#مراقبتهای_چله_سی_و_نهم
✅ خواندن دعای فرج امام زمان علیه السلام
✅ 14 یا 114 ( یاالله یامحمد یاعلی یا فاطمه الزهرا یا صاحبالزمان ادرکنی ولاتهلکنی )
✅ خواندن صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها
✅ خواندن صلوات خاصه آقا علی بن موسی الرضا علیهالسلام
#مهرمادری
#طوفان_الأقصى
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_نهم ✅ خواندن دعای فرج امام زمان علیه السلام ✅ 14 یا 114 ( یاالله یامحمد یا
سلام برشما خوبان، همراهان همیشگی کانال #الحقنی_بالصالحین
👈 نوزدهمین روز از 💐 #چله_سی_و_نهم 💐 مهمان سفره پر برکت
شهید 🍃🌷 سید میلاد مصطفوی 🍃🌷 هستیم .
🌹محل کشف پیکر شهید مدافع حرم مهندس سید میلاد مصطفوی.
🔰از خدا خواسته بود مانند مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها و شهید ابراهیم هادی گمنام بماند، همین اتفاق هم افتاد. دو سه هفته از پیکرش خبری نبود، اما ...
پس از مدتی به خواب فرمانده اش آمد و محل دفن پیکرش را نشان داد!!
برای همه جای تعجب بود، او در وصیتش نیز به گمنامی اشاره کرده بود.
اما به فرمانده اش گفت: پدرم هر روز برای پیدا شدن پیکر تنها پسرش، توسل به حضرت زهرا دارد و خانم به من فرمودند شما برگرد...
📚برگرفته از کتاب مهمان شام. اثر گروه شهید هادی
میلاد مصطفوی در روز پانزدهم اردیبهشت سال 1365 به دنیا آمد.
سید میلاد در علم، اخلاق، ورزش و شغل حرفهای به معنای واقعی کلمه نخبه بود، چنانکه در کنار تحصیل در رشته مهندسی عمران در دانشگاه آزاد اسلامی همدان، نایب قهرمان جودوی استان همدان نیز بود و در ورزشهای پهلوانی و زورخانهای نیز دستی در گود داشت.
حضور سید میلاد در خیل مدافعان حرم به هیچ وجه جنبه مادی و با هدف کسب نام، مقام یا ثروت نبود چرا که او در حوزه فعالیتهای اقتصادی بسیار موفق بود و در حوزه ساخت و ساز و عمران درآمد ماهیانه چند ده میلیونی کسب می کرد، اما عشق و اعتقاد به ائمه اطهار چنان در وجودش شعله میکشید که به راحتی دست از تعلقات دنیوی کشید و در خیل مدافعان حرم زینبی وارد شد.
او از بسیجیان گردان ۱۶۵ امام حسین و اهل شهرستان بهار بود.
همزمان با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی در جریان عملیات محرم و در محور حلب در روز بیست و پنج مهر 1394 در سن 29 سالگی به شهادت رسید و داعشی ها همچون مولایش حسین سر این شهید را از بدن جدا کردند.
مزارش در گلزارشهدای شهر بهار قرار دارد.
کوله باربهشت:
خادم الشهدا
سید میلاد یکی از رفقای بسیار خوب بنده بود ما بیست روز با هم خادم پارکینگ شلمچه بودیم هر دومون داخل یک سنگر بودیم تو این بیست روز با پای برهنه بود وقتی می گفتم سید پاهات تاول می زنه می گفت باشه اینجوری ثوابش بیشتره ...شبها توی سنگر که می خوابیدیم هر بیست روز را من می دیدم با عین حالی که ما دیر می خوابیدیم سید یک ساعت قبل از اذان صبح بلند می شد و نماز شب می خوند بعد تنها سنگری که نماز جماعت صبح توش برقرار بود سنگر ما بود ، چون سید میلاد همه بچه ها را صدا می زد برای نماز صبح بیرون سنگر هم می اومد داد می زد نماز جماعت
که بقیه هم می اومدن سنگر ما واسه نماز جماعت
به_نقل_از_دوست_شهید
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر خوانی توسط شهید سید میلاد مصطفوی
🌸 بسیار اهل #ورزش بود، کمربند مشکی جودو داشت، و در ورزشهای رزمی مقام دومی کشور را به دست آورده بود.💪
🌸اهل #مسجد بود و به #نمازش خیلی اهمیت میداد.
