dampayani-1396.mp3
6.81M
یا حسین(ع)
من کجا و لیاقت #اقامه ی عزای تو
من کجا و کشتی نجات #روضه_های تو
🔻پنج دستورِ امام رضا علیه السلام برای سیر و سلوک عاشورایی
«روايتی از امام رضا(ع) هست که در روز اول محرم به ابنشَبيب فرمودند: روزه گرفتهای؟ امروز روزی است که زکريا روزه گرفت و خدا يحيی را به او عطا کرد. اگر میخواهيد حاجتروا شويد، امروز را روزه بگيريد. فرمودند: محرم ماهی است که اهل جاهليت حرمتش را نگه میداشتند، اما اين امت نه حرمت محرم را نگه داشتند، نه حرمت نبی اکرم(ص) را؛ ذريهاش سيدالشهدا(ع) را به شهادت رساندند، زنانش را به اسارت بردند، کاروانش را غارت کردند. خدای متعال هرگز اينان را نيامرزد.
ابنشبيب! اگر میخواهی بر کسی گريه کنی، فقط بر امام حسين(ع) گريه کن، «فانه ذبح کما يذبح الکبش»، هیجده نفر از جوانانی که شبيه نداشتند، در کنارش به شهادت رسيدند.
آسمانها و زمينها بر شهادتش گريه کردند، چهار هزار ملک برای نصرت حضرت آمدند، ولی زمانی رسيدند که کار تمام شده بود، آنها غبارآلود و اندوهگين ماندند تا در کنار حضرت حجت(عج) خونخواهی کنند و شعارشان «يالثارات الحسين» است.
پدرم از جدم امام سجاد(ع) حکايت کردند که وقتی سيدالشهدا(ع) به شهادت رسيدند، آسمان خون گريه کرد.
در ادامه، حضرت پنج دستور فرمودند که هميشگی است، اما موطنش محرم است:
1️⃣فرمودند: فرزند شبيب! اگر بر سيدالشهدا(ع) گريه کردی تا اشکت بر گونهات جاري شد، خدا هر گناهی که کردی ـ کم يا زياد، صغير يا کبير ـ را میبخشد.
(اين روايات مثل آيات توبه است. آيات توبه در مؤمن غرور ايجاد نمیکند، بلکه به مؤمن بشارت میدهد که مأيوس از رحمت خدا نشود. اين روايات هم، مؤمن را جسور بر گناه نمیکند.)
2️⃣بعد دستور دوم را فرمودند که اگر میخواهی خدا را ملاقات کنی در حالی که گناهی نداشته باشی، سيدالشهدا(ع) را از نزديک و شايد هم از دور زيارت کن. اين دو دستور، يعنی انسان هر وقت احساس کرد سنگين شده و آلوده شده و نمیتواند عبادت کند، بايد خودش را با گريه يا زيارت، بدون تأخير به سيدالشهدا(ع) که سرچشمه طهارت است، برساند.
3️⃣بعد فرمودند: اگر خوشحال ميشوی در غرفههايی از بهشت ساکن شوی که در جوار نبی اکرم(ص) باشی، لعن قاتلين سيدالشهدا(ع) را ترک نکن.
4️⃣در ادامه نيز دستور چهارم را که خيلی عجيب است، فرمودند: اگر میخواهی از ثوابی مثل ثواب شهدا کربلا بهرهمند شوی، هر وقت سيدالشهدا را ياد کردی، عرض حاجت به ايشان کن و بگو «يا ليتني کنت معهم فأفوز فوزا عظيما»؛ ای کاش من هم در کربلا با شهدای تو بودم و به فوز خون دادن پيشِ روی تو میرسيدم.
(اگر هميشه از امام(ع) چنين طلبی داشته باشی، به آن ثواب میرسی. خدای متعال نيتش را به تو میدهد، وفور نيت کارَت را درست میکند.)
