eitaa logo
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
3.5هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3هزار ویدیو
93 فایل
🔸اینجا بهت مهارت قشنگ زندگی رو آموزش میدم. 🔹ازدواج موفق💍🔹همسرداری💑 🔹موفقیت✌️🔹ترک رابطه حرام💔 💌 آیدی پاسخگویی وثبت نام دوره : @omidi_admin 💌آنچہ گذشت: @Alireza_omidi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی ۸۷ ˝نزدیک شدن غرب به نابودی˝ استاد پناهیان: 🔷➖🔹➖🔹 ⚠️غرب به منطقه نابودی نزدیک شد
۸۸ استاد پناهیان: 🔻▫️🔹▫️🔺 ⭕️گذشت اون زمانی که؛ کسی ولایتمداری رو یک عامل مقدس دینی بدونه که جز خرافات، چیز دیگه ای نیست ✔️بلکه ولایتمداری عامل نجات بشریته💯 🔴 صاحب این جهان وقتی میاد که؛ "پذیرش این مولا" در جهان وجود داشته باشه. 🔹پذیرش این مولا چجوری بدست میاد؟! 👈توی خانواده ها و نوع رفتار پدر مادر با هم دیگه. 👆✅✔️ 🔹خدایا بچه های ما رو نسبت به پدر و مادر 🌺 اهل رعایت ادب، احترام و حقوق پدر و مادر بگردان... 🔻حالا یه مقدار میپردازیم به رفتار آقایون و خانم ها با هم دیگه👇 ⭕️ آقایون باید نسبت به خانم ها و برعکس چه رفتاری داشته باشن، تا بچه مهر علی ابن ابیطالب علیه السلام به دلش بنشینه❓ ما هدفمون اونه👆👌 به طور مشخص داریم هدفمونو بیان میکنیم دیگه؛ البته این بهترین روش تربیتی برای یک خانواده ایده آل و خوب و موفق هست و متعالی, که طبیعتا نتیجشم ولایتمداریه✅💯 ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
🔹 #او_را ... 87 کم کم هوا داشت روشن میشد! اما هنوز داشتم میخوندم. اونقدر مغزم پر از سوال بود که هر
🔹 ... 88 این یکی رو دیگه نمیتونستم قبول کنم! "هرچی بیشتر دنبال خواهش‌های دلت بری، بیشتر ضربه میخوری!" این ،مدلش از همون حرف‌های آخوندجماعت بود!😒 همونا که تموم خوشی آدم رو ازش میگیرن به بهونه حروم بودن!! "تو انسانی! چرا انسان آفریده شدی؟!" چقدر اینجای حرفش آشنا بود!! کجا شنیده بودم...!؟؟ یدفعه یاد اون جلسه افتادم!اونجا شنیده بودم...! به مغزم فشار آوردم تا یادم بیاد چی بود! "خالقت چرا تو رو به شکل انسان خلق کرده؟!چرا تو رو آفریده؟ میگه تو رو خلق کردم برای خودم...!!" سرم رو تکون دادم، هرچی که میخوندم و هرچی که به ذهنم میرسید تند تند مینوشتم!✍ بقیه‌اش رو خوندم، "تو انسان نشدی که بری دنبال هرچی که دلت میخواد! اونی که میره دنبال دل بخواهی هاش،یه موجود دیگه‌ست!! انسان نیست!" یعنی چی؟منظورش چی بود؟😕 حیوون رو میگفت؟ داشت بهم برمیخورد!! دفترچه رو بستم و با اخم به پشتی صندلی تکیه دادم!😠 "اصلا کی گفته من باید هرچی که اون تو نوشته رو قبول کنم؟ مگه من خودم عقل ندارم؟؟😒" چرا! ولی عقلم هم با دفترچه همدست شده بود! "خب... راست میگه... اما نمیفهمم منظورش رو؟ یعنی چی؟ پس تموم زندگیم حسرت لذت هایی که دلم میخواد رو بخورم؟؟!" دوباره یاد اون جلسه افتادم!! "اگر لذت نمیبردی از زندگیت، از دینداریت، خودت رو مؤمن معرفی نکن! آبروی دین رو نبر!!" واقعا احساس خنگی بهم دست داده بود! ناامیدانه به دفترهایی که جلوم باز کرده بودم نگاه کردم! چرا همه چی یه‌جوری بود!!؟😢☹️ یه پازل تو ذهنم درست شده بود ، خودکار رو برداشتم و همه رو نوشتم: رنج ، لذت ، انسان ، حیوان ، دین ، زندگی ، خدا ، خواهش های دل !! نمیدونستم یعنی چی!! حتی نمیتونستم باهاشون جمله بسازم!!😕 ساعت رو نگاه کردم و بلند شدم!🕢 دوست نداشتم بازم با تعجب نگاهم کنن!! بعد از مدت ها یه مانتوی دکمه دار و کمی بلندتر از بقیه مانتوهام رو پوشیدم و به یه کرم پودر و خط چشم باریک ،راضی شدم! دوباره ماشین خودم رو گرفته بودم، اون که نبود! دیگه چه فرقی داشت با چه ماشینی برم و بیام!!😢 آهنگ رو پلی کردم و راه افتادم! ولی به قدری ذهنم درگیر بود که هیچی نمیشنیدم! قطعش کردم و سعی کردم به چیزی فکر نکنم! مغزم نیاز به آرامش داشت! هنوز هم نگاه‌ها روم سنگینی میکردن، سرم رو انداختم پایین و رفتم همون جای قبلی نشستم. این دفعه صاحب پایی که جلوم جفت شد رو میشناختم! منم بهش لبخند زدم و چایی رو برداشتم! یه دخترکوچولو برام قند آورد، داشت دور میشد که یه نفر دستشو گذاشت رو پام! سرم رو برگردوندم و با دو جفت چشم آشنا و یه لب خندون رو به رو شدم! -خوش اومدین!😊 همون دختر چایی به‌دست کنارم نشسته بود! با لبخند همراه با تعجب نگاهش کردم! -ممنونم!🙂 هم سن‌های خودم بود! روسری ابریشمی سورمه ای رنگی با گل های ریز سفید،صورت مهربونش رو قاب گرفته بود! -احتمال میدادم بازم بیای!☺️ خودمم از وقتی این حاج اقا جدیده اومده،دلم نمیاد یه جلسه رو هم از دست بدم!😅 -امممم... اره خب حرفاش جالبه!☺️ با شروع سخنرانی،هر دو به هم لبخند زدیم و ساکت شدیم! "محدثه افشاری" ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
1_1811211.mp3
4.76M
#این_که_گناه_نیست 64 💠کُفـران؛ یعنی بخاطر یه اشتباه، رویِ تموم خوبیهای کسی خط بکشیم. کُفـران؛ یه صفت خطرناکه! و در دو مورد خطرناک تر؛ ۱-پدر و مادرت ۲-اُستادت حواستُ خیلی جمع کنیا👇 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محرمانه 🔴 علی لاریجانی مخالف انقلابی عمل کردن مجلس! حاجی دلیگانی نماینده مجلس: هرجا مجلس میخواست یک عمل انقلابی انجام دهد آقای مانع می شد! ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ معنای لیبرالیسم استاد ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
838330383(1).mp3
1.05M
درد امام زمان داشته باش 😔 ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
┄┅─✵🍃🌸﷽🌼🍃✵─┅┄ ✅ ادامه مباحث 👇 ✅ادامه رمان مذهبی👇 ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 88 استاد پناهیان تو رو خدا به خاطر نماز به دیگران نگاه نکنید. منم پیشت
89 🌸🍃استاد پناهیان 💠 جمهوری اسلامی یه جامعه ی نورانی ولاییه ، یه جامعه ی ایمانی و معنویه ، اما فداتون بشم ، شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر که ببینه من کیو آرزو دارم ؟؟ ❌⭕️❌ میگه حاج آقا ، بی حجابی غوغا میکنه ، گفتم : الحمدالله ، الحمدالله به همه چی باید زیبا نگاه کرد ، ✅🔰 👈حالایه دختر محجبه قیمت داره . آقا حرامخواری در بازار غوغا میکنه ، ♨️♨️♨️ به به ، الحمدالله . 👈کاسب حلال خور حالا قیمت داره ، به به ✅🔰 آقا توجه به آقا امام زمان زیادشده مد شده ، همه جا دیگه توجه به حضرت دارن ، ای وای ... نکنه همه ی دوستای حضرت و جو گرفته باشه ؟ ❓❓❓ ان شاءالله که خیلیا باشن ، توخونشونم دعای ندبه بخونن ، 🔰🔰🔰🔰 کجا من استقلال خودم رو تجربه کنم وکاری به حرف مردم نداشته باشم؟ سر نماز . ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی ۸۸ استاد پناهیان: 🔻▫️🔹▫️🔺 ⭕️گذشت اون زمانی که؛ کسی ولایتمداری رو یک عامل مقدس دی
۸۹ "انتخاب خدا" استاد پناهیان: ▪️➖🔻🔺➖▪️ 🔹اسلام نازنین توصیه هاش به رفتار زن و مرد خیلی مشخصه.✔️ 🔻اگه این توصیه ها رو گوش کنیم؛ بعد از سی سال زندگی، عشقمون به همدیگه بیشتر از سال اول ازدواج میشه و این زندگی، درسته💯✅ ❌حسرت تازه ازدواج کرده ها و خوشی های ماه عسل رو نمیخوریم👌 و این درسته👆✅ ⚠️هر وقت میخوایم حرف بزنیم از اخلاق زن و شوهر در خانواده: کلی پیام میاد با این مضمون که؛ 👈 شما نمیدونید خانم ما چقدر مارو اذیت میکنه😊 👈آقای ما چقدر ما رو اذیت میکنه😊 🔹بله، آقای مثل علی ابن ابیطالب باشه ما نوکرشم هستیم😒 🔹خانم تو مایه های خانم فاطمه زهرا باشه ما نوکرشم هستیم😒 ⚠️برای اینکه این سخنان پیش نیاد یه نکته ای عرض کنم؛👇 🔰یادتون باشه ،جلسات قبل در مقابل بچه هایی که میگفتن، اخلاق پدر و مادر ما بده، نمیتونیم تحمل کنیم... 🔻گفتیم ؛👇 این پدر و مادر رو خدا برا تو قرار داده و با همین اخلاق چرا❓ چون رشد تو در تحمل ادب, و محبت در برابر این اخلاق بوده👌✅ 📛هوس اینکه اول پدر و مادرت رو عوض کنی بعد بچه ی خوبی بشی به سرت نزنه❌😒 ⚠️شما اگه خانمت یا آقات اخلاقش بده "خدا خواسته" شما باید با همین اخلاق بد همسرت رشد کنی👌✅ 🔻سرتو بنداز پایین کارایی که خدا خواسته ازت انجام بده... ☺️ ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی‌¦ آموزش ازدواج💞
🔹 #او_را ... 88 این یکی رو دیگه نمیتونستم قبول کنم! "هرچی بیشتر دنبال خواهش‌های دلت بری، بیشتر ضرب
🔹 ... 89 "جلسه پیش راجع به هدف خلقت کمی صحبت کردیم، وقتی به خود این کلمه فکر میکنی،میفهمی که انگار اهمیتش خیلی بالاست!! «هدف خلقت!» یعنی تو اصلا برای این آفریده شدی! اگر کارهات برای رسیدن به این نباشه، همه تلاش‌هات کشکه!! تو آفریده شدی که لذت ببری! ببینید! حس پرستیدن ،خیلی حس خاصیه! خیلی بالاتر از دوستت دارم و عاشقتم و برات میمیرم...! تو اگر از پرستش این خدا لذت نبری یعنی اصلا راه رو اشتباه اومدی! بزن بغل،برگرد از اول جاده!! واسه همینه که میگم قبول کنید واقعیت های دنیا رو! این قبول کردنه،اول جادست! قبول کنی دیگه شاکی نمیشی! کفر نمیگی! قاطی نمیکنی یهو! قبول کنی،عاشق میشی... آروم میشی...! تو باید اینقدر عاشق این خدا بشی،که اصلا دلت بخواد بخاطرش رنج بکشی!" حرفاش همونجوری آروم و دوست داشتنی بود،اما من چرا باید برای خدایی رنج میکشیدم که نه میشناختمش نه قبولش داشتم،نه حتی باورش داشتم!!؟ "البته خدا دوست نداره تو رنج بکشی، اما رنج نکشی فکر میکنی اومدی این دنیا کنگر بخوری و لنگر بندازی!😊 رنج نکشی یادت میره هدفت رو! رنج نکشی ،نمیتونی لذت ببری!!" وای!باز دوباره داشت از اون حرف هایی میزد که من ازش سر در نمیاوردم! دوست داشتم زودتر بحث راجع به خدا رو تموم کنه و به همون بحث رسیدن به آرامش بپردازه! چه هدفی؟؟ چه لذتی؟؟ کدوم خدا؟؟ هنوز نفهمیده بودم معنی حرفی رو که سجاد گفته بود! "خدا رو تو اتفاقاتی که برات میفته ببین!" دوباره حواسم رو دادم به سخنرانی! "خدا میخواد با این رنج ها تو رو قوی کنه! آه و ناله کنی به جایی نمیرسیا! ببین هرچی میخوایم بریم جلو،برمیگردیم سر پله ی اولمون! پذیرش این واقعیت ها خیلی مهمه!خیلی!" ساعت رو نگاه کردم،وقتم تموم شده بود! به دختری که کنارم نشسته بود نگاه کردم. -عزیزم؟ -زهرا هستم گلم.جانم؟ -خوشبختم زهرا جان،منم ترنمم.😊 من نمیتونم بیشتر بمونم،باید برم.خوشحال شدم از آشنایی با شما. -عه...چه حیف!باشه گلم.امیدوارم بازم ببینمت.😊 تقریبا به موقع رسیدم. مامان تازه اومده بود و بابا هم بعد از من رسید. اینقدر تو راه به حرف‌هایی که این چندوقته شنیدم،فکر کرده بودم که مخم داشت سوت میکشید!! با مامان مشغول صحبت بودم که بابا وارد آشپزخونه شد. طبق معمول این چند وقته،به من که میرسید،اخماش میرفت توهم! سراغ نمراتم رو گرفت و بعد از اینکه گفتم هنوز نیومده، دیگه با من حرفی نزد و حتی موقع رفتن به اتاقش، شب بخیر هم نگفت!😔 روز به روز اخلاقش باهام بدتر میشد. فکری که از سرم گذشت ،برام خنده دار بود!! "رنجت رو بپذیر،نپذیری افسرده میشی!" ناخودآگاه بلند شدم و قبل از اینکه بره بالا، صداش کردم! -شب بخیر بابا! "محدثه افشاری" ┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄ 💟 @sahebzaman14 💟