاره
مست هم که می کرد، به شدت #خواهرم رو کتک می زد
این بزرگ ترین #نتیجه زندگی من بود ... مردها همه شون عوضی هستن ... هرگز ازدواج نکن ...
هر چند بالاخره، اون روز برای منم رسید
روزی که پدرم گفت
هر چی درس خوندی، کافیه ...
بالاخره اونروزاز راه رسید ...موقع خوردن صبحانه،همونطورڪه سرش پاین بود ...باهمون اخم و لحن تند همیشگے گفت ...هانیه...دیگه لازم نڪرده از امروز برے مدرسه ...
تااین جمله رو گفت،لقمه پریدتوے گلوم ...وحشتناڪ ترین حرفے بود ڪه مے تونستم اون موقع روز بشنوم ...بعدازڪلے سرفه،درحالےڪه هنوز نفسم جا نیومده بود ...به زحمت خودم رو ڪنترل ڪردم و گفتم ...ولےمن هنوز دبیرستان ...
خوابوندتوےگوشم...برق ازسرم پرید ...هنوزتوےشوڪ بودم ڪه اینم بهش اضافه شد
- همین ڪه من میگم ...دهنت رومے بندے میگے چشم...درسم درسم...تاهمین جاشم زیادے درس خوندے ...
ازجاش بلندشد ...بادادو بیداد اینها رو مے گفت و مے رفت ...اشڪتوےچشم هام حلقه زده بود ...امااشتباه مے ڪرد،من آدم ضعیفے نبودم ڪه به این راحتے عقب نشینے ڪنم ...
ازخونه ڪه رفت بیرون ...منم وسایلم رو جمع ڪردم و راه افتادم برم مدرسه ...مادرم دنبالم دوید توے خیابون ...
-هانیه جان،مادر...توروقرآن نرو ...پدرت بفهمه بدجور عصبانے میشه ...براےهردومون شر میشه مادر ...بیا بریم خونه ...
امامن گوشم بدهڪار نبود ...من اهل تسلیم شدن و زور شنیدن نبودم ...به هیچ قیمتے ...
به روایت همسر و دختر شهید
#ادامه_دارد
#داستان_شب
🍁〰🍂
@Alachiigh
هر وقت توی زندگیت گیری پیش اومد و راه بندون شد
بدون کار خدا بوده
زود برو و باهاش خلوت کن
بگو با من چکار داشتی که راهمو بستی؟
هر کسی گرفتاره ِ
گرفتارِ یار ِ
⚜⚜⚜〰〰
#مثبت_اندیشی
🍁〰🍂
@Alachiigh
#کلام_نور
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۳۱۰ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
🍁〰🍂
@Alachiigh
🌹شهید عبدالمطلب اکبری 🌹
✍شهیدی که همه مسخره ش میکردند
کَر و لال بود خیلیها مسخرهاش میکردند. یک روز با هم رفتیم سر قبر پسر عموی شهیدش "غلامرضا اکبری".
عبدالمطلب کنار قبر پسر عمویش با انگشت یک چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: "شهید عبدالمطلب اکبری".
ما تا این کار او رو دیدیم زدیم زیر خنده و شروع کردیم به مسخره کردنش. بنده خدا هیچ نگفت.
فقط نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشتهاش را پاک کرد.
فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگر ندیدیمش.
۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش را آوردند.
جالب اینجا بود که دقیقا همانجایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش را کشیده بود و ما مسخرهاش کرده بودیم.
⭐️وصیت نامهاش خیلی سوزناک بود
نوشته بود:
" بسم الله الرحمن الرحیم "
یک عمر هر چی گفتم به من میخندیدند...
یک عمر هر چی میخواستم به مردم محبت کنم، فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند...
یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم.
اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام امام زمان عج حرف میزدم...
آقا خودش بهم گفت: تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد.»
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🍁〰🍂
@Alachiigh
🔴همه ی دلدادگان به غرب و اصلاح طلب ها بدونن برجامی که ۸ سال معیشت مردم رو گروگان گرفته بود دیگه نیست و چیزی که در حال مذاکره هست اسمش شده "رفع تحریم" بیخود سر قبری که توش مرده نیست گریه نکنید ..