5️⃣در مورد پنجمين دستور نيز فرمودند: اگر دوست داری در بهشت در درجات ما باشی، غصه و شادیات را از ما جدا نکن. آنجا که ما خوشحاليم، خوشحال باش و آنجا که ما غصه داريم غصهدار باش.
(البته واضح است که هيچکس به مقام امام نمیرسد، مقصود اين است که اگر میخواهيد بين ما و شما در بهشت حائل نباشد، اينگونه باش. ممکن است کسی در بهشت باشد ولی هفتصد سال يک بار هم سيدالشهدا(ع) را نبيند.
👈حضرت در انتهای اين روايت فرمودند تلاش کن خودت را به ولايت ما برسانی. اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد، خدای متعال او را با آن سنگ محشور میکند. محبت، خودش همراهی است. سعی کن به ولايت ما که سرچشمهاش محبت ما است برسی.»
✅ استاد سید محمّدمهدی میرباقری
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
یقین میوه عبادت
تنها راه به دست آوردن یقین عبادت و بندگی خداست. عبادت اثر عمیقی در تقویت روح و ایمان و اراده آدمی دارد. و یقین دریایی است که رودخانه های عبادت به آن منتهی میشود.
وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ(حجر/99)
و پروردگارت را عبادت کن تا یقین ( مرگ) تو فرا رسد
یقین - دانشنامهی اسلامی
http://wiki.ahlolbait.com/%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86
روایاتی در تفسیر یقین
یونس میگوید: «قلت فای شیء الیقین؟ قال أبا الحسن الرضا(ع) : التوكل علی الله، و التسلیم لله، و الرضا بقضاء الله، و التفویض الی الله.»[۴۸]
عرض كردم یقین چیست؟ امام رضا(ع) : توكل به خدا، تسلیم در برابر او، خشنودی به قضای الهی و تفویض امر به حق تعالی.
امام صادق(ع) فرمود: «من صحة یقین المرء المسلم ان لا یرضی الناس بسخط الله و لا یلومهم علی ما لم یؤته الله، فان الرزق لا یسوقه حرص حریص و لا یردة كراهیة كاره و لو ان احدكم فر من رزقه كما یفر من الموت لا دركه رزقه كما یدركه الموت. ثم قال: ان الله بعدله و قسطه جعل الروح و الراحة فی الیقین و الرضا، و جعل الهم و الحزن فی الشك و السخط.»[۴۹]
از نشانههای صحت یقین مسلمان آن است كه به بهای خشم خدا، رضایت مردم را به دست نیاورد و آنان را به سبب آنچه خدا به آنها نداده، سرزنش نكند، زیرا رزق و روزی به وسیله حرص و آز به دست نمیآید و كسی نیز مانع رسیدن آن نمیتواند شود و اگر كسی از شما از رزق خویش گریزان باشد، همان گونه كه از مرگ میگریزد، به یقین، روزیش به او میرسد، همان طور كه مرگ، او را در برمیگیرد. سپس فرمود: خداوند از روی عدل و قسط خویش، آسایش و راحتی را در یقین و رضا، و غم و اندوه را در تردید و خشم، نهاده است.
اسحاق بن عمار گوید از امام صادق(ع) شنیدم كه فرمود: «ان رسول الله(ص) صلی بالناس الصبح، فنظر الی شاب فی المسجد و هو یخفق و یهوی برأسه مصفراً لونه، قد نحف جسمه و غارت عیناه فی رأسه، فقال له رسول الله(ص) كیف اصبحت یا فلان؟
قال: أصبحت یا رسول الله موقناً.
فعجب رسول الله(ص) من قوله و قال له: ان لكن یقین حقیقة فما حقیقة یقینك؟
فقال: ان یقینی یا رسول الله هو الذی احزننی و اسهر لیلی و اظمأ هو اجری، فعزفت نفسی عن الدنیا و ما فیها حتی كأنی انظر الی عرش ربی و قد نصب للحساب و حشر الخلایق لذلك و انا فیهم، و كانی انظر الی اهل الجنة یتنعمون فی الجنة و یتعارفون علی الارائك متكئون، و كأنی انظر الی اهل النار و هم فیها معذبون مصطرخون، و كأنی الان اسمع زفیر النار یدور فی مسامعی.