🌸همیشه #خمس مالش را دقیق حساب و پرداخت میکرد
🌸هیچ وقت در هیچ شرایطی برنامه #هیئت را ترک نمیکرد. ☝️
🌸سید میلاد شخصیت #دستگیری داشت مشکلات همه رو حل میکرد، و اگر کسی از ایشان کمک میخواست چیزی کم نمیگذاشت. و تا مشکلش را بر طرف نمیکرد دست بردار نبود.😊
💠 #امام_صادق_علیه_السلام:
فضیلت پاداش بر طرف كردن #نیـــــاز_مؤمن, از هزار حجّی که تمام اعمال آن قبول شده باشد و آزاد کردن یک بنده در راه خدا و صرف بار هزار اسب در راه خدا با زین و لجامش, #بـــــیشتر است.
💠مهندس شهید سید محمد (میلاد)مصطفوی
🔺الگو برداری از شهداء 📣
روايتى از شهيد مدافع حرم مهندس سيد ميلاد مصطفوى شهیدی که دواعش دست و پا و سرش را از هم جدا کردند در روز تاسوعای حسینی94
🔴«مراقبه و محاسبه نفس»
🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷
🔻سيد اهل #مراقبه و #محاسبه بود. از #اعمال خود مراقبت مىكرد و از خودش #حساب مىكشيد. اما اين مسائل در #ظاهر زندگى او هيچ نمودى نداشت. يعنى در مقابل ديگران و در كنار دوستان، بسيار #عادى و #ساده ظاهر مىشد. مىگفت، شوخى مىكرد، مىخنديد. بىرياى #بىريا بود. بايد با سيد رفت و آمد مىكرديد تا متوجه #اخلاص در #اعمال و محاسبه و مراقبه او مىشديد.
🔸این #معنويت از پاى #درس #بزرگان و سخنرانهاى هيئت و ارتباط قوى با #شهدا بدست آمده بود. او مرتب به #مسجد مىرفت و از #كلام بزرگان استفاده مىنمود.
🔹يكبار همراه سيد و چند نفر از دوستان، رفتيم سراغ يكى از #عرفاى شهر. مغازه محقرى داشت. داخل مغازه مشغول كارش بود. سلام داديم و در مقابلش ايستاديم. با حرص و ولع، مشتاقانه دو زانو نشستيم پاى #مكتب اين پير فرزانه. ايشان تكتك بچهها را #توصيه مىكرد. نوبت به من كه رسيد جمله بسيار زيبايى گفت. همهمان #منقلب شديم. رو كرد به ما و گفت: «جوانان عزيز #نگاه نكنيد، #گناه نكنيد!!» جملهاى كه فرمود مثل پتكى بر سر ما فرود آمد. من خيلى #متأثر شدم. بعد از نصيحتهاى آن #عارف همگى از محضرش خداحافظى كرديم و برگشتيم. براى سيد يك #اشاره كافى بود كه راهش را پيدا كند و همينطور هم شد.
🔺يك روز ديدم سيد دستش كمى #سوخته و #متورم شده! گفتم سيد دستت چى شده؟! گفت چيز مهمى نيست. مطمئن بودم كه حتماً اتفاق خاصى براى سيد افتاده، اما هر چهقدر #اصرار كردم چيزى نگفت. شصتم خبر داد چى شده!! بعدها از دوستان شنيدم كه #سيد براى #تنبيه خودش اين كار را كرده. برخى مسائل چيزى بود بين خودش و خداى خودش كه ما متوجه نشديم. همين مراقبتها بود كه سيد را #آسمانى كرد.
📚 برشى از كتاب مهمان شام، زندگىنامه و خاطرات شهيد مدافع حرم مهندس سيد ميلاد مصطفوى
رابطه بسیار قوی با شهدا داشت و همیشه از شهید همت و شهید زینالدین یاد میکرد. بیش از ۱۲ سال در کسوت خادمی شهدا در مناطق عملیاتی حاضر شد و به خدمترسانی به زوار در این مناطق میپرداخت.❤️
اکثر خوبیهای که یک انسان میتوانست دارا باشد این جوان متواضع و با اخلاق دارا بود. برای فریضه نماز اول وقت اهمیت زیادی قائل بود و همیشه نوجوانان و جوانان را در مسیر معنویت و عبادت سوق میداد.✅
سرانجام همزمان با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی سال 1394 به عنوان مدافع حرم، در محور حلب برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه حضور یافت و در سن ۲۹ سالگی در مقابل با تکفیریها به مقام رفیع شهادت نائل آمد.🌹
پیکرش مدت ها در همان منطقه باقی ماند و به دست تکفیری ها قطعه قطعه شد.😭
سرانجام با رشادت همرزمان و آزادسازی مناطق تحت اشغال داعشی های تکفیری به آغوش خانواده و یارانش بازگشت و در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد تا مزارش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان باشد.💔