بقولی بِچا :حَیفی اَشکادونِس!
😁😜
بیداری
#برجام_ظریف
#رفع_تحریم
#معیشت_گروگان
🍁〰🍂
@Alachiigh
✅ #یک_خبر_یک_تحلیل( ۱۴۵)
🌀 خبر: محسن هاشمي در سه سال متوالي در آستانه سالگرد رحلت پدر، موضوعاتي را درباره شهید سلیمانی نقل میکند كه جداي از اتقان و اعتبار منابع و مستندات آن، با گفتههای طيف طرفدار مرحوم هاشمی نیز در تناقض آشكار است:
1⃣ ۱۶ دی ۱۴۰۰ «سردار سلیمانی بعد از رحلت آیتالله هاشمیگفت که شاید بابرکتترین عمر را آقای هاشمی داشت و در همه موضوعات انقلاب نقش داشت».
2⃣ ۱۲ دي ۱۳۹۹ «سردار سلیمانی در تشییع پیکر آیتالله هاشمی رفسنجانی، گفتند، آقای هاشمی همانطوری که از اول بود تا آخر بود».
3⃣ ۱۵ دی ۱۳۹۸ «آیتالله هاشمی رفسنجانی نسبت به صحت و دقت گزارشاتی که بهوسیله سردار سلیمانی به ایشان ارائه میشد، اطمینانی مضاعف داشتند».
🔹 هرچند محسن هاشمی در مواضع خود تلاش کرده از شهید سلیمانی یک سرباز پارکاب برای مرحوم هاشمی رفسنجانی بسازد ولی واقعیت چیز دیگری است. یک نمونه آشکار از نگاه متفاوت شهید سلیمانی با مرحوم هاشمی رفسنجانی، حوادث سوریه و نوع بازیگری ایران در آن بود. فائزه هاشمي، در برنامه زنده اینستاگرامی ۱۸ دیماه ۱۳۹۹ می گوید که هاشمی با رفتن به سوریه مخالف بود.
🔺 واقعیت آن است که برخی از افرادی مانند آقای هاشمی که امروز از حاج قاسم می نویسند و می گویند بیشتر از اینکه خاطره بگویند خاطره می سازند. در این میان آنچه سره را از ناسره جدا می کند دو چیز است: وصیت نامه حاج قاسم و سیره او در مسیر انقلاب و رهبری.
✍حسين عباسيان
#روشنگری | #ثامن
#هاشمی
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️لحظات ورود رهبرمعظم انقلاب به منزل شهید احمدی روشن در دیماه ۹۰
و شادی فرزند شهید از دیدن رهبر انقلاب
شادی روح شهید بزرگوار صلوات 🙏
#شهید_هسته_ای
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕۳ بانک کشور ۲۵ درصد حجم سپردههای بانکهای کشور را در اختیار دارند
❌۳۰ تا ۴۰ درصد هم به خودشان وام دادهاند
حل مشکلات بانکداری دروازه حل شدن مشکلات اقتصادی
Afsaran
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ واقعا چه خانوادهای با چه استعدادهای نابی رو از دست دادیم 😔😔
👤 آدم
🍁〰🍂
@Alachiigh
⭕️مسیح علینژاد پیشنهاد شده برای جایزهی صلح نوبل
البته جایزهای که قبلا به گرگی مثل اوباما و کفتاری مثل سوچی داده شده، تعجبی نداره که به شغالی همچون علینژاد هم برسه
دنیا رو قشنگ تبدیل کردن به مستند راز بقا!
⭕️ صلحى كه نامزد جايزه اش فردى همانند مسيح علينژاد باشد از هزاران جنگ خانمانسوزتر است. چنين انتخابى نشان از افول جايگاه اخلاقى و ارزشى جايزه نوبل دارد. واى به حال فرداى فرزندانمان وقتى ادبيات صلح چنين بازيچه و ابزار سياست مى شود.