فقال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هذا عبد نور الله قلبه بالایمان ثم قال له: الزم ما انت علیه.
فقال الشاب: ادع الله لی یا رسول الله ان ارزق الشهادة معك.
فدعا له رسول الله(ص) فلم یلبث ان خرج فی بعض غزوات النبی(ص) فاستشهد بعد تسعة نفر و كان هو العاشر.»[۵۰]
روزی رسول خدا(ص) نماز صبح را همراه مردم خواند. سپس جوانی را در مسجد دید كه خواب آلود بود و سرش فرو میافتاد؛ رنگش زرد، جسمش رنجور و ضعیف و چشمانش به گودی فرو رفته بود. رسول خدا به او فرمود: چگونهای جوان؟ عرض كرد: ای رسول خدا، من صاحب یقین شدهام. رسول خدا از گفته ی او به شگفت آمد و فرمود: هر یقین، حقیقتی دارد، حقیقت یقین تو چیست؟ عرض كرد: ای رسول خدا، یقین، مرا غمگین كرده و بیخوابی شب و تحمل تشنگی در روزهای گرم را نصیبم كرده است. پس به دنیا و آنچه در آن است بیرغبت شدهام، تا آنجا كه گویی عرش پروردگارم را میبینم كه برای رسیدگی به حساب خلق برپا شده و مردم برای حساب گرد آمدهاند و من هم در زمره ی آنانم. گویی اهل بهشت را میبینم كه درآن متنعمند و یكدیگر را معرفی میكنند و بر كرسیها تكیه زدهاند. و گویی اهل دوزخ را میبینم كه در آتش معذب و نالانند. گویی اكنون صدای شعلههای جهنم را میشنوم و آن صداها در گوشم طنین میافكنند.
آنگاه رسول خدا فرمود: این جوان بندهای است كه خداوند، قلبش را به نور ایمان روشن كرده است. سپس به او فرمود: بر این حال كه داری ثابت باش. جوان عرض كرد: ای رسول خدا، از خدا بخواه كه شهادت در ركابت را روزیم گرداند. رسول خدا در حق او دعا فرمود. دیری نگذشت كه در یكی از غزوات پیامبر(ص) شركت كرد و بعد از نه نفر شهید گشت و دهمین شهید آن جنگ شد.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
حضرت امام حسین (ع) می فرماید: فرق ایمان و یقین چهار انگشت است. ایمان را می شنویم و یقین را می بینیم.
در قرآن کریم به بعضى از مقامات یا درجات مؤمنان، اشاره شده است:
۱. مقام تسلیم
؛ یعنى، واگذارى تمام ساحت هاى وجودى خود، به اختیار خداوند.مانند: بقره (۲)، آیه ۱۲۸ و نگا: تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج ۱، ص ۳۸۳ و ۳۸۴.
۲. مقام ابرار
؛ یعنى، گذشتن از آن چیزى که به آن نیازمندیم و بخشیدن آن به دیگران.مطففین (۸۳)، آیه ۱۸ - ۲۲ و نگا: المیزان، ج ۱، ۴۳۰.
۳. مقام تقوا
؛ یعنى، خوف از خدا و کناره گیرى از گناه، [ البته به شرط اینکه ]مقصود از آن ترس و این کناره گیرى خداوند باشد.تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج ۱، ص ۲۰۵ - ۲۱۹.
۴. مقام اخلاص
؛ یعنى، انسان قلبش را مخصوص حق کند تا احدى جز مقلب القلوب در حرم دل او راه نیابد.لقمان (۳۱)، آیه ۳۲، بینه (۹۸)، آیه ۵؛ کهف (۱۸)، آیه ۱۱۰ و نگا: اوصاف الاشراف، ص ۶۵؛ تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج ۱۱، ص ۲۵۳ - ۲۵۸.
