هنگام خاکسپاری حمیدرضا مرحوم پدرم مدام درخواست میکرد که به او اجازه دهیم بار دیگر چهره فرزندش را ببیند، اما خاکسپاری را سریع انجام دادیم. همیشه پدرم طی حدود ۳۳ سال پس از شهادت حمیدرضا افسوس میخورد که نتوانست یک بار دیگر چهره فرزندش را ببیند.
رهبر معظم انقلاب سرزده به منزل ما آمدند و آن شب در منزل جلسه قرآن داشتیم. هنگامی که دیدند در منزل، جلسه قرآن برقرار است، برنامه خود را تغییر داده و چند ساعت در منزل ما و در محضر قرآن ماندند و احترام خاصی برای قرآن کریم قائل شدند.
مرحوم پدرم به من وصیت کرد که پس از فوتش وصیتنامه حمید و برخی از وسایلش را با او دفن کنیم و ما هم به این وصیت پدر عمل کردیم. وصیتنامه حمید را روی سینه پدر گذاشتم.
پدر، خیلی برای حمیدرضا ناراحت بود و از داغ جوانش اشک میریخت.یک شب حمیدرضا به خواب پدر آمده و به او گفته بود: پدر! بیتابی نکن «به امام حسین من میهمان امام حسینم» چند سال از این ماجرا گذشت و دوباره حمیدرضا به خواب پدر آمد و گفت: پدر! این قدر ناراحتی نکن «من میهمان امیرالمؤمنین هستم». چند سال قبل حمیدرضا به خواب یکی از دوستان رفته و گفته بود: به برادرم بگو هرگاه قرآن میخوانی من کنار تو هستم.
یک سال پس از شهادت حمیدرضا، رهبر معظم انقلاب به منزل ما آمدند. این اتفاق پدر و مادرم را بسیار خوشحال کرد و حتی تا سالیان سال از خاطره خوش آن دیدار تعریف میکردند. آن شب وصیتنامه حمیدرضا را به آقا دادم. ایشان گفتند من قبلاً این وصیتنامه را دیدهام و با خواندن آن منقلب شدهام.
فرازی از وصیتنامه شهید
خدایا، مرا ببخش و از گناهانم در گذر. تو کریم و رحیم هستی. این بنده روسیاه از شما طلب بخشایش و مغفرت مینماید که شما غفور و رحیم هستی.
غفورا، عشق حسینت من را به این وادی کشانده است و خود میدانم که تو این عشق و محبت را در قلبم نهادی.
معبودم، بهشت را میبینم که چه غوغایی دارد، حسین به پیشواز یارانش آمده، چه صحنهای، عجب عشقی، فرشتگان مقرب از هر سو ندا میدهند که همرزمان ابراهیم، همراهان موسی، همدستان عیسی، همکیشان محمد، همسنگران علی، همپیمانان حسین و همگامان خمینی از سنگر کربلا آمدهاند، چه شکوهی.
کاش شهید میشدم و فردا زنده میشدم و دوباره در جهت احقاق حقوق مسلمین شهید میشدم
خدایا ما از مردن نمیهراسیم. میترسیم که بعد از ما ایمان را سر ببرند و اگر بسوزیم روشنایی از بین میرود و جای خود را به شب تاریک و مخوف و ظلمانی میسپارد، پس چه باید بکنیم از یک سو باید بمانم تا شهید آینده شوم و از دیگر سو باید کشته شوم تا آینده بماند. هم باید امروز کشته شوم تا فردا بماند و هم باید بمانم تا فردا شهید نشود. به راستی عجب دردی چه میشد امروز شهید میشدم و فردا زنده میشدم و دوباره در جهت احقاق حقوق مسلمین شهید میشدم.
محمدرضا جان! ان شاءالله بتوانی در راه قرآن گامهای بیشتری برداری و در ضمن به معنای قرآن که اصل آن است بتوانی توجه داشته باشی. نباشد جوری که فقط خواننده قرآن باشی که «علی (ع)» بسیار قاریانی که قرآن میخواندند و عمل نداشتند و در راه غیر خدا و قرآن صوت خویش را مصرف میکردند، لعنت کرده است.
برادر! بر سر قبرم سوره «الرحمن» را تو قرائت نما شاید از فضیلت آن فیضی شامل من شود و اگر خدا خواست و به مکه رفتی مرا در حرم مطهر حضرت «رسول (ص)» بسیار بسیار یاد کن و مرا بخوان و به یاد من باش.
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نجوای سوزناک همسر شهید باکری در کنار مزار حاج قاسم سلیمانی
13.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃
📍کسایی هستن که مرد تر
از شهدا هستن؛
نکنه شرمنده شون بشیم...!!