👤 ایشیخاکی Amir Naimi
#علینژاد
#صلح_نوبل
#جنایتکار
#راز_بقا
🍁〰🍂
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺رمان زیبای #بی_تو_هرگز ⭐️⭐️⭐️📣📣📣 خب همراهان عزیز، طبق قولی که داده بودیم از امشب رما
🌺 بی تو هرگز 🌺
قسمت 2⃣
چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه ... پدرم هر روز زنگ می زد خونه تا مطمئن بشه من خونه ام ... می رفتم و سریع برمی گشتم ... مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد ... تا اینکه اون روز، پدرم زودتر برگشت…
با چشم های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون می زد ... بهم زل زده بود ... همون وسط خیابون حمله کرد سمتم ...موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو ...
اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمی تونستم درست راه برم ... حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه ... به زحمت می تونستم روی صندلی های چوبی مدرسه بشینم ...
هر دفعه که پدرم می فهمید بدتر از دفعه قبل کتک می خوردم ... چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم ... اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود ...
بالاخره پدرم رفت و پرونده ام رو گرفت ... وسط حیاط آتیشش زد ... هر چقدر التماس کردم ... نمرات و تلاش های تمام اون سال هام جلوی چشم هام می سوخت ... هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت ... اون آتش داشت جگرم رو می سوزوند ... تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم ... خیلی داغون بودم ...
بعد از این سناریوی مفصل، داستان عروس کردن من شروع شد ... اما هر خواستگاری میومد جواب من، نه بود ... و بعدش باز یه کتک مفصل ... علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش می اومد ... ولی من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت مادر و خواهرم وحشت داشتم ... ترجیح می دادم بمیرم اما ازدواج کنم ...
تا اینکه مادر علی زنگ زد ...
به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم ... التماس می کردم ... خدایا! تو رو به عزیزترین هات قسم ... من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده ...
هر خواستگاری که زنگ می زد، مادرم قبول می کرد ... زن صاف و ساده ای بود ... علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه...
تا اینکه مادر علی زنگ زد و قرار خواستگاری رو گذاشت
شب که به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد ... طلبه است؟ ... چرا باهاشون قرار گذاشتی؟ ... ترجیح میدم آتیشش بزنم اما بهاین جماعت ندم ... عین همیشه داد می زد و اینها رو می گفت ...
مادرم هم بهانه های مختلف می آورد ... آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره ... اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون... ولی به همین راحتی ها نبود ... من یه ایده فوق العاده داشتم ... نقشه ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم...به خودم گفتم ... خودشه هانیه ... این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی ... از دستش نده ...
علی، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود ... نجابت چهره اش همون روز اول چشمم رو گرفت ... کمی دلم براش می سوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه ...
یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم ... وقتی از اتاق اومدیم بیرون ... مادرش با اشتیاق خاصی گفت ... به به ... چه عجب ... هر چند انتظار شیرینی بود اما دهن مون رو هم می تونیم شیرین کنیم یا ...
مادرم پرید وسط حرفش ... حاج خانم، چه عجله ایه... اینها جلسه اوله همدیگه رو دیدن... شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد…
- ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم ... اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته ...
این رو که گفتم برق همه رو گرفت ... برق شادی خانواه داماد رو ... برق تعجب پدر و مادر من رو ...
پدرم با چشم های گرد، متعجب و عصبانی زل زده بودتوی چشم های من ... و من در حالی که خنده ی پیروزمندانه ای روی لب هام بود بهش نگاه می کردم ... می دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده ...
به روایت همسر و دختر شهید
خواندݩهࢪقسمٺتنهاباذڪر1صلواٺ
بھنیٺتعجیڵدࢪفرجآقامجازمۍباشد
#ادامه_دارد
#داستان_شب
🍁〰🍂
@Alachiigh
پوست انار را دور نریزید👇
دود کردن پوستِ خشک شده ی انار مثل اسفند، هم ضد عفونی کننده فضاست و ضد سرطانه و یه جور، آنتی بیوتیکه! انار داروی کودکانیه که مهر و خاک و گچ میخورن و بشدت ضدکمخونیه!انار لکنت زبان را رفع و زبان بازکن معروف کودکان است.
#سلامت_بمانید
🍁〰🍂
@Alachiigh
#کلام_نور
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۳۱۱ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
🍁〰🍂
@Alachiigh