فرازی از وصیتنامه شهید 👇 👇
اگر #حجاب شما کم رنگ شد سر مزار من نیایید‼️
👈شهید مدافع حرم «مجتبی باباییزاده»:
چه زیباست سیاهی چادر شما، نمیدانم این چه حسی بود که چادر شما به من میداد اما میدانم که با دیدن آن امید، قوت قلب و آبرو میگرفتم. 🌹
باور کنید چادر شما نعمت است، قدر این نعمت را بدانید که به برکت مجاهدت حضرت زهرا (س) بدست آمده است.✨
امیدوارم که هرگز رنگ سیاه چادر شما کم رنگ و پریده نشود☝️ و خدا نکند که روزی حجاب شما کم رنگ و کم اهمیت شود که اگر خدای ناخواسته این چنین شود اصلا دوست نمیدارم به ملاقات من سر مزار بیایید.❗️
[ اݪلّہُمَـ عَجِّݪ ݪِوَݪیڪ اݪّفرج]
در خرداد 1362 ، در محله ساختمان (کوی شهدا ی فعلی) اندیمشک و در دامان مادری عفیف و پدری سخت کوش و مؤمن و در خانواده ای متدین چشم به جهان گشود.
دوران کودکی او همزمان با سالهای پر بار دفاع مقدس بود .تربیت صحیح پدر و آموزه های اخلاقی مادر از همان دوران که فضا مملو از بوی جهاد و شهادت بود باعث شد او متفاوت از هم سن و سالانش بار بیاید.
دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در اندیمشک و در دبستان "فردوسی" و مدرسه "آزادگان" گذراند.
از همان دوران کودکی و نوجوانی اخلاق خوب و پسندیده، نجابت و سخت کوشی، جدیت و نظم و انظباط همراه با تدین و تقوا در او نمود داشت.
تعصب و تقید به مسائل شرعی از او نوجوانی نمونه و ایده آل ساخته بود و از همین رو مورد احترام و تحسین همه بود.
در نوجوانی او شخصیتی منطقی و معقول داشت و آنچنان صلابت و وقاری در رفتارش هویدا بود که او را از دیگر همسن و سالانش متمایز میکرد.برخورد خوب و لحن کلامش و آرامش در رفتارش سبب برانگیختن احترام و تحسین همگان می شد. ارتباط عمیق عاطفی با خانواده و اقوام و دوستان داشت.
در این دوران بود که با عضویت در هیأت های فرهنگی و مذهبی عرصه دیگری در زندگی پر ثمرش نمودار شد.همواره در راهپیمایی ها و تجمعات و مراسم مذهبی شرکتی فعال داشت.
پاتوقش پایگاه بسیج مسجد حضرت ابوالفضل(ع) و مسجد امام حسن (ع) بود . از بارزترین اقدامات فرهنگی و تبلیغی ایشان حضور در پیاده روی مسیر اندیمشک – تهران جهت شرکت در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) در سال 1378 بود. در انتهای این برنامه بود که موفق به دیدار حضوری از نزدیک با مقام معظم رهبری شدند.
در سالهای بعد نیز با پای پیاده رهسپار زیارت به عتبات عالیات شد. گفتنی است که همانجا کفنی خریداری و تبرک میکند که سالها بعد بنا به وصیت خودش با همین کفن سر بر خاک میگذارد.
در کنار شهید روح الله نوزاد
مجتبی در تبریز برای تشییع پیکر روح الله شرکت و همانجا یک سخنرانی حماسی ایراد کرد و همین باعث شد که دوستانش به او گفتند: مجتبی! ما هم شهید شدیم باید بیایی و همچنین سخنرانیای برای ما هم انجام بدهی که مجتبی در پاسخ به آنها گفته بود که من به شما ثابت میکنم که قبل از همه شما شهید میشوم.
فرزند قهرمان اندیمشک در تاریخ 13/6/1390 در عملیات پاکسازی مرزهای شمال غرب کشور از وجود اشرار و گروهک تروریستی پژاک در ارتفاعات جاسوسان در نبردی سخت به آرزوی دیرینش رسید و به فیض شهادت نائل شد. در هنگام شهادت ذکر یا "علی بن ابی طالب" بر زبانش جاری بود و به خیل شهدا پیوست.
