eitaa logo
🌠 تنها مسیری های البرز 🌠
1.5هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
✨ ﷽ ✨ 💠به تنها مسیر آرامش البرز خوش آمدید. 😊🌷 آیدی ادمین☺ @Sana1346
مشاهده در ایتا
دانلود
2⃣ ✳️ تو کلیپ ⬅️ استاد پناهیان از کلام امیرالمومنین(ع) استفاده کردند و درس مهمی به ما دادند حالا می خوایم با استفاده از اون درس به یه فرمول جادوئی و طلایی برسیم. 🔹👇🔹👇🔹👇🔹👇 🔍✏️ : هرجا رضای خدا هست = لذت 😊 هرجا رضای خدا نیست = از دست دادن لذت و افتادن تو رنج ها و سختی های بی فایده 😔 👇👇 تو این درس می بینیم که استاد پناهیان یه راست میرن سر 🗣 اصل مطلب 👌 استاد اهل شلوغ بازی نیست و خییییلی دقیق به هدف میزنن 🎯 دانشجویی 👩‍🎓👨‍🎓 موفق هست که از اشارات استاد دریافت کنه و بره سراغ عمل کردن🏃‍♀🏃‍♂ بیایید قبل از عملی کردن فرمول طلایی لذت ⬅️ رو زیرورو کنیم 🎭 لابلای هر درس باید دنبال خودمون بگردیم ‍♀‍♂ استعداد ها، توانمندی ها، نقاط قوت و ضعف خودمون رو بشناسیم تا بتونیم به اون هدف خلقت خودمون نزدیک بشیم. 👇👇
❣بسم الله الرحمن الرحیم❣ 1⃣ 👈 ✔ خوشحالم که عمری دست داد تا با درس سوم در خدمت شما باشم😊 🔹🔸 💠در درس اول به صورت اختصار به خودمون پرداختیم و در درس دوم مختصری و را یاد گرفتیم👌 حالا که ی کم دستمون پر شده باید یک انتخاب✔دیگه هم داشته باشیم انتخابی که میتونه تکلیف ما را روشن کنه که در آموزشگاه تنها مسیر آرامش 👩‍🏫بمونیم✔️ یا از این آموزشگاه جدا بشیم🚫 دوستان ❗️پاسخ هایی که ارسال کردید ذهن شما را برای درس امروز فعال کرده خوبِ خوب به درس سوم توجه کنید چون بعدش باید یک تصمیم مهم بگیرید 🤔 ✔️🚫✔️ 👇👇👇👇
▬▬▬▬❀🦋𖡗 ⃟ ⃟. ﷽🦋❀▬▬▬ ⚜ اخلاص ... ⚜ جنگ یا انتقام یک ساعت مانده بود به عملیات‌. کنارش بودم و با هم مشغول زیارت عاشورا شدیم. حالش منقلب بود ، انگار میدانست که آخرین زیارت عاشورای عمرش را می خواند. همه چیز به خوبی پیش میرفت اما ناگهان خمپاره ای کنارمان منفجر شد. یک لحظه به خودم آمدم دیدم برادرم دراز به دراز روی ریگ های بیابان افتاده و خونش فواره وار بیرون می ریزد. چند ماه از این ماجرا گذشت و منتظر بودم تا عملیاتی آغاز شود تا هر عراقی که بدستم می رسد را تکه پاره کنم. چند روز مانده بود به عملیات بدر ، هر که را می دیدم به او می گفتم : اگر عراقی اسیر کردی فقط به من بده تا سینه اش را بشکافم. حرف هایم بین بچه ها رد و بدل می شد و همه می دانست چه در سردارم، قبل نماز مسئول تدارکات کنارم آمد و گفت: حاج قاسم شما را به عنوان تدارکات معرفی کرده ، کار بلد هستی؟!! با عصبانیت به او گفتم: نه بلد هستم و نه خبر دارم ... گفت: پس یه سر به حاج قاسم بزن. به نماز خانه و نزد حاجی رفتم. حاجی نماز نافله می خواند ، آرام و دو زانو پشتش نشستم. نمازش تمام شد و رو به من گفت: کاری داشتی برادر؟!! خودم را معرفی کردم و گفتم انگار شما دستور داده اید من به تدارکات بروم. می خواهم علت آن را جویا بشم. حاجی دست زیر چانه اش برد و در فکر فرو رفت ، چند لحظه بعد گفت: آهان بله بله ... به حاجی گفتم : آخر برای چه؟!! نفسی عمیق کشید و گفت: ببین برادر! ما برای خدا می جنگیم ، مسائل شخصی را وارد جنگ مکن. اگر با فکر انتقام به جنگ بیایی و کشته شوی ، جایت میان شهدا نیست. سعی کن نیت تو تنها برای خدا باشد. سرم را به زیر انداختم و حرف هایش را تأیید کردم ، انگار او فرشته نجات من از این افکار پلید شده بود ... ✍ راوی یکی از رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله گرفتیم چی شد ؟!! در بیانی ساده و شیوا ، اما درسی بزرگ و راهگشا ... الحمدلله ... تمام این خاطرات را گذر کردیم که بدانیم اخلاص یک شخص از کجا نشأت می گیرد ؟!! چه شد سردار این همه خلوص نیت پیدا کرد ؟!! چه شد سردار عزیز ما ، سردار عزیز همه جهان شد ... قطع یقین شما هم همانند حقیر به این مورد پی بردید که تمام کارهای ایشان فقط و فقط برای خدا و در راه خدا بود ... چه در اعمال و رفتارشان ، چه در نصایح ایشان ، چه در نیت هایشان متبلور هست. و این امر رمزی دارد که با یک فرمول طلایی به استقبالش می رویم ... هر جا خدا راضی هست = من لذت می برم هر جا خدا راضی نیست = از دست دادن لذت برای رسیدن به خلوص نیت باید حتما از این فرمول به سلامت گذر کنیم ان شاءالله و هم می شود: نیت + فرمول لذت = اخلاص و اصل بندگی ... ⚫️ http://eitaa.com/joinchat/2470248480C56f9ea6846 ▬▬▬▬▬🦋❀✿❀🦋▬▬▬▬▬ جلسه دهم