💢کاش جوان بودم و برای رهبری کار میکردم!
🔹🔸یکی از علما که از بستگان «امام موسی صدر» بوده و به استجابت دعا مشهور است، اخیراً دیداری با رهبر معظم انقلاب داشته است. این عالم 96 ساله که از مرحوم «آیتالله سیدحسن اصفهانی» و «آیتالله خویی» اجازه اجتهاد دریافت کرده، ادیب و دارای روحیه انقلابی است.
♦️در این دیدار، رهبر فرزانه انقلاب درباره امام موسی صدر، شهید نواب صفوی و برخی از موضوعات دیگر با وی سخن گفتهاند. این عالم دینی در جریان این دیدار خطاب به «حجتالاسلام محمدیگلپایگانی» مسئول دفتر مقام معظم رهبری گفته که قدر خودتان را بدانید که در کجا خدمت میکنید.
♦️وی همچنین پس از این دیدار گفته است هرکسی، حتی مخالفان وقتی با آیتاللهالعظمی خامنهای دیدار کند تحت تأثیر تواضع، علم و تقوای ایشان قرار میگیرد. من دلم میخواست جوان بودم و برای ایشان کار میکردم.
والله ان قطعتموا یمینی
یک روز حسنعلی با خوشحالی به من گفت: «مادر جان میخواهم به جبهه بروم! گفتم: «مادر جان این حرف را نزن!»
گفت: «وقتی جنازه ام را آوردند. می بینی که نه سر دارم و نه دست. دستانم را مانند حضرت عباس (ع) تقدیم میکنم، و سرم را مانند امام حسین (ع). »
وقتی شهید شد، پیکر مطهرش را آوردند. دستش قطع شده بود و سرش را هم پیدا نکرده بودند. خمپاره سر و شانه اش را قطع کرده بود.
#شهید_حسنعلی_ابوچناری
وصیتنامه شهيد حسن علي ابوچناري (1365-1347 سبزوار)
با درود به شما امت که چون کوه در برابر دشواري ها و سختي ها ايستاده ايد و با مقاومتتان پشت دشمن را به لرزه درآورده ايد، مي رويد که وحدت و اتحادتان به نابودي ظالمان بينجامد و طومار جابران و استعمارگران را درهم پيچيده و در هم فرو کند. اکنون که به جبهه مي روم، راهم را با آگاهي انتخاب کرده ام و با عشق خدا به جايي مي روم که عاشقان الله در آنجا از فراق مي سوزند و انتظار مي کشند؛ مي روم تا سينه ي دشمن را بشکافم و اگر لياقت شهادت را داشتم، خون ناقابل خود را نثار معبود نمايم.
خدايا! از تو مي خواهم که از گناهانم درگذري و تا زماني که پاک نشده ام، مرا از اين دنيا مبري. من به عنوان يک برادر کوچک، از شما مي خواهم که وحدت خود را همچنان حفظ کرده و همواره دنباله رو امامان باشيد.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
عبرت های عاشورا #طرماح
"آنهايی که با یاری امام آمدند و خونشان را پيشِروی امام حسين(ع) دادند، هيچ عذری آنها را از امام جدا نکرد.
اين يک قاعده کلی است:
هر عذری که ما را از اماممان جدا کند، عذر نپذيرفتنی است!
مثلاً «زن و فرزندم در خطرند»، «اموالم را غارت میکنند»، «به بچههايم نگفتهام که برنمیگردم» و هزار عذر ديگر.
اگر حضرت عزرائيل در کوچه به سراغ شما بيايد اجازه میدهد که شما با خانوادهتان خداحافظی کنيد؟ پس انسان بايد مهيا بشود و همه اينها را برای خودش حل کرده باشد.
اگر همين الان حضرت گفتند که ديگر به خانه برنگرد، آيا حاضر هستی؟ آیا حاضری مثل حبيببنمظاهر و مسلمبنعوسجه باشی که از وسط راه به کربلا رفتند که اگر به خانه میرفتند، ممکن بود دشمن مانعشان شود!"
✅ استاد سید محمّدمهدی میرباقری
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
قران شریف قضیه ی حضرت موسی(ع) و جناب خضر نبی(ع) به گونه ای زیبا مطرح شده است. حضرت موسی(ع) در ملاقاتی به جناب خضر گفت: آیا به دنبال تو بیایم تا از علم و بینشی که آموخته شده ای بهره ببرم؟ خضر در جواب گفت: تو هرگز نمی توانی همپای من صبر کنی و چگونه می توانی بر چیزی که به شناخت آن احاطه نداری، صبر کنی؟ گفت انشاءالله مرا شکیبا خواهی یافت. قضیّه ادامه می یابد. اما حضرت موسی در سه جا به جناب خضر معترض می شود. علّت اعتراض او نیز عدم علم و شناخت بوده است. چه بسا اگر علم و شناخت لازم را، مانند خضر می داشت، هرگز اعتراض نمی کرد. امّا چون حکمت و فلسفه کارهای خضر را نمی دانست تحمل نکرد و معترض او شد(کهف، آیات ۶۶ تا ۷۶ را بررسی نمائید)
آری علم و حکمت با حلم رابطه ای تنگاتنگی دارند. به طوری که به جرأت می توانیم بگوییم شکیبائی، ثمره علم و حکمت است.
امام علی(ع) در حدیثی بلند مرتبه ویژگی های حکیمان و خردمندان را این گونه می شمارد: الحُکماءُ اشرف الناسِ انفساً، و اکثرهم صبراً، و اسرَعَهُم عفواً، و اوسعَهُم اخلاقاً حکیمان در میان مردم، شریف ترین و شکیباترین و پرگذشت ترین و خوش خلق ترین کسان اند
کسی که از شناخت و علم لازم برخودار است، اضطراب و نگرانی را به راحتی دور می کند.
کسی که راهی را می شناسد بدون اضطراب در آن قدم می گذارد. چون به فراز و نشیب راه آگاه است. حلم نیز در علم تأثیر دارد. جائی که امام علی(ع) می فرمایند: کمال العلمِ الحِلم؛ کمال دانش، بردباری است(غررالحکم، حدیث ۷۲۳۱).
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
امام علی (ع) فرمود : اعتدال در خرج کردن (( میانه روی )) موجب فراوانی مال و ثروت و اسراف باعث تباهی و نابودی است.
حضرت امیر علیه السلام در خطبه متقین می فرماید:
مؤمنین و متقین، کسانی هستند که در عبادتهای خود، خاضع و خاشعند.
در سوره مؤمنون هم میفرماید: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ* الَّذِینَ هُمْ فیِ صَلَاتهِمْ خَاشِعُونَ*( مومنون:۱و ۲.) مؤمنان رستگار شدند * آنها که در نمازشان خشوع دارند.
خضوع و خشوع در نماز یعنی چه؟
یعنی موقعی که به نماز ایستادی، بدانی که مقابل حضرت حق ایستادهای؛ لذا مؤدب بایستی و دستهایت پایین باشد. چشمها به طرف مُهر و سرت پایین باشد. اگر اعضا و جوارح بدن من، رو به قبله و متوجه حق باشد، این را خضوع می گویند.
حالا خشوع چیست؟
خشوع، یک مرتبه بالاتر از این است. انسان، جوارحی دارد و جوانحی دارد. اعضای ظاهری را جوارح و اعضای باطنی را جوانح می گویند. اگر اعضای ظاهری طبق ضوابط شرع، درست و مؤدب بود، می گویند خاضع است و خضوع دارد.
اما خاشع، یک مرتبه بالاتر است؛ یعنی قلب هم متوجه او باشد. همینطوری که ظاهر، متوجه حق است، باطن و قوه خیال هم آنجا باشد.
توجه تو به حق باشد و بدانی که در مقابل حق ایستاده ای و حق دارد به تو نگاه می کند. این حالت را خشوع می گویند.