فرازی از وصیتنامه شهید 👇 👇
به مديران و خدمتگزاران نظام مي گويم نگاه خميني و خامنه اي به راه شماست مبادا لحظه اي از ياد خدا و ملت غافل شويم. مبادا خود را از فرهنگ جهاد و شهادت جدا كنيد. مبادا بين شما و خانواده شهداء فاصله اي بيفتد مبادا از آنهائي باشيد كه بخاطر عملتان در زمان ظهور جزء دشمنان حضرت حجت(عج) باشيد.
مبادا در خانه اي محكم و مستحكم زندگي كنيد و در گوشه اي ديگر از شهر خانه هاي خشتي دست در مقابل تندبادهاي زندگي وجود داشته باشد و مبادا كم كاري شما دچار زجر و سختي شود كه در اين صورت واي بر شما باد و پيام آخر به كارگزاران و مديران و مديران نظام، نكند لحظه اي در ولايت شك كنيد و حضرت امام خامنه اي را تنها بگذاريد كه هر چه داريم از ولايت است.
31 خرداد سالروز شهادت سردار رشید اسلام دکتر مصطفی چمران و روز بسیج اساتید گرامی باد.
فرازهایی از کلام شیوای دکتر مصطفی چمران تقدیم شما همراهان گرامی:
خدایا! تو را شکر میکنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم.
خدایا! راهنمایم باش، تا حق کسی را ضایع نکنم؛ که بی احترامی به یک انسان همانا کفر خدای بزرگ است.
خدایا! مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم.
خدایا! پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.
آنان که به من بدی کردند، مرا هشیار کردند
آنان که از من انتقاد کردند، به من راه و رسم زندگی آموختند
آنان که به من بی اعتنایی کردند ، به من صبر وتحمل آموختند
آنان که به من خوبی کردند، به من مهر و وفا ودوستی آموختند
پس خدایا :به همهی آنانی که باعث تعالی دنیوی واخروی من شدند، خیر و نیکی دنیا وآخرت عطا بفرما.
خدایا مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجود خود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم.
خدایا پستی و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.
خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان میکنم ببخش!
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
📢📣📢📣📢
سلام برشما خوبان💐
محور هفتم از توصیه آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام به سیدالکریم
بزرگواران موضوع امروز وفردا 👈 ترک جدل و مراء
دلتنگـــــ تر می شویمـ ....
با دیدن لبخندهایے ڪہ
#جاماندن را بیشتر بہ رخمان مے کشند....
ڪبوتر با ڪبوتر...
باز با بـــاز.....
التماس دعا
شاد کنیم روح مطهر همه شهدا را با صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
مراقبت های چله بیست و سوم 👇👇👇 💫🌟هدیه اعمال خیرمان از طرف شهید روز به بقیه الله الاعظم عج 🌟💫 ✅ 1
سلام علیکم💐
چهاردهمین روز از چله 🌟 بیست و سوم🌟 مهمان سفره شهید 🌷 عباس بهجت حقیقی 🌷 هستیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷سربندهای فراموش شده
💠هرنفر یک شهید،هرنفر یک روایت
🌹کاری از خادمین گلزارشهدای شیراز
شهید عباس حقیقی در سال 1327 در شهر شیراز متولد شد.ایشان تحصیلات متوسطه را در دبیرستان حاج قوام شهر شیراز گذراند و در سال 1346 در دانشگاه جندی شاپور اهواز در رشته دامپروری شروع به تحصیل کرد و در سال 1350 از دانشگاه فارغ التحصیل شد.ایشان در طول زندگی در سمت های مختلفی مشغول کار بودند از جمله : مدیر عامل مجتمع صنعتی گوشت فارس در سال 1356،مدیرعامل مرکز گسترش کشاورزی1357،قائم مقام اداره کشاورزی فارس 1360 و مدیر کل منابع طبیعی فارس1363.
ایشان در 22 بهمن 57 به علت اصابت گلوله ژ3 به پایشان مجروح شدند و به مدت 6 ماه بستری بودند و سرانجام در سال 1365 در منطقه عملیاتی شلمچه به فیض عظیم شهادت نائل شدند.
🌷دنبال عباس بودم. شهید هاشم اعتمادی گفت اشپزخانه است. رفتم, دیدم همه ظرف های کثیف پادگان را گذاشتن جلویش, در حال شستن است!
