بسمه تعالی
⭕ #خیلی_مهم ⭕
انقلابی ها مقتدرانه وارد #فضای_مجازی شوند...
🚩 رهبر معظم انقلاب اسلامی در طی سال های اخیر چندین مرتبه به اهمیت فضای مجازی اشاره کردند ، به اهمیت حضور نیروهای جوان و انقلابی در این عرصه، خارج از بحث فیلترینگ، اگر بخواهیم سخنان رهبری را واکاوی کنیم،
برای مثال آتش به اختیاری که فرمودند...
آتش به اختیار ایشان در حوزه فرهنگ و فضای مجازی باید این لغت را در #جنگ سخت بررسی کرد..
زمانی در جنگ سخت فرمان #آتش_به_اختیار می دهند که دشمن نزدیک شده است و باید آن را عقب راند...
در حوزه #فرهنگ و فضای مجازی نیز سخن رهبر انقلاب بدین معناست در هرجایی که دشمنان دارند نقشه می کشند سازماندهی می کنند...
که امروزه محور آن ها بیشتر #تلگرام، #اینستاگرام و #توییتر است...
در جایی که دشمن هست و سازماندهی #فتنه می کند، نیروهای انقلابی نیز باید سازمان یافته حضور یابند و خودجوش با بصیرت افزایی، حضور حماسی با قدرت، در صورت امکان انهدام صفحات آن ها و... نقشه دشمنان را نقش برآب کنند.
✅ فضای مجازی می تواند ابزاری باشد برای زدن توی دهان دشمنان.
حضرت امام خامنه ای
✍ همه انقلابی ها باید همانند عماری در فضای مجازی برای امام خامنه ای باشند....
#پخشگستردهدرفضایمجازی
@ammar_1318
پانزدهم مرداد ماه سال 1343 درقصرشیرین به دنیا آمد.ازهمان کودکی چنان مهربان وپرشوربود که مورد توجه ومحبت همۀ اقوام قرارگرفت.اودر دامان مادری سیده ومؤمن رشد کرد.مادر اورا با خود به کلاس های قرآن می برد تا ازهمان کودکی شیرۀ جانش با کلام وحی آمیخته شود.
سیزده ساله بود که همراه با عده ای ازدوستان وهمکلاسی هایش به جلسات مذهبی-سیاسی راه پیدا کردند.درآنجا اعلامیه های ضدرژیم پهلوی شرکت می کرد. پدرش نقاش بود.به خاطربازار کاربهترمدتی به ((سرپل ذهاب)) مهاجرت کردند؛پروانه آنجا هم به فعالیتش ادامه داد.مدیران ومعلمانش اورا به دفترمدرسه خواستند وبه اوتذکردادند که فعالیت های سیاسی درمدرسه نداشته باشد.اما اودرمخالفت با رژیم با استدلال با آن ها بحث کرد.مشاجرۀ پروانه با آنها کار را به جایی رساند که دیگردانش آموزان نیزبا اوهمراه شدند ومدرسه را به تعطیلی وتحصن کشاندند.
پس ازپیروزی انقلاب درکمیتۀ امدادوجهاد سازندگی مشغول به کارشد.با تشکلیل نهضت سوادآموزی،اولین دورۀ تدریس سوادآموزی را درزادگاهش برپا کرد،پانزده ساله بود که معلم روستای ((دارتوت))شد.
با آغاز جنگ تحمیلی،ازروز پنجم مهرماه سال1359 در درمانگاه شهید نجمی واقع در بوستان شهر سرپل ذهاب به امدادگری مجروحان مشغول شد.پدرش هم خبرنگار روزنامۀ اطلاعات شده بود و وقایع مربوط به جنگ را برای روزنامه گزارش میکرد. هر چند خانوادهاش شهر جنگ زده سرپل ذهاب را ترک کرده و به کرمانشاه رفته بودند اما به خاطرحملۀ دشمن،فرصت نکرده بودند هیچ وسیلهای برای زندگی با خودشان ببرند. پروانه یک بار که عدهای از مجروحان را با آمبولانس به کرمانشاه برده بود برایشان چند دست رختخواب برد.
نیروهای عراقی پیشروی به سرپل ذهاب نزدیک شده بودند. قرارشد مجروحان به پناهگاه زیرزمینی منتقل شوند و پرستاران و امدادگران زن نیز درمانگاه را ترک کنند و به خانههایشان برگردند. دختران و زنان امدادگر و پرستار مشغول جمعآوری وسایل شخصیشان بودند اما آرامش پروانه آنها را با به تردید انداخت. او مثل روزهای قبل،مشغول پرستاری و رسیدگی به مجروحان بود.
یکی ازآنها به پروانه گفت:پروانه مگر دستور را نشنیدهای؟باید به عقب بگردیم.هیچ میدانی اسیرشدن به دست عراقیها و تحمل شکنجههای آنها کارهرکسی نیست؟. به فکر خودت و خانوادهات باش.
پروانه داروی یک مجروح بدحال را داد ونگاهی ازسردلسوزی به او انداخت و گفت: اینها را رها کنم و به فکرجان خودم باشم؟نمیتوانم.
پزشکان هر قدر با او صحبت کردند، زیر بار نرفت. تعدادی فشنگ و نارنجک را محکم به کمرش بست و گفت: حاضرنیستم به هیچ قیمتی شهر راترک کنم. یکی ازپرستاران به گفت: ما از شهادت نمیترسیم. خبر آمد که عراقیها نزدیکتر شدهاند ولی پروانه همچنان مجروحان را مداوا میکرد.
حدود یک سال از شروع جنگ گذشته بود که پروانه خواستگارانش را یکی یکی به بهانۀ اینکه تمایلی به ازدواج ندارد،ردکرده بود.میخواست ازدواج ،دست و پایش را برای خدمت نبندد.
هفتم شهریورماه سال1360،علی اصغر از او خواستگاری کرد.او معلم آموزش وپرورش و بسیجی بود.داوطلبانه آمده بود جبهه و اعزامی از اسدآباد همدان بود. در پادگان ابوذر سرپل ذهاب ازپروانه خواستگاری کرد. از پادگان ابوذر تا خط مقدم فاصلۀ زیادی نبود. پروانه مقید بود که با نامحرم صحبت نکند بنابراین از او خواست برای اینکه بتوانند با هم صحبت کنند برای دوساعت با هم محرم شوند.
علی اصغر تدریس را رها کرده بود و میگفت: قصد دارد تا پایان جنگ، سنگردفاع از اسلام و انقلاب را ترک نکند. آنچه او میگفت همان آرمان و اعتقاد پروانه بود.در همان صحبت کوتاه مطمئن شد علیاصغر همان مرد آرزوهایش است و به همین خاطر به خواستگاریاش جواب مثبت داد.
علی اصغروقت خداحافظی گفت: چند روز دیگر عملیاتی در پیش داریم و اگر شهید نشدم با خانواده برای خواستگاری به کرمانشاه خواهم آمد وانشاالله پس ازجنگ به قم خواهیم رفت و درس طلبگی خواهیم خواند. علیاصغر به خط مقدم رفت و پروانه هم همان جا در درمانگاه پادگان ابوذر ماند. شب همان روز چارهای نداشت. باید با خودش کنار میآمد که او ماندنی نیست.
چهار روز بعد خبر آوردند که علی اصغر و 12 نفر از دوستانش در حمله به ارتفاعات «قراویز» سرپل ذهاب به شهادت رسیدهاند و پیکرهای آنان در فاصله بین نیروهای خودی و عراقیها جا مانده است.
روزهای چشم انتظاری پروانه شروع شد. روزهای نامههای بیجواب.همه میگفتند که علی اصغر شهید شده است اما او به آمدنش امید داشت و به همۀ خواستگارانش جواب رد میداد.
شهید شدن مردی که قرار بودمرد زندگیش باشد
او را برای شهادت بی تابتر کرد.نشست و وصیت نامه اش را نوشت:
((شهادت مرگ سعادت امیزیست که که اغاز زندگی پربار را نوید
میدهد.خوش بحال انان که به این سعادت عظیم نایل
می شوند.انسان یکبار بیشتر بدنیا نمی اید و یکبار بیشتر نمی میرد.
چه بهتر این مردن در راه الله باشد.چنین انسانی خود را ذره ای
متصل ابدیتی بی پایان.به عظمتی با شکوه میابد.))
صبح روز مبحث خوابی را که دیده بود
برای یکی از همسایگانش تعریف کرده بود:
-خواب دیدم تا گردن در گل فرو رفته ام.
هر چه تلاش کردم نتوانستم از ان بیرون بیایم.
ندایی به گوشم رسید که ارام باش.
می گفت: ((راحت باش دختر جان...ارام باش))
از همسایه خواست که این خواب را برای مادرش تعریف نکند
می دانست که تعبیر خوابش شهادت است.
به زیارت امام رضا(ع) رفت. همان جا خواب دید که شهید رجایی به دیداراو آمده است. درخواب به پروانه فرموده بود:علی اصغر پیش ما است.او در باغی سرسبز و خوش آب و هوا است.نگران او نباش.
11 ماه بیخبری پایان یافت. پیکرعلی اصغر و دوستانش را پیدا کردند و برای تشییع به شهر آوردند. رفتن مردی که قرار بود مرد زندگیاش باشد، او را برای شهادت بیتابترکرد. نشست و وصیتنامهاش را نوشت.
درسال1361 همراه یکی دو نفر ازخانمهای رزمنده به عنوان بهیار برای حضور در کاروان حجاج انتخاب شد. آماده رفتن به سفر بودند که خبر آمد عملیات شده است. از طرف سپاه اطلاعیهای صادر شده بود که نیاز فوری به حضوربهیاران است. پروانه مانند دیگران به جهاد رفت ولی دوستانش به حج.
پس ازآزادسازی قصرشیرین( زادگاهش) بر خاک پاکی که خون هزاران شهید آن را از آزاد کرده بود،سجده کرد. شهرپاکسازی شد و خط مرزی جلوتر رفت.درمانگاه نیز به جلوتر انتقال پیدا کرد. در شهر خانهای نمانده بود تا بتوانند در آن استراحت کنند. پروانه را با گروهی ازخواهران به کرمانشاه انتقال دادند و او در بیمارستان آیتالله طالقانی کرمانشاه مشغول کار شد.
تا نیمههای سال1363 نیز همان جا ماند.بعد با عنوان مأمور به جهاد سازندگی تهران رفت و از آنجا دوباره به کرمانشاه منتقل و در گروه پزشکی جهاد عازم خدمت به روستاهای محروم شد.
رفت منزل یکی ازآشنایان که به او سربزند. مدتی بود که آنها سرپرست خانوادهشان را از دست داده بودند.میخواست دختر کوچکشان را ببرد و برایش چیزی بخرد. چهار روز به عید نوروز سال1367 مانده بود. هدایایی را برای آنها خرید و عازم منزل دخترک شد که غرش هواپیمای بعثی و به دنبال آن بمباران وحشیانۀ شهر پروانه را به آرزویش رساند.
🌺 صلوات فاطمی امروزمان را
به #نیابت از
همه شهدای صدر اسلام تاکنون
به ویژه
بانوی شهید
❣پروانه شماعی زاده❣
هدیه می کنیم محضر نورانی
☀️ صدیقه طاهره ، حضرت زهرا سلام الله علیها☀️
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي الصِّدِّيقَةِ
فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ
حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ
الَّتِي اِنْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَي نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اَللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا
وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا
وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اَللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَي
وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ
وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلإَِ الأَْعْلَي
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَي أُمِّهَا
صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبيها مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا
وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلاَمِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️عنایت امام زمان به جوانی که از ایشان یاد کرد....
💠پیشنهاد دانلود....
#العجل_یا_مولانا_صاحب_الزمان
(عج)
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
⭕️عنایت امام زمان به جوانی که از ایشان یاد کرد.... 💠پیشنهاد دانلود.... #العجل_یا_مولانا_صاحب_الزما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا زینب الکبری(س)🌹
📽ڪلیپ ویژه از #اذان حرم مطهر #حضرت_زینب(س)🌹
#سوريه_زينبيه🍃
#جایگاه_زن_در_ادیان_الهی
#ولادت_حضرت_زینب
💢زن کیست....؟!
✅اولین کسی که با #دیکتاتوری عظیم فرعون دلیرانه به پا خواست...یک مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو آسیه)
✅اولین کسی که مکه و کعبه را آباد کرد مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو هاجر)
✅اولین کسی که از مبارکترین #آب روی زمین زمزم نوشید مرد نبود بلکه یک زن بود...(هاجر خاتون)
✅اولین کسی که خونش برای اسلام ریخته شد و شهید شد یک مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو سمیه)
اولین کسی که مالش را در راه اسلام داد یک مرد نبود بلکه زن بود....(بانو خدیجه)
✅اولین کسی در #قرآن که خداوند از بالای هفت آسمان به حرفش گوش داد یک زن بود نه مرد...(سوره مجادله آیه 1)
✅اولین کسی که سعی صفا و مروه را انجام داد یک مرد نبود بلکه زن بود....(بانو هاجر)
اولین زنی که با همه مخالفتها وارد معبد اورشلیم شد مریم بود
✅تنها کسی که به #حمایت از شوهر و امامش میخ در به تنش فرو رفت و دم نزد و شفیع گنهکاران در روز قیامت است زهرا بود
✅ میلیونها #حاجی باید حرکات آن زن را انجام دهند و گرنه حج آنها قبول نمی شود.....
و اما کسی که #کاخ یزید را به لرزه دراورد مرد نبود زینب بود #زینب
🍃🍃🍃🌹🌹🌹🍃🍃🍃
»
❤️قال امام ســجاد علیهالسلام:
عمــه جان تو بحمدلله #عالمــهای
هستی بدون اینڪه مـعلم داشـته
باشی و تـــو #فهمــیدهای هـستی
بیآنڪه ڪسی مـــطالب را به تو
یاد داده باشد.
🌸 #ولادت با ســعادت حضـرت
زینب سلام الله بر شما مبارک باد 🌸
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
» ❤️قال امام ســجاد علیهالسلام: عمــه جان تو بحمدلله #عالمــهای هستی بدون اینڪه مـعلم داشـته باشی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۱دی ماه سالروز شهادت
مردی از تبار جهاد و شهادت درراه پیشرفت و عظمت مردمی که به ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نشسته اند
وچه شیرین است،
طوری کار کنی که تاب دیدنت رانداشته باشند
وبرای نابودیت هزینه کنند
آری،جنس شهید مصطفی احمدی روشن ازاین نوع بود،
دشمن تاب وطاقت دیدن وکارکردنش رانداشت
یادش گرامی و راهش پر رهرو
شهدا را یاد کنیم باذکر صلوات بر محمد و آل محمد
💠امام خامنه ای:
عظمت ما به خاطر شهادت جوانان و فرزندان اين ملت است
#شهدای_خانطومان
#سالروزشهادت
#یادشهداباصلوات