عبادت این طوری ارزش دارد.
حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا یَنْظُرُ إِلَی صُوَرِکُمْ وَ أَعْمَالِکُمْ وَ إِنَّمَا یَنْظُرُ إِلَی قُلُوبِکُمْ؛( بحارالأنوار، ج۶۷ ،ص۲۴۸.) همانا خدا به صورتها و اعمال ظاهری شما نگاه نمی کند بلکه به قلوبتان نظر می نماید.
خدا به صورتها نظر نمی کند؛ بلکه به قلب تو نگاه می کند. قلب تو چه کاره است؟ آن را می خواهد. اگر دلت متوجه او بود، و ظاهر و باطنت یکی بود، این عبادت را می پذیرد.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله در جای دیگر می فرمایند: إِیَّاکُمْ وَ تَخَشُّعَ النِّفَاقِ وَ هُوَ أَنْ یُرَی الْجَسَدُ خَاشِعاً وَ الْقَلْبُ لَیْسَ بِخَاشِع؛( بحارالأنوار، ج۷۴، ص ۱۶۶.) بپرهیزید از خشوعی که منافق ها انجام می دهند؛ یعنی اینکه ظاهر و بدن، خاشع باشد؛ ولی قلب، خشوع نداشته باشد.
مگر در قرآن ندارد «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُم» (حدید:۴.) هر کجا باشید خدا با شما است. آیا می شود یک جایی باشیم؛ اما خدا با ما نباشد؟ همینطوری که روح تو در جمیع اجزای بدن تو ساری و جاری است و با اجزای بدنت هست، خدا هم با جمیع موجودات هست. «هو معکم أینما کنتم» هر جا باشی، خدا هست.
معنای دیگری هم برای خشوع هست.‼️
۱- گاهی انسان، خاشع در عبادت است
۲- و گاهی خاشع در معبود. گاهی در عبادت، تمام توجه من به بندگی حق است و می خواهم بنده او باشم. گاهی هم خشوع من در معبود است؛
یعنی حضرت حق را با چشم دل می بینم و در مقابل او خضوع و خشوع دارم. این، خیلی مهم و بهتر از خشوع در عبادت است. البته خشوع درعبادت هم بسیار عالی است؛
اما درجه بالاتر آن، خشوع در معبود است که انسان همیشه متوجه حق باشد و او را پهلوی خودش ببیند
🔷آجرک الله یعنی چه؟
این روزها زیاد تو روضه ها میشنویم آجرک الله یا صاحب الزمان....
خب یعنی چی؟
👈آجرک الله» یعنی خدا تو را اجر و پاداش خیر دهد.
این عبارت غالباً برای تعزیت و تسلیت گفتن به افراد مصیبت دیده و عزادار به کار میرود، چنانکه در روایتی از زراره بن اوفی نقل شده است: «پیامبر اسلام(ص) مردی را که فرزندش فوت کرده بود تعزیت داده و فرمود، آجَرَکَ اللَّهُ وَ أَعْظَمَ لَکَ الْأَجْر؛ یعنی خداوند تو را اجر خیر دهد و پاداش بزرگی به تو عنایت فرماید».
😭آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الحسین علیه السلام
و آنگاه که امام زمان عجل الله خود را نوحه خوان همیشگی وگریه کن هر شب و روز مصیبت های جد بزرگوارشان میداند و گریه کردن بر او را تا انجا که به جای اشک ، خون از دیده ببارد ،وظیفه خود میداند.
از آن واقعه قران ها میگذرد اما شعله عشق حسینی هم چنان در دلها فروزان است .
چرا که به فرموده پیامبر صلی الله علیه واله
" از شهادت حسین علیه السلام حرارتی در قلبهای مومنان است که هرگز به سردی نمی گراید".
بیایید هر روز به امام زمانمون این مصیبت بزرگ رو تسلیت بگیم.
آجرک الله یا صاحب الزمان😭😭