گفتم مهندس این چه کاریه!
گفت:اخرش منو جهنمی می کنی,خوب بیکاریم ظرف می شوریم!
رییس محیط زیست و منابع طبیعی فارس بود, به عنوان بسیجی امده بود جبهه. بعدم رفته بود اشپرخانه مقر, گفته بود منو فرستادن اینجا ظرف بشورم!
در گردان حضرت رسول(ص) بودیم در شلمچه, کربلای ۵. گردان را باز سازى كردند از گردان هفتاد نفر بيشتر باقى نمانده بود بعد از تكميل شدن گردان اينبار به فرماندهى حاج سجادى از پادگان معاد به شلمچه رفتيم.
اتش بسيار سنگين بود عراق قصد داشت زمين را به اسمان بدوزد. هوا هم سرد بود، توى عالم خودمان نشسته بوديم كه دو نفر خندان و بشاش در حالى كه بلند بلند سلام عليك ميكردند و به بچه ها دست مي دادند به سمت اخر كانال حركت ميكردند. قيافشان را كه ديدم و از احوال پرسيشان روحيه و جان تازه ايى گرفتم.
استوار بودند و نترس . شايد به خاطر همين باشد كه بعد اين همه سال ادمى را كه براى دقايقى براى اولين بار ديدم صورت و نامش در ذهنم حك شده گويى كه همين ديروز بود.
نهايتا از كانال پاى در جاده شهادت نهادند. تنها چند دقيقه بعد از خارج شدن ازكانال يكى از ان دو نفر برگشت مرتب مي گفت: كمك كنيد مهندس تركش خورده!
من و يدالله فهندژ بلند شديم بريم كمك. حاجى سجادى فرياد زد زود برگرديد. با اون مرد رفتيم خيلى نگران بود. تا برسيم گفت ايشون اقاى مهندس بهجت حقيقى رئيس محيط زيست استان فارس است!
فهميدم با مرد بزرگى طرفيم مردى كه توانسته قيد رياست يك أداره عريض و طويل با همه جذابيتش رو بزنه، دور پست و مديريت پول و قدرت رو خط بكشه بياد وسط دود و اتش و خون سر بلند بشه برا هميشه.
تو تاريخ مردمى كه حاضر نشدن يه وجب از خاكشون رو تسليم يك هرزه مريض كنند شايد امروز بيشتر كار اين مرد به چشم مياد. مهندس رو به كنار جاده اورديم تا ماشين هاى عبورى ببرنش كارى از دستمون ساخته نبود. شديدا زخمى بود اون و همراهشو به خدا سپرديم و برگشتيم داخل كانال…
در وصیتش نوشته بود:خدایا به بزرگی ات قسم، در مقابل شهدا خجالت می کشم.فقط دلم می خواهد به من هم فرصت بدهی این جان ناقابل را در راه تو بدهم. هر چند که لایق نیستم و از بارگاه عرش تو بعید نیست که به این بنده نیز نظری بکنی!
🔲▪️ #علامه_حسن_زاده_آملی
🔲▪️ #خدامیزبان_شهداست
🇮🇷🏴 ما به شهیدانمان، از پیش، اکنون، در پیشگاهشان اظهار تذلل،
تواضع،
بر آنها اشک می ریزیم،
خاکشان را می بوسیم؛
عکسشان را می بوسیم؛
خاکشان را گرامی می داریم؛
چرا؟
در راه این هدف شهید شدند؛
در راه احیای این حقیقت شهید شدند؛
نامشان زنده است؛
آنها ضرر نکردند.
عزیزان من
قرآن فرمود چه؟
« و ما عندالله باق »
باقی است.
آنها ضرر نکردند.
برای آنها « روحٌ و ریحانٌ و جنّة نعیم »
برای آنها
« و لا تحسبنّ الّذین قُتِلوا في سبیل الله أمواتاً بل أحیاءٌ عند ربّهم یُرزَقون »
آنهم یُرزقونی که خدا میزبانشان است.
آنهم یرزقونی که خدا میزبانشان است.
آنها ضرر نکردند.
ما در معرض خطریم.
________________________________
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🔲▪️ #علامه_حسن_زاده_آملی 🔲▪️ #خدامیزبان_شهداست 🇮🇷🏴 ما به شهیدانمان، از پیش، اکنون، در پیشگاهشان